1

پولس، غلام عیسی مسیح و رسول خوانده شده و جدا نموده شده برای انجیل خدا،
که سابق وعده آن را داده بود به وساطت انبیای خود در کتب مقدسه،
درباره پسر خود که بحسب جسم از نسل داود متولد شد،
و بحسب روح قدوسیت پسر خدا به قوت معروف گردید ازقیامت مردگان یعنی خداوند ما عیسی مسیح،
که به او فیض و رسالت را یافتیم برای اطاعت ایمان در جمیع امت‌ها به‌خاطر اسم او،
که درمیان ایشان شما نیز خوانده شده عیسی مسیح هستید
به همه که در روم محبوب خدا و خوانده شده و مقدسید، فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.
اول شکر می‌کنم خدای خود را به وساطت عیسی مسیح درباره همگی شما که ایمان شما درتمام عالم شهرت یافته است؛
زیرا خدایی که اورا به روح خود در انجیل پسرش خدمت می‌کنم، مرا شاهد است که چگونه پیوسته شما را یادمی کنم،
و دائم در دعاهای خود مسالت می‌کنم که شاید الان آخر به اراده خدا سعادت یافته، نزد شما بیایم.
زیرا بسیار اشتیاق دارم که شما را ببینم تا نعمتی روحانی به شما برسانم که شما استوار بگردید،
یعنی تا در میان شماتسلی یابیم از ایمان یکدیگر، ایمان من و ایمان شما.
لکن‌ای برادران، نمی خواهم که شمابی خبر باشید از اینکه مکرر اراده آمدن نزد شماکردم و تا به حال ممنوع شدم تا ثمری حاصل کنم در میان شما نیز چنانکه در سایر امت‌ها.
زیرا که یونانیان و بربریان و حکما و جهلا راهم مدیونم.
پس همچنین بقدر طاقت خودمستعدم که شما را نیز که در روم هستید بشارت دهم.
زیرا که از انجیل مسیح عار ندارم چونکه قوت خداست، برای نجات هر کس که ایمان آورد، اول یهود و پس یونانی،
که در آن عدالت خدا مکشوف می‌شود، از ایمان تا ایمان، چنانکه مکتوب است که عادل به ایمان زیست خواهد نمود.
زیرا غضب خدا از آسمان مکشوف می‌شود بر هر بی‌دینی و ناراستی مردمانی که راستی را در ناراستی باز می‌دارند.
چونکه آنچه از خدا می‌توان شناخت، در ایشان ظاهراست زیرا خدا آن را بر ایشان ظاهر کرده است.
زیرا که چیزهای نادیده او یعنی قوت سرمدی و الوهیتش از حین آفرینش عالم بوسیله کارهای او فهمیده و دیده می‌شود تا ایشان را عذری نباشد.
زیرا هر‌چند خدا را شناختند، ولی اورا چون خدا تمجید و شکر نکردند بلکه درخیالات خود باطل گردیده، دل بی‌فهم ایشان تاریک گشت.
ادعای حکمت می‌کردند واحمق گردیدند.
و جلال خدای غیرفانی را به شبیه صورت انسان فانی و طیور و بهایم وحشرات تبدیل نمودند.
لهذا خدا نیز ایشان رادر شهوات دل خودشان به ناپاکی تسلیم فرمود تادر میان خود بدنهای خویش را خوار سازند،
که ایشان حق خدا را به دروغ مبدل کردند وعبادت و خدمت نمودند مخلوق را به عوض خالقی که تا ابدالاباد متبارک است. آمین.
از این سبب خدا ایشان را به هوسهای خباثت تسلیم نمود، به نوعی که زنانشان نیز عمل طبیعی را به آنچه خلاف طبیعت است تبدیل نمودند.
و همچنین مردان هم استعمال طبیعی زنان را ترک کرده، از شهوات خود با یکدیگرسوختند. مرد با مرد مرتکب اعمال زشت شده، عقوبت سزاوار تقصیر خود را در خود یافتند.
و چون روا نداشتند که خدا را در دانش خودنگاه دارند، خدا ایشان را به ذهن مردود واگذاشت تا کارهای ناشایسته به‌جا آورند.
مملو از هرنوع ناراستی و شرارت و طمع و خباثت؛ پر ازحسد و قتل و جدال و مکر و بدخویی؛
غمازان و غیبت کنندگان و دشمنان خدا و اهانت کنندگان و متکبران و لافزنان و مبدعان شر و نامطیعان والدین؛
بی‌فهم و بی‌وفا و بی‌الفت و بی‌رحم.زیرا هر‌چند انصاف خدا را می‌دانند که کنندگان چنین کارها مستوجب موت هستند، نه فقط آنها را می‌کنند بلکه کنندگان را نیز خوش می‌دارند.
زیرا هر‌چند انصاف خدا را می‌دانند که کنندگان چنین کارها مستوجب موت هستند، نه فقط آنها را می‌کنند بلکه کنندگان را نیز خوش می‌دارند.

2

لهذا‌ای آدمی که حکم می‌کنی، هر‌که باشی عذری نداری زیرا که به آنچه بردیگری حکم می‌کنی، فتوا بر خود می‌دهی، زیراتو که حکم می‌کنی، همان کارها را به عمل می‌آوری.
و می‌دانیم که حکم خدا بر کنندگان چنین اعمال بر‌حق است.
پس‌ای آدمی که برکنندگان چنین اعمال حکم می‌کنی و خود همان را می‌کنی، آیا گمان می‌بری که تو از حکم خداخواهی رست؟
یا آنکه دولت مهربانی و صبر وحلم او را ناچیز می‌شماری و نمی دانی که مهربانی خدا تو را به توبه می‌کشد؟
و به‌سبب قساوت و دل ناتوبه‌کار خود، غضب را ذخیره می‌کنی برای خود در روز غضب و ظهور داوری عادله خدا
که به هر کس برحسب اعمالش جزاخواهد داد:
اما به آنانی که با صبر در اعمال نیکوطالب جلال و اکرام و بقایند، حیات جاودانی را؛
و اما به اهل تعصب که اطاعت راستی نمی کنندبلکه مطیع ناراستی می‌باشند، خشم و غضب
وعذاب و ضیق بر هر نفس بشری که مرتکب بدی می‌شود، اول بر یهود و پس بر یونانی؛
لکن جلال و اکرام و سلامتی بر هر نیکوکار، نخست بریهود و بر یونانی نیز.
زیرا نزد خدا طرفداری نیست،
زیراآنانی که بدون شریعت گناه کنند، بی‌شریعت نیزهلاک شوند و آنانی که با شریعت گناه کنند، ازشریعت بر ایشان حکم خواهد شد.
از آن جهت که شنوندگان شریعت در حضور خدا عادل نیستند بلکه کنندگان شریعت عادل شمرده خواهند شد.
زیرا هرگاه امت هایی که شریعت ندارند کارهای شریعت را به طبیعت به‌جا آرند، اینان هرچند شریعت ندارند، برای خود شریعت هستند،
چونکه از ایشان ظاهر می‌شود که عمل شریعت بر دل ایشان مکتوب است و ضمیرایشان نیز گواهی می‌دهد و افکار ایشان با یکدیگریا مذمت می‌کنند یا عذر می‌آورند،
در روزی که خدا رازهای مردم را داوری خواهد نمود به وساطت عیسی مسیح برحسب بشارت من.
پس اگر تو مسمی به یهود هستی و برشریعت تکیه می‌کنی و به خدا فخر می‌نمایی،
و اراده او را می‌دانی و از شریعت تربیت یافته، چیزهای افضل را می‌گزینی،
و یقین داری که خود هادی کوران و نور ظلمتیان
و مودب جاهلان و معلم اطفال هستی و در شریعت صورت معرفت و راستی را داری،
پس‌ای کسی‌که دیگران را تعلیم می‌دهی، چرا خود رانمی آموزی؟ و وعظ می‌کنی که دزدی نباید کرد، آیا خود دزدی می‌کنی؟
و از زنا کردن نهی می‌کنی، آیا خود زانی نیستی؟ و از بتها نفرت داری، آیا خود معبدها را غارت نمی کنی؟
و به شریعت فخر می‌کنی، آیا به تجاوز از شریعت خدا را اهانت نمی کنی؟
زیرا که به‌سبب شمادر میان امت‌ها اسم خدا را کفر می‌گویند، چنانکه مکتوب است.
زیرا ختنه سودمند است هرگاه به شریعت عمل نمایی. اما اگر از شریعت تجاوزنمایی، ختنه تو نامختونی گشته است.
پس اگرنامختونی، احکام شریعت را نگاه دارد، آیانامختونی او ختنه شمرده نمی شود؟
ونامختونی طبیعی هرگاه شریعت را به‌جا آرد، حکم خواهد کرد بر تو که با وجود کتب و ختنه ازشریعت تجاوز می‌کنی.
زیرا آنکه در ظاهراست، یهودی نیست و آنچه در ظاهر در جسم است، ختنه نی.بلکه یهود آن است که در باطن باشد و ختنه آنکه قلبی باشد، در روح نه در حرف که مدح آن نه از انسان بلکه از خداست.
بلکه یهود آن است که در باطن باشد و ختنه آنکه قلبی باشد، در روح نه در حرف که مدح آن نه از انسان بلکه از خداست.

3

پس برتری یهود چیست؟ و یا از ختنه چه فایده؟
بسیار از هر جهت؛ اول آنکه بدیشان کلام خدا امانت داده شده است.
زیرا که چه بگوییم اگر بعضی ایمان نداشتند؟ آیابی ایمانی‌ایشان امانت خدا را باطل می‌سازد؟
حاشا! بلکه خدا راستگو باشد و هر انسان دروغگو، چنانکه مکتوب است: «تا اینکه درسخنان خود مصدق شوی و در داوری خودغالب آیی.»
لکن اگر ناراستی ما عدالت خدا را ثابت می‌کند، چه گوییم؟ آیا خدا ظالم است وقتی که غضب می‌نماید؟ بطور انسان سخن می‌گویم.
حاشا! در این صورت خدا چگونه عالم راداوری خواهد کرد؟
زیرا اگر به دروغ من، راستی خدا برای جلال او افزون شود، پس چرا برمن نیز چون گناهکار حکم شود؟
و چرا نگوییم، چنانکه بعضی بر ما افترا می‌زنند و گمان می‌برندکه ما چنین می‌گوییم، بدی بکنیم تا نیکویی حاصل شود؟ که قصاص ایشان به انصاف است.
پس چه گوییم؟ آیا برتری داریم؟ نه به هیچ وجه! زیرا پیش ادعا وارد آوردیم که یهود ویونانیان هر دو به گناه گرفتارند.
چنانکه مکتوب است که «کسی عادل نیست، یکی هم نی.
کسی فهیم نیست، کسی طالب خدا نیست.
همه گمراه و جمیع باطل گردیده‌اند. نیکوکاری نیست یکی هم نی.
گلوی ایشان گور گشاده است و به زبانهای خود فریب می‌دهند. زهر مار در زیر لب ایشان است،
ودهان ایشان پر از لعنت و تلخی است.
پایهای ایشان برای خون ریختن شتابان است.
هلاکت و پریشانی در طریقهای ایشان است،
و طریق سلامتی را ندانسته‌اند.
خدا ترسی درچشمانشان نیست.»
الان آگاه هستیم که آنچه شریعت می‌گوید، به اهل شریعت خطاب می‌کند تا هر دهانی بسته شود و تمام عالم زیر قصاص خدا آیند.
ازآنجا که به اعمال شریعت هیچ بشری در حضوراو عادل شمرده نخواهد شد، چونکه از شریعت دانستن گناه است.
لکن الحال بدون شریعت، عدالت خداظاهر شده است، چنانکه تورات و انبیا بر آن شهادت می‌دهند؛
یعنی عدالت خدا که بوسیله ایمان به عیسی مسیح است، به همه و کل آنانی که ایمان آورند. زیرا که هیچ تفاوتی نیست،
زیراهمه گناه کرده‌اند واز جلال خدا قاصر می‌باشند،
و به فیض او مجان عادل شمرده می‌شوند به وساطت آن فدیه‌ای که در عیسی مسیح است.
که خدا او را از قبل معین کرد تا کفاره باشد به واسطه ایمان به وسیله خون او تا آنکه عدالت خود را ظاهر سازد، به‌سبب فرو گذاشتن خطایای سابق در حین تحمل خدا،
برای اظهار عدالت خود در زمان حاضر، تا او عادل شود و عادل شمارد هرکسی را که به عیسی ایمان آورد.
پس جای فخر کجا است؟ برداشته شده است! به کدام شریعت؟ آیا به شریعت اعمال؟ نی بلکه به شریعت ایمان.
زیرا یقین می‌دانیم که انسان بدون اعمال شریعت، محض ایمان عادل شمرده می‌شود.
آیا او خدای یهود است فقط؟ مگر خدای امت‌ها هم نیست؟ البته خدای امت‌ها نیز است.
زیرا واحد است خدایی که اهل ختنه را از ایمان، و نامختونان را به ایمان عادل خواهد شمرد.پس آیا شریعت را به ایمان باطل می‌سازیم؟ حاشا! بلکه شریعت رااستوار می‌داریم.
پس آیا شریعت را به ایمان باطل می‌سازیم؟ حاشا! بلکه شریعت رااستوار می‌داریم.

4

پس چه چیز را بگوییم که پدر ما ابراهیم بحسب جسم یافت؟
زیرا اگر ابراهیم به اعمال عادل شمرده شد، جای فخر دارد اما نه درنزد خدا.
زیرا کتاب چه می‌گوید؟ «ابراهیم به خدا ایمان آورد و آن برای او عدالت محسوب شد.»
لکن برای کسی‌که عمل می‌کند، مزدش نه ازراه فیض بلکه از راه طلب محسوب می‌شود.
واما کسی‌که عمل نکند، بلکه ایمان آورد به او که بی‌دینان را عادل می‌شمارد، ایمان او عدالت محسوب می‌شود.
چنانکه داود نیز خوش حالی آن کس را ذکر می‌کند که خدا برای او عدالت محسوب می‌دارد، بدون اعمال:
«خوشابحال کسانی که خطایای ایشان آمرزیده شد وگناهانشان مستور گردید؛
خوشابحال کسی‌که خداوند گناه را به وی محسوب نفرماید.»
پس آیا این خوشحالی بر اهل ختنه گفته شدیا برای نامختونان نیز؟ زیرا می‌گوییم ایمان ابراهیم به عدالت محسوب گشت.
پس در چه حالت محسوب شد، وقتی که او در ختنه بود یادر نامختونی؟ در ختنه نی، بلکه در نامختونی؛
و علامت ختنه را یافت تا مهر باشد بر آن عدالت ایمانی که در نامختونی داشت، تا او همه نامختونان را که ایمان آورند پدر باشد تا عدالت برای ایشان هم محسوب شود؛
و پدر اهل ختنه نیز یعنی آنانی را که نه فقط مختونند بلکه سالک هم می‌باشند بر آثار ایمانی که پدر ماابراهیم در نامختونی داشت.
زیرا به ابراهیم و ذریت او، وعده‌ای که اووارث جهان خواهد بود، از جهت شریعت داده نشد بلکه از عدالت ایمان.
زیرا اگر اهل شریعت وارث باشند، ایمان عاطل شد و وعده باطل.
زیرا که شریعت باعث غضب است، زیرا جایی که شریعت نیست تجاوز هم نیست.
و ازاین جهت از ایمان شد تا محض فیض باشد تاوعده برای همگی ذریت استوار شود نه مختص به ذریت شرعی بلکه به ذریت ایمانی ابراهیم نیزکه پدر جمیع ما است،
(چنانکه مکتوب است که تو را پدر امت های بسیار ساخته‌ام )، در حضورآن خدایی که به او ایمان آورد که مردگان را زنده می‌کند و ناموجودات را به وجود می‌خواند؛
که او در ناامیدی به امید ایمان آورد تا پدرامت های بسیار شود، برحسب آنچه گفته شد که «ذریت تو چنین خواهند بود.»
و در ایمان کم قوت نشده، نظر کرد به بدن خود که در آن وقت مرده بود، چونکه قریب به صد ساله بود و به رحم مرده ساره.
و در وعده خدا از بی‌ایمانی شک ننمود، بلکه قوی الایمان گشته، خدا را تمجیدنمود،
و یقین دانست که به وفای وعده خود نیزقادر است.
و از این جهت برای او عدالت محسوب شد.
ولکن اینکه برای وی محسوب شد، نه برای او فقط نوشته شد،
بلکه برای ما نیزکه به ما محسوب خواهد شد، چون ایمان آوریم به او که خداوند ما عیسی را از مردگان برخیزانید،که به‌سبب گناهان ما تسلیم گردید و به‌سبب عادل شدن ما برخیزانیده شد.
که به‌سبب گناهان ما تسلیم گردید و به‌سبب عادل شدن ما برخیزانیده شد.

5

پس چونکه به ایمان عادل شمرده شدیم، نزد خدا سلامتی داریم بوساطت خداوندما عیسی مسیح،
که به وساطت او دخول نیزیافته‌ایم بوسیله ایمان در آن فیضی که در آن پایداریم و به امید جلال خدا فخر می‌نماییم.
ونه این تنها بلکه در مصیبتها هم فخر می‌کنیم، چونکه می‌دانیم که مصیبت صبر را پیدا می‌کند،
و صبر امتحان را و امتحان امید را.
و امید باعث شرمساری نمی شود زیرا که محبت خدا دردلهای ما به روح‌القدس که به ما عطا شد ریخته شده است.
زیرا هنگامی که ما هنوز ضعیف بودیم، در زمان معین، مسیح برای بیدینان وفات یافت.
زیرا بعید است که برای شخص عادل کسی بمیرد، هرچند در راه مرد نیکو ممکن است کسی نیز جرات کند که بمیرد.
لکن خدا محبت خود را در ما ثابت می‌کند از اینکه هنگامی که ماهنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد.
پس چقدر بیشتر الان که به خون او عادل شمرده شدیم، بوسیله او از غضب نجات خواهیم یافت.
زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم، بوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم، پس چقدربیشتر بعد از صلح یافتن بوساطت حیات او نجات خواهیم یافت.
و نه همین فقط بلکه در خدا هم فخر می‌کنیم بوسیله خداوند ما عیسی مسیح که بوساطت او الان صلح یافته‌ایم.
لهذا همچنان‌که بوساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید و به گناه موت؛ و به اینگونه موت بر همه مردم طاری گشت، از آنجا که همه گناه کردند.
زیرا قبل از شریعت، گناه در جهان می‌بود، لکن گناه محسوب نمی شود در جایی که شریعت نیست.
بلکه از آدم تا موسی موت تسلط می‌داشت بر آنانی نیز که بر مثال تجاوز آدم که نمونه آن آینده است، گناه نکرده بودند.
و نه‌چنانکه خطا بود، همچنان نعمت نیز باشد. زیرااگر به خطای یک شخص بسیاری مردند، چقدرزیاده فیض خدا و آن بخششی که به فیض یک انسان، یعنی عیسی مسیح است، برای بسیاری افزون گردید.
و نه اینکه مثل آنچه از یک گناهکار سر زد، همچنان بخشش باشد؛ زیراحکم شد از یک برای قصاص لکن نعمت ازخطایای بسیار برای عدالت رسید.
زیرا اگر به‌سبب خطای یک نفر و بواسطه آن یک موت سلطنت کرد، چقدر بیشتر آنانی که افزونی فیض و بخشش عدالت را می‌پذیرند، در حیات سلطنت خواهند کرد بوسیله یک یعنی عیسی مسیح.
پس همچنان‌که به یک خطا حکم شد برجمیع مردمان برای قصاص، همچنین به یک عمل صالح بخشش شد بر جمیع مردمان برای عدالت حیات.
زیرا به همین قسمی که ازنافرمانی یک شخص بسیاری گناهکار شدند، همچنین نیز به اطاعت یک شخص بسیاری عادل خواهند گردید.
اما شریعت در میان آمد تاخطا زیاده شود. لکن جایی که گناه زیاده گشت، فیض بینهایت افزون گردید.تا آنکه چنانکه گناه در موت سلطنت کرد، همچنین فیض نیزسلطنت نماید به عدالت برای حیات جاودانی بوساطت خداوند ما عیسی مسیح.
تا آنکه چنانکه گناه در موت سلطنت کرد، همچنین فیض نیزسلطنت نماید به عدالت برای حیات جاودانی بوساطت خداوند ما عیسی مسیح.

6

پس چه گوییم؟ آیا در گناه بمانیم تا فیض افزون گردد؟
حاشا! مایانی که از گناه مردیم، چگونه دیگر در آن زیست کنیم؟
یانمی دانید که جمیع ما که در مسیح عیسی تعمیدیافتیم، در موت او تعمید یافتیم؟
پس چونکه در موت او تعمید یافتیم، با او دفن شدیم تا آنکه به همین قسمی که مسیح به جلال پدر از مردگان برخاست، ما نیز در تازگی حیات رفتار نماییم.
زیرا اگر بر مثال موت او متحد گشتیم، هرآینه در قیامت وی نیز چنین خواهیم شد.
زیرا این رامی دانیم که انسانیت کهنه ما با او مصلوب شد تاجسد گناه معدوم گشته، دیگر گناه را بندگی نکنیم.
زیرا هر‌که مرد، از گناه مبرا شده است.
پس هرگاه با مسیح مردیم، یقین می‌دانیم که با اوزیست هم خواهیم کرد.
زیرا می‌دانیم که چون مسیح از مردگان برخاست، دیگر نمی میرد و بعداز این موت بر او تسلطی ندارد.
زیرا به آنچه مرد یک مرتبه برای گناه مرد و به آنچه زندگی می‌کند، برای خدا زیست می‌کند.
همچنین شما نیز خود را برای گناه مرده انگارید، اما برای خدا در مسیح عیسی زنده.
پس گناه در جسم فانی شما حکمرانی نکند تا هوسهای آن را اطاعت نمایید،
واعضای خود را به گناه مسپارید تا آلات ناراستی شوند، بلکه خود را از مردگان زنده شده به خداتسلیم کنید و اعضای خود را تا آلات عدالت برای خدا باشند.
زیرا گناه بر شما سلطنت نخواهد کرد، چونکه زیر شریعت نیستید بلکه زیرفیض.
پس چه گوییم؟ آیا گناه بکنیم از آنرو که زیر شریعت نیستیم بلکه زیر فیض؟ حاشا!
آیانمی دانید که اگر خویشتن را به بندگی کسی تسلیم کرده، او را اطاعت نمایید، شما آنکس را که او رااطاعت می‌کنید بنده هستید، خواه گناه را برای مرگ، خواه اطاعت را برای عدالت.
اما شکرخدا را که هرچند غلامان گناه می‌بودید، لیکن الان از دل، مطیع آن صورت تعلیم گردیده‌اید که به آن سپرده شده‌اید.
و از گناه آزاد شده، غلامان عدالت گشته‌اید.
بطور انسان، به‌سبب ضعف جسم شما سخن می‌گویم، زیرا همچنان‌که اعضای خود را بندگی نجاست و گناه برای گناه سپردید، همچنین الان نیز اعضای خود را به بندگی عدالت برای قدوسیت بسپارید.
زیراهنگامی که غلامان گناه می‌بودید از عدالت آزادمی بودید.
پس آن وقت چه ثمر داشتید از آن کارهایی که الان از آنها شرمنده‌اید که انجام آنهاموت است؟
اما الحال چونکه از گناه آزاد شده و غلامان خدا گشته‌اید، ثمر خود را برای قدوسیت می‌آورید که عاقبت آن، حیات جاودانی است.زیرا که مزد گناه موت است، اما نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ماعیسی مسیح.
زیرا که مزد گناه موت است، اما نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ماعیسی مسیح.

7

ای برادران آیا نمی دانید (زیرا که با عارفین شریعت سخن می‌گویم ) که مادامی که انسان زنده است، شریعت بر وی حکمرانی دارد؟
زیرا زن منکوحه برحسب شریعت به شوهرزنده بسته است، اما هرگاه شوهرش بمیرد، ازشریعت شوهرش آزاد شود.
پس مادامی که شوهرش حیات دارد، اگر به مرد دیگر پیوندد، زانیه خوانده می‌شود. لکن هرگاه شوهرش بمیرد، از آن شریعت آزاد است که اگر به شوهری دیگرداده شود، زانیه نباشد.
بنابراین، ای برادران من، شما نیز بوساطت جسد مسیح برای شریعت مرده شدید تا خود رابه دیگری پیوندید، یعنی با او که از مردگان برخاست، تا بجهت خدا ثمر آوریم.
زیرا وقتی که در جسم بودیم، هوسهای گناهانی که ازشریعت بود، در اعضای ما عمل می‌کرد تا بجهت موت ثمر آوریم.
اما الحال چون برای آن چیزی که در آن بسته بودیم مردیم، از شریعت آزاد شدیم، بحدی که در تازگی روح بندگی می‌کنیم نه در کهنگی حرف.
پس چه گوییم؟ آیا شریعت گناه است؟ حاشا! بلکه گناه را جز به شریعت ندانستیم. زیراکه شهوت را نمی دانستم، اگر شریعت نمی گفت که طمع مورز.
لکن گناه از حکم فرصت جسته، هر قسم طمع را در من پدید آورد، زیرا بدون شریعت گناه مرده است.
و من از قبل بدون شریعت زنده می‌بودم؛ لکن چون حکم آمد، گناه زنده گشت و من مردم.
و آن حکمی که برای حیات بود، همان مرا باعث موت گردید.
زیراگناه از حکم فرصت یافته، مرا فریب داد و به آن مرا کشت.
خلاصه شریعت مقدس است و حکم مقدس و عادل و نیکو.
پس آیا نیکویی برای من موت گردید؟ حاشا! بلکه گناه، تا گناه بودنش ظاهر شود. بوسیله نیکویی برای من باعث مرگ شد تا آنکه گناه به‌سبب حکم بغایت خبیث شود.
زیرا می‌دانیم که شریعت روحانی است، لکن من جسمانی و زیر گناه فروخته شده هستم،
که آنچه می‌کنم نمی دانم زیرا آنچه می‌خواهم نمی کنم بلکه کاری را که از آن نفرت دارم بجامی آورم.
پس هرگاه کاری را که نمی خواهم به‌جا می‌آورم، شریعت را تصدیق می‌کنم که نیکوست.
و الحال من دیگر فاعل آن نیستم بلکه آن گناهی که در من ساکن است.
زیرامی دانم که در من یعنی در جسدم هیچ نیکویی ساکن نیست، زیرا که اراده در من حاضر است اماصورت نیکو کردن نی.
زیرا آن نیکویی را که می‌خواهم نمی کنم، بلکه بدی را که نمی خواهم می‌کنم.
پس چون آنچه را نمی خواهم می‌کنم، من دیگر فاعل آن نیستم بلکه گناه که در من ساکن است.
لهذا این شریعت را می‌یابم که وقتی که می‌خواهم نیکویی کنم بدی نزد من حاضر است.
زیرا برحسب انسانیت باطنی به شریعت خداخشنودم.
لکن شریعتی دیگر در اعضای خودمی بینم که با شریعت ذهن من منازعه می‌کند و مرااسیر می‌سازد به آن شریعت گناه که در اعضای من است.
وای بر من که مرد شقی‌ای هستم! کیست که مرا از جسم این موت رهایی بخشد؟خدا راشکر می‌کنم بوساطت خداوند ما عیسی مسیح. خلاصه اینکه من به ذهن خود شریعت خدا رابندگی می‌کنم و اما به جسم خود شریعت گناه را.
خدا راشکر می‌کنم بوساطت خداوند ما عیسی مسیح. خلاصه اینکه من به ذهن خود شریعت خدا رابندگی می‌کنم و اما به جسم خود شریعت گناه را.

8

پس هیچ قصاص نیست بر آنانی که درمسیح عیسی هستند.
زیرا که شریعت روح حیات در مسیح عیسی مرا از شریعت گناه وموت آزاد گردانید.
زیرا آنچه از شریعت محال بود، چونکه به‌سبب جسم ضعیف بود، خدا پسرخود را در شبیه جسم گناه و برای گناه فرستاده، برگناه در جسم فتوا داد،
تا عدالت شریعت کامل گردد در مایانی که نه بحسب جسم بلکه برحسب روح رفتار می‌کنیم.
زیرا آنانی که برحسب جسم هستند، درچیزهای جسم تفکر می‌کنند و اما آنانی که برحسب روح هستند در چیزهای روح.
از آن جهت که تفکر جسم موت است، لکن تفکر روح حیات و سلامتی است.
زانرو که تفکر جسم دشمنی خدا است، چونکه شریعت خدا رااطاعت نمی کند، زیرا نمی تواند هم بکند.
وکسانی که جسمانی هستند، نمی توانند خدا راخشنود سازند.
لکن شما در جسم نیستید بلکه در روح، هرگاه روح خدا در شما ساکن باشد؛ وهرگاه کسی روح مسیح را ندارد وی از آن اونیست.
و اگر مسیح در شما است، جسم به‌سبب گناه مرده است و اما روح، به‌سبب عدالت، حیات‌است.
و اگر روح او که عیسی را ازمردگان برخیزانید در شما ساکن باشد، او که مسیح را از مردگان برخیزانید، بدنهای فانی شمارا نیز زنده خواهد ساخت به روح خود که در شماساکن است.
بنابراین‌ای برادران، مدیون جسم نیستیم تابرحسب جسم زیست نماییم.
زیرا اگربرحسب جسم زیست کنید، هرآینه خواهید مرد. لکن اگر افعال بدن را بوسیله روح بکشید، همانا خواهید زیست.
زیرا همه کسانی که از روح خدا هدایت می‌شوند، ایشان پسران خدایند.
از آنرو که روح بندگی را نیافته‌اید تا باز ترسان شوید بلکه روح پسر‌خواندگی را یافته‌اید که به آن ابا یعنی‌ای پدر ندا می‌کنیم.
همان روح برروحهای ما شهادت می‌دهد که فرزندان خداهستیم.
و هرگاه فرزندانیم، وارثان هم هستیم یعنی ورثه خدا و هم‌ارث با مسیح، اگر شریک مصیبتهای او هستیم تا در جلال وی نیز شریک باشیم.
زیرا یقین می‌دانم که دردهای زمان حاضرنسبت به آن جلالی که در ما ظاهر خواهد شد هیچ است.
زیرا که انتظار خلقت، منتظر ظهورپسران خدا می‌باشد،
زیرا خلقت، مطیع بطالت شد، نه به اراده خود، بلکه بخاطر او که آن را مطیع گردانید،
در امید که خود خلقت نیز از قیدفساد خلاصی خواهد یافت تا در آزادی جلال فرزندان خدا شریک شود.
زیرا می‌دانیم که تمام خلقت تا الان با هم در آه کشیدن و درد زه می‌باشند.
و نه این فقط، بلکه ما نیز که نوبر روح را یافته‌ایم، در خود آه می‌کشیم در انتظارپسرخواندگی یعنی خلاصی جسم خود.
زیراکه به امید نجات یافتیم، لکن چون امید دیده شد، دیگر امید نیست، زیرا آنچه کسی بیند چرا دیگردر امید آن باشد؟
اما اگر امید چیزی را داریم که نمی بینیم، با صبر انتظار آن می‌کشیم.
و همچنین روح نیز ضعف ما را مددمی کند، زیرا که آنچه دعا کنیم بطوری که می‌بایدنمی دانیم، لکن خود روح برای ما شفاعت می‌کند به ناله هایی که نمی شود بیان کرد.
و او که تفحص کننده دلهاست، فکر روح را می‌داند زیراکه او برای مقدسین برحسب اراده خدا شفاعت می‌کند.
و می‌دانیم که بجهت آنانی که خدا رادوست می‌دارند و بحسب اراده او خوانده شده‌اند، همه‌چیزها برای خیریت (ایشان ) با هم در کار می‌باشند.
زیرا آنانی را که از قبل شناخت، ایشان را نیز پیش معین فرمود تا به صورت پسرش متشکل شوند تا او نخست زاده ازبرادران بسیار باشد.
و آنانی را که از قبل معین فرمود، ایشان را هم خواند و آنانی را که خواندایشان را نیز عادل گردانید و آنانی را که عادل گردانید، ایشان را نیز جلال داد.
پس به این چیزها چه گوییم؟ هرگاه خدا باما است کیست به ضد ما؟
او که پسر خود رادریغ نداشت، بلکه او را در راه جمیع ما تسلیم نمود، چگونه با وی همه‌چیز را به ما نخواهدبخشید؟
کیست که بر برگزیدگان خدا مدعی شود؟ آیا خدا که عادل کننده است؟
کیست که بر ایشان فتوا دهد؟ آیا مسیح که مرد بلکه نیزبرخاست، آنکه به‌دست راست خدا هم هست وما را نیز شفاعت می‌کند؟
کیست که ما را ازمحبت مسیح جدا سازد؟ آیا مصیبت یا دلتنگی یاجفا یا قحط یا عریانی یا خطر یا شمشیر؟
چنانکه مکتوب است که «بخاطر تو تمام روزکشته و مثل گوسفندان ذبحی شمرده می‌شویم.»
بلکه در همه این امور از حد زیاده نصرت یافتیم، بوسیله او که ما را محبت نمود.
زیرایقین می‌دانم که نه موت و نه حیات و نه فرشتگان و نه روسا و نه قدرتها و نه چیزهای حال و نه چیزهای آیندهو نه بلندی و نه پستی و نه هیچ مخلوق دیگر قدرت خواهد داشت که ما را ازمحبت خدا که در خداوند ما مسیح عیسی است جدا سازد.
و نه بلندی و نه پستی و نه هیچ مخلوق دیگر قدرت خواهد داشت که ما را ازمحبت خدا که در خداوند ما مسیح عیسی است جدا سازد.

9

در مسیح راست می‌گویم و دروغ نی و ضمیر من در روح‌القدس مرا شاهد است،
که مرا غمی عظیم و در دلم وجع دائمی است.
زیرا راضی هم می‌بودم که خود از مسیح محروم شوم در راه برادرانم که بحسب جسم خویشان منند،
که ایشان اسرائیلی‌اند و پسرخواندگی وجلال و عهدها و امانت شریعت و عبادت ووعده‌ها از آن ایشان است؛
که پدران از آن ایشانند و از ایشان مسیح بحسب جسم شد که فوق از همه است، خدای متبارک تا ابدالاباد، آمین.
ولکن چنین نیست که کلام خدا ساقط شده باشد؛ زیرا همه که از اسرائیل‌اند، اسرائیلی نیستند،
و نه نسل ابراهیم تمام فرزند هستند؛ بلکه نسل تو در اسحاق خوانده خواهند شد.
یعنی فرزندان جسم، فرزندان خدا نیستند، بلکه فرزندان وعده از نسل محسوب می‌شوند.
زیراکلام وعده این است که موافق چنین وقت خواهم آمد و ساره را پسری خواهد بود.
و نه این فقط، بلکه رفقه �یز چون از یک شخص یعنی از پدر مااسحاق حامله شد،
زیرا هنگامی که هنوز تولدنیافته بودند و عملی نیک یا بد نکرده، تا اراده خدابرحسب اختیار ثابت شود نه از اعمال بلکه ازدعوت کننده
بدو گفته شد که «بزرگتر کوچکتر را بندگی خواهد نمود.»
چنانکه مکتوب است: «یعقوب را دوست داشتم اما عیسو را دشمن.»
پس چه گوییم؟ آیا نزد خدا بی‌انصافی است؟ حاشا!
زیرا به موسی می‌گوید: «رحم خواهم فرمود بر هر‌که رحم کنم و رافت خواهم نمود بر هر‌که رافت نمایم.»
لاجرم نه ازخواهش کننده و نه از شتابنده است، بلکه ازخدای رحم کننده.
زیرا کتاب به فرعون می‌گوید: «برای همین تو را برانگیختم تا قوت خود را در تو ظاهر سازم و تا نام من در تمام جهان ندا شود.»
بنابراین هر‌که را می‌خواهد رحم می‌کند و هر‌که را می‌خواهد سنگدل می‌سازد.
پس مرا می‌گویی: «دیگر چرا ملامت می‌کند؟ زیرا کیست که با اراده او مقاومت نموده باشد؟»
نی بلکه تو کیستی‌ای انسان که با خدا معارضه می‌کنی؟ آیا مصنوع به صانع می‌گوید که چرا مراچنین ساختی؟
یا کوزه‌گر اختیار بر گل نداردکه از یک خمیره ظرفی عزیز و ظرفی ذلیل بسازد؟
و اگر خدا چون اراده نمود که غضب خود را ظاهر سازد و قدرت خویش را بشناساند، ظروف غضب را که برای هلاکت آماده‌شده بود، به حلم بسیار متحمل گردید،
و تا دولت جلال خود را بشناساند بر ظروف رحمتی که آنها را ازقبل برای جلال مستعد نمود،
و آنها را نیزدعوت فرمود یعنی ما نه از یهود فقط بلکه ازامت‌ها نیز.
چنانکه در هوشع هم می‌گوید: «آنانی را که قوم من نبودند، قوم خود خواهم خواند و او را که دوست نداشتم محبوبه خود.
و جایی که به ایشان گفته شد که شما قوم من نیستید، در آنجا پسران خدای حی خوانده خواهند شد.»
و اشعیا نیز در حق اسرائیل ندامی کند که «هرچند عدد بنی‌اسرائیل مانند ریگ دریا باشد، لکن بقیه نجات خواهند یافت؛
زیراخداوند کلام خود را تمام و منقطع ساخته، برزمین به عمل خواهد آورد.»
و چنانکه اشعیاپیش اخبار نمود که «اگر رب الجنود برای ما نسلی نمی گذارد، هرآینه مثل سدوم می‌شدیم و مانندغموره می‌گشتیم.»
پس چه گوییم؟ امت هایی که در‌پی عدالت نرفتند، عدالت را حاصل نمودند، یعنی عدالتی که از ایمان است.
لکن اسرائیل که در‌پی شریعت عدالت می‌رفتند، به شریعت عدالت نرسیدند.
از چه سبب؟ از این جهت که نه از راه ایمان بلکه از راه اعمال شریعت آن را طلبیدند، زیرا که به سنگ مصادم لغزش خوردند.چنانکه مکتوب است که «اینک در صهیون سنگی مصادم و صخره لغزش می‌نهم و هر‌که براو ایمان آورد، خجل نخواهد گردید.»
چنانکه مکتوب است که «اینک در صهیون سنگی مصادم و صخره لغزش می‌نهم و هر‌که براو ایمان آورد، خجل نخواهد گردید.»

10

ای برادران خوشی دل من و دعای من نزد خدا بجهت اسرائیل برای نجات ایشان است.
زیرا بجهت ایشان شهادت می‌دهم که برای خدا غیرت دارند لکن نه از روی معرفت.
زیرا که چون عدالت خدا را نشناخته، می‌خواستند عدالت خود را ثابت کنند، مطیع عدالت خدا نگشتند.
زیرا که مسیح است انجام شریعت بجهت عدالت برای هر کس که ایمان آورد.
زیرا موسی عدالت شریعت را بیان می‌کندکه «هر‌که به این عمل کند، در این خواهدزیست.»
لکن عدالت ایمان بدینطور سخن می‌گوید که «در خاطر خود مگو کیست که به آسمان صعود کند یعنی تا مسیح را فرود آورد،
یا کیست که به هاویه نزول کند یعنی تا مسیح رااز مردگان برآورد.»
لکن چه می‌گوید؟ اینکه «کلام نزد تو و در دهانت و در قلب تو است یعنی‌این کلام ایمان که به آن وعظ می‌کنیم.»
زیرا اگربه زبان خود عیسی خداوند را اعتراف کنی و دردل خود ایمان آوری که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت.
چونکه به دل ایمان آورده می‌شود برای عدالت و به زبان اعتراف می‌شود بجهت نجات.
و کتاب می‌گوید «هر‌که به او ایمان آورد خجل نخواهدشد.»
زیرا که در یهود و یونانی تفاوتی نیست که همان خداوند، خداوند همه است و دولتمنداست برای همه که نام او را می‌خوانند.
زیرا هرکه نام خداوند را بخواند نجات خواهد یافت.
پس چگونه بخوانند کسی را که به او ایمان نیاورده‌اند؟ و چگونه ایمان آورند به کسی‌که خبراو را نشنیده‌اند؟ و چگونه بشنوند بدون واعظ؟
و چگونه وعظ کنند جز اینکه فرستاده شوند؟ چنانکه مکتوب است که «چه زیبا است پایهای آنانی که به سلامتی بشارت می‌دهند و به چیزهای نیکو مژده می‌دهند.»
لکن همه بشارت را گوش نگرفتند زیرا اشعیا می‌گوید «خداوندا کیست که اخبار ما را باور کرد؟»
لهذا ایمان از شنیدن است و شنیدن از کلام خدا.
لکن می‌گویم آیانشنیدند؟ البته شنیدند: «صوت ایشان در تمام جهان منتشر گردید و کلام ایشان تا اقصای ربع مسکون رسید.»
و می‌گویم آیا اسرائیل ندانسته‌اند؟ اول موسی می‌گوید: «من شما را به غیرت می‌آورم به آن که امتی نیست و بر قوم بی‌فهم شما را خشمگین خواهم ساخت.»
واشعیا نیز جرات کرده، می‌گوید: آنانی که طالب من نبودند مرا یافتند و به کسانی که مرا نطلبیدندظاهر گردیدم.»اما در حق اسرائیل می‌گوید: «تمام روز دستهای خود را دراز کردم به سوی قومی نامطیع و مخالف.»
اما در حق اسرائیل می‌گوید: «تمام روز دستهای خود را دراز کردم به سوی قومی نامطیع و مخالف.»

11

پس می‌گویم آیا خدا قوم خود را ردکرد؟ حاشا! زیرا که من نیز اسرائیلی ازاولاد ابراهیم از سبط بنیامین هستم.
خدا قوم خود را که از قبل شناخته بود، رد نفرموده است. آیا نمی دانید که کتاب در الیاس چه می‌گوید، چگونه بر اسرائیل از خدا استغاثه می‌کند
که «خداوندا انبیای تو را کشته و مذبحهای تو راکنده‌اند و من به تنهایی مانده‌ام و در قصد جان من نیز می‌باشند»؟
لکن وحی بدو چه می‌گوید؟ اینکه «هفت هزار مرد بجهت خود نگاه داشتم که به نزد بعل زانو نزده‌اند».
پس همچنین در زمان حاضر نیز بقیتی بحسب اختیار فیض مانده است.
و اگر از راه فیض است دیگر از اعمال نیست وگرنه فیض دیگر فیض نیست. اما اگر از اعمال است دیگر از فیض نیست والا عمل دیگر عمل نیست.
پس مقصود چیست؟ اینکه اسرائیل آنچه راکه می‌طلبد نیافته است، لکن برگزیدگان یافتند وباقی ماندگان سختدل گردیدند؛
چنانکه مکتوب است که «خدا بدیشان روح خواب‌آلود دادچشمانی که نبیند و گوشهایی که نشنود تا امروز.»
و داود می‌گوید که «مائده ایشان برای ایشان تله و دام و سنگ مصادم و عقوبت باد؛
چشمان ایشان تار شود تا نبینند و پشت ایشان را دائم خم گردان.»
پس می‌گویم آیا لغزش خوردند تا بیفتند؟ حاشا! بلکه از لغزش ایشان نجات به امت‌ها رسیدتا در ایشان غیرت پدید آورد.
پس چون لغزش ایشان دولتمندی جهان گردید و نقصان ایشان دولتمندی امت‌ها، به چند مرتبه زیادترپری ایشان خواهد بود.
زیرا به شما‌ای امت هاسخن می‌گویم پس از این‌روی که رسول امت هامی باشم خدمت خود را تمجید می‌نمایم،
تاشاید ابنای جنس خود را به غیرت آورم و بعضی از ایشان را برهانم.
زیرا اگر رد شدن ایشان مصالحت عالم شد، باز‌یافتن ایشان چه خواهدشد؟ جز حیات از مردگان!
و چون نوبر مقدس است، همچنان خمیره و هرگاه ریشه مقدس است، همچنان شاخه‌ها.
و چون بعضی از شاخه‌ها بریده شدند و تو که زیتون بری بودی در آنها پیوند گشتی و در ریشه وچربی زیتون شریک شدی،
بر شاخه‌ها فخرمکن و اگر فخر کنی تو حامل ریشه نیستی بلکه ریشه حامل تو است.
پس می‌گویی که «شاخه‌ها بریده شدند تا من پیوند شوم؟»
آفرین بجهت بی‌ایمانی بریده شدند و تومحض ایمان پایدار هستی. مغرور مباش بلکه بترس!
زیرا اگر خدا بر شاخه های طبیعی شفقت نفرمود، بر تو نیز شفقت نخواهد کرد.
پس مهربانی و سختی خدا را ملاحظه نما؛ اماسختی بر آنانی که افتادند، اما مهربانی برتو اگر درمهربانی ثابت باشی والا تو نیز بریده خواهی شد.
و اگر ایشان نیز در بی‌ایمانی نمانند باز پیوندخواهند شد، زیرا خدا قادر است که ایشان را باردیگر بپیوندد.
زیرا اگر تو از زیتون طبیعی بری بریده شده، برخلاف طبع به زیتون نیکو پیوندگشتی، به چند مرتبه زیادتر آنانی که طبیعی‌اند درزیتون خویش پیوند خواهند شد.
زیرا‌ای برادران نمی خواهم شما از این سربی خبر باشید که مبادا خود را دانا انگارید که مادامی که پری امت‌ها درنیاید، سختدلی بربعضی از اسرائیل طاری گشته است.
وهمچنین همگی اسرائیل نجات خواهند یافت، چنانکه مکتوب است که «از صهیون نجات‌دهنده‌ای ظاهر خواهد شد و بی‌دینی را ازیعقوب خواهد برداشت؛
و این است عهد من باایشان در زمانی که گناهانشان را بردارم.»
نظر به انجیل بجهت شما دشمنان‌اند، لکن نظر به اختیاربه‌خاطر اجداد محبوبند.
زیرا که در نعمتهاودعوت خدا بازگشتن نیست.
زیرا همچنان‌که شما در سابق مطیع خدا نبودید و الان به‌سبب نافرمانی‌ایشان رحمت یافتید،
همچنین ایشان نیز الان نافرمان شدند تا بجهت رحمتی که بر شما است بر ایشان نیز رحم شود
زیرا خدا همه رادر نافرمانی بسته است تا بر همه رحم فرماید.
زهی عمق دولتمندی و حکمت و علم خدا! چقدر بعید از غوررسی است احکام او وفوق از کاوش است طریقهای وی!
زیرا کیست که رای خداوند را دانسته باشد؟ یا که مشیر اوشده؟
یا که سبقت جسته چیزی بدو داده تا به او باز داده شود؟زیرا که از او و به او و تا او همه‌چیز است؛ و او را تا ابدالاباد جلال باد، آمین.
زیرا که از او و به او و تا او همه‌چیز است؛ و او را تا ابدالاباد جلال باد، آمین.

12

زندگی مسیحی لهذا‌ای برادران شما را به رحمتهای خدا استدعا می‌کنم که بدنهای خود راقربانی زنده مقدس پسندیده خدا بگذرانید که عبادت معقول شما است.
و همشکل این جهان مشوید بلکه به تازگی ذهن خود صورت خود راتبدیل دهید تا شما دریافت کنید که اراده نیکوی پسندیده کامل خدا چیست.
زیرا به آن فیضی که به من عطا شده است، هریکی از شما را می‌گویم که فکرهای بلندتر ازآنچه شایسته است مکنید بلکه به اعتدال فکرنمایید، به اندازه آن بهره ایمان که خدا به هر کس قسمت فرموده است.
زیرا همچنان‌که در یک بدن اعضای بسیار داریم و هر عضوی را یک کارنیست،
همچنین ما که بسیاریم، یک جسدهستیم در مسیح، اما فرد اعضای یکدیگر.
پس چون نعمتهای مختلف داریم بحسب فیضی که به ما داده شد، خواه نبوت برحسب موافقت ایمان،
یا خدمت در خدمت گذاری، یا معلم در تعلیم،
یا واعظ در موعظه، یا بخشنده به سخاوت، یاپیشوا به اجتهاد، یا رحم کننده به‌سرور.
محبت بی‌ریا باشد. از بدی نفرت کنید و به نیکویی بپیوندید.
با محبت برادرانه یکدیگر رادوست دارید و هر یک دیگری را بیشتر از خوداکرام بنماید.
در اجتهاد کاهلی نورزید و درروح سرگرم شده، خداوند را خدمت نمایید.
در امید مسرور و در مصیبت صابر و در دعامواظب باشید.
مشارکت در احتیاجات مقدسین کنید و در مهمانداری ساعی باشید.
برکت بطلبید بر آنانی که بر شما جفا کنند؛ برکت بطلبید و لعن مکنید.
خوشی کنید باخوشحالان و ماتم نمایید با ماتمیان.
برای یکدیگر همان فکر داشته باشید و در چیزهای بلند فکر مکنید بلکه با ذلیلان مدارا نمایید و خودرا دانا مشمارید.
هیچ‌کس را به عوض بدی بدی مرسانید. پیش جمیع مردم تدارک کارهای نیکو بینید.
اگر ممکن است بقدر قوه خود باجمیع خلق به صلح بکوشید.
‌ای محبوبان انتقام خود را مکشید بلکه خشم را مهلت دهید، زیرا مکتوب است «خداوند می‌گوید که انتقام ازآن من است من جزا خواهم داد.»
پس «اگردشمن تو گرسنه باشد، او را سیر کن و اگر تشنه است، سیرابش نما زیرا اگر چنین کنی اخگرهای آتش بر سرش خواهی انباشت.»مغلوب بدی مشو بلکه بدی را به نیکویی مغلوب ساز.
مغلوب بدی مشو بلکه بدی را به نیکویی مغلوب ساز.

13

هر شخص مطیع قدرتهای برتر بشود، زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست از جانب خدا مرتب شده است.
حتی هر‌که با قدرت مقاومت نماید، مقاومت باترتیب خدا نموده باشد و هر‌که مقاومت کند، حکم بر خود آورد.
زیرا از حکام عمل نیکو راخوفی نیست بلکه عمل بد را. پس اگر می‌خواهی که از آن قدرت ترسان نشوی، نیکویی کن که از اوتحسین خواهی یافت.
زیرا خادم خداست برای تو به نیکویی؛ لکن هرگاه بدی کنی، بترس چونکه شمشیر را عبث برنمی دارد، زیرا او خادم خداست و با غضب انتقام از بدکاران می‌کشد.
لهذا لازم است که مطیع او شوی نه به‌سبب غضب فقط بلکه به‌سبب ضمیر خود نیز.
زیرا که به این سبب باج نیز می‌دهید، چونکه خدام خدا ومواظب در همین امر هستند.
پس حق هرکس رابه او ادا کنید: باج را به مستحق باج و جزیه را به مستحق جزیه و ترس را به مستحق ترس و عزت را به مستحق عزت.
مدیون احدی به چیزی مشوید جز به محبت نمودن با یکدیگر، زیرا کسی‌که دیگری رامحبت نماید شریعت را به‌جا آورده باشد.
زیراکه زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، طمع مورز و هر حکمی دیگر که هست، همه شامل است در این کلام که همسایه خود راچون خود محبت نما.
محبت به همسایه خودبدی نمی کند پس محبت تکمیل شریعت است.
و خصوص چون وقت را می‌دانید که الحال ساعت رسیده است که ما را باید از خواب بیدارشویم زیرا که الان نجات ما نزدیک تر است از آن وقتی که ایمان آوردیم.
شب منقضی شد و روز نزدیک آمد. پس اعمال تاریکی را بیرون کرده، اسلحه نور را بپوشیم.
و با شایستگی رفتار کنیم چنانکه در روز، نه در بزمها و سکرها وفسق و فجور و نزاع و حسد؛بلکه عیسی مسیح خداوند را بپوشید و برای شهوات جسمانی تدارک نبینید.
بلکه عیسی مسیح خداوند را بپوشید و برای شهوات جسمانی تدارک نبینید.

14

و کسی را که در ایمان ضعیف باشدبپذیرید، لکن نه برای محاجه درمباحثات.
یکی ایمان دارد که همه‌چیز را بایدخورد اما آنکه ضعیف است بقول می‌خورد.
پس خورنده ناخورنده را حقیر نشمارد وناخورنده بر خورنده حکم نکند زیرا خدا او راپذیرفته است.
تو کیستی که بر بنده کسی دیگرحکم می‌کنی؟ او نزد آقای خود ثابت یا ساقطمی شود. لیکن استوار خواهد شد زیرا خدا قادراست که او را ثابت نماید.
یکی یک روز را از دیگری بهتر می‌داند ودیگری هر روز را برابر می‌شمارد. پس هر کس درذهن خود متیقن بشود.
آنکه روز را عزیز می‌داندبخاطر خداوند عزیزش می‌دارد و آنکه روز راعزیز نمی دارد هم برای خداوند نمی دارد؛ و هرکه می‌خورد برای خداوند می‌خورد زیرا خدا راشکر می‌گوید، و آنکه نمی خورد برای خداوندنمی خورد و خدا را شکر می‌گوید.
زیرا احدی از ما به خود زیست نمی کند و هیچ‌کس به خودنمی میرد.
زیرا اگر زیست کنیم برای خداوندزیست می‌کنیم و اگر بمیریم برای خداوند می میریم. پس خواه زنده باشیم، خواه بمیریم، ازآن خداوندیم.
زیرا برای همین مسیح مرد وزنده گشت تا بر زندگان و مردگان سلطنت کند.
لکن تو چرا بر برادر خود حکم می‌کنی؟ یا تونیز چرا برادر خود را حقیر می‌شماری؟ زانرو که همه پیش مسند مسیح حاضر خواهیم شد.
زیرا مکتوب است «خداوند می‌گوید به حیات خودم قسم که هر زانویی نزد من خم خواهد شد وهر زبانی به خدا اقرار خواهد نمود.»
پس هریکی از ما حساب خود را به خدا خواهد داد.
بنابراین بر یکدیگر حکم نکنیم بلکه حکم کنید به اینکه کسی سنگی مصادم یا لغزشی در راه برادر خود ننهد.
می‌دانم و در عیسی خداوندیقین می‌دارم که هیچ‌چیز در ذات خود نجس نیست جز برای آن کسی‌که آن را نجس پندارد؛ برای او نجس است.
زیرا هرگاه برادرت به خوراک آزرده شود، دیگر به محبت رفتارنمی کنی. به خوراک خود هلاک مساز کسی را که مسیح در راه او بمرد.
پس مگذارید که نیکویی شما را بد گویند.
زیرا ملکوت خدا اکل وشرب نیست بلکه عدالت و سلامتی و خوشی درروح‌القدس.
زیرا هر‌که در این امور خدمت مسیح را کند، پسندیده خدا و مقبول مردم است.
پس آن اموری را که منشا سلامتی و بنای یکدیگر است پیروی نمایید.
بجهت خوراک کار خدا را خراب مساز. البته همه‌چیز پاک است، لیکن بد است برای آن شخص که برای لغزش می‌خورد.
گوشت نخوردن و شراب ننوشیدن و کاری نکردن که باعث ایذا یا لغزش یا ضعف برادرت باشد نیکواست.
آیا تو ایمان داری؟ پس برای خودت درحضور خدا آن را بدار، زیرا خوشابحال کسی‌که بر خود حکم نکند در آنچه نیکو می‌شمارد.لکن آنکه شک دارد اگر بخورد ملزم می‌شود، زیرا به ایمان نمی خورد؛ و هر‌چه از ایمان نیست گناه است.
لکن آنکه شک دارد اگر بخورد ملزم می‌شود، زیرا به ایمان نمی خورد؛ و هر‌چه از ایمان نیست گناه است.

15

و ما که توانا هستیم، ضعفهای ناتوانان رامتحمل بشویم و خوشی خود را طالب نباشیم.
هر یکی از ما همسایه خود را خوش بسازد در آنچه برای بنا نیکو است.
زیرا مسیح نیز خوشی خود را طالب نمی بود، بلکه چنانکه مکتوب است «ملامتهای ملامت کنندگان تو برمن طاری گردید.»
زیرا همه‌چیزهایی که از قبل مکتوب شد، برای تعلیم ما نوشته شد تا به صبر وتسلی کتاب امیدوار باشیم.
الان خدای صبر و تسلی شما را فیض عطاکناد تا موافق مسیح عیسی با یکدیگر یکرای باشید.
تا یکدل و یکزبان شده، خدا و پدرخداوند ما عیسی مسیح را تمجید نمایید.
پس یکدیگر را بپذیرید، چنانکه مسیح نیز مارا پذیرفت برای جلال خدا.
زیرا می‌گویم عیسی مسیح خادم ختنه گردید بجهت راستی خدا تا وعده های اجداد را ثابت گرداند،
و تاامت‌ها خدا را تمجید نمایند به‌سبب رحمت اوچنانکه مکتوب است که «از این جهت تو را درمیان امت‌ها اقرار خواهم کرد و به نام تو تسبیح خواهم خواند.»
و نیز می‌گوید «ای امت‌ها باقوم او شادمان شوید.»
و ایض «ای جمیع امت‌ها خداوند را حمد گویید و‌ای تمامی قومهااو را مدح نمایید.»
و اشعیا نیز می‌گوید که «ریشه یسا خواهد بود و آنکه برای حکمرانی امت‌ها مبعوث شود، امید امت‌ها بر وی خواهدبود.»
الان خدای امید، شما را از کمال خوشی وسلامتی در ایمان پر سازد تا به قوت روح‌القدس در امید افزوده گردید.
لکن‌ای برادران من، خود نیز درباره شمایقین می‌دانم که خود از نیکویی مملو و پر از کمال معرفت و قادر بر نصیحت نمودن یکدیگر هستید.
لیکن‌ای برادران بسیار جسارت ورزیده، من خود نیز به شما جزئی نوشتم تا شما را یادآوری نمایم به‌سبب آن فیضی که خدا به من بخشیده است،
تا خادم عیسی مسیح شوم برای امت هاو کهانت انجیل خدا را به‌جا آورم تا هدیه امت هامقبول افتد، مقدس شده به روح‌القدس.
پس به مسیح عیسی در کارهای خدا فخر دارم.
زیراجرات نمی کنم که سخنی بگویم جز در آن اموری که مسیح بواسطه من به عمل آورد، برای اطاعت امت‌ها در قول و فعل،
به قوت آیات ومعجزات و به قوت روح خدا. بحدی که ازاورشلیم دور زده تا به الیرکون بشارت مسیح راتکمیل نمودم.
اما حریص بودم که بشارت چنان بدهم، نه در جایی که اسم مسیح شهرت یافته بود، مبادا بر بنیاد غیری بنا نمایم.
بلکه چنانکه مکتوب است «آنانی که خبر او را نیافتند، خواهند دید و کسانی که نشنیدند، خواهندفهمید.»
بنابراین‌بارها از آمدن نزد شما ممنوع شدم.
لکن چون الان مرا در این ممالک دیگرجایی نیست و سالهای بسیار است که مشتاق آمدن نزد شما بوده‌ام،
هرگاه به اسپانیا سفرکنم، به نزد شما خواهم آمد زیرا امیدوار هستم که شما را در عبور ملاقات کنم و شما مرا به آن سوی مشایعت نمایید، بعد از آنکه از ملاقات شما اندکی سیر شوم.
لکن الان عازم اورشلیم هستم تا مقدسین را خدمت کنم.
زیرا که اهل مکادونیه و اخائیه مصلحت دیدند که زکاتی برای مفلسین مقدسین اورشلیم بفرستند،
بدین رضادادند و بدرستی که مدیون ایشان هستند زیرا که چون امت‌ها از روحانیات ایشان بهره‌مندگردیدند، لازم شد که در جسمانیات نیز خدمت ایشان را بکنند.
پس چون این را انجام دهم واین ثمر را نزد ایشان ختم کنم، از راه شما به اسپانیا خواهم آمد.
و می‌دانم وقتی که به نزدشما آیم، در کمال برکت انجیل مسیح خواهم آمد.
لکن‌ای برادران، از شما التماس دارم که بخاطر خداوند ما عیسی مسیح و به محبت روح (القدس )، برای من نزد خدا در دعاها جد وجهدکنید،
تا از نافرمانان یهودیه رستگار شوم وخدمت من در اورشلیم مقبول مقدسین افتد،
تابرحسب اراده خدا با خوشی نزد شما برسم و باشما استراحت یابم.و خدای سلامتی با همه شما باد، آمین.
و خدای سلامتی با همه شما باد، آمین.

16

و خواهر ما فیبی را که خادمه کلیسای در کنخریا است، به شما می‌سپارم
تااو را در خداوند بطور شایسته مقدسین بپذیرید ودر هر چیزی که به شما محتاج باشد او را اعانت کنید، زیرا که او بسیاری را و خود مرا نیز معاونت می‌نمود.
سلام برسانید به پرسکلا و اکیلا، همکاران من در مسیح عیسی
که در راه جان من گردنهای خود را نهادند و نه من به تنهایی ممنون ایشان هستم، بلکه همه کلیساهای امت‌ها.
کلیسا را که در خانه ایشان است و حبیب من اپینطس را که برای مسیح نوبر آسیاست سلام رسانید.
و مریم را که برای شما زحمت بسیار کشید، سلام گویید.
و اندرونیکوس و یونیاس خویشان مرا که با من اسیر می‌بودند سلام نمایید که مشهور در میان رسولان هستند و قبل از من در مسیح شدند.
وامپلیاس را که در خداوند حبیب من است، سلام رسانید.
و اوربانس که با ما در کار مسیح رفیق است و استاخیس حبیب مرا سلام نمایید.
و اپلیس آزموده شده در مسیح را سلام برسانید و اهل خانه ارستبولس را سلام برسانید.
و خویش من هیردیون را سلام دهیدو آنانی را از اهل خانه نرگسوس که در خداوندهستند سلام رسانید.
طریفینا و طریفوسا را که در خداوند زحمت کشیده‌اند سلام گویید؛ وپرسیس محبوبه را که در خداوند زحمت بسیارکشید سلام دهید.
و روفس برگزیده درخداوند و مادر او و مرا سلام بگویید.
اسنکریطس را و فلیکون و هرماس وپطروباس و هرمیس و برادرانی که باایشانند سلام نمایید.
فیلولکس را و جولیه و نیریاس و خواهرش و اولمپاس و همه مقدسانی که با ایشانند سلام برسانید.
ویکدیگر را به بوسه مقدسانه سلام نمایید. وجمیع کلیساهای مسیح شما را سلام می‌فرستند.
لکن‌ای برادران از شما استدعا می‌کنم آن کسانی را که منشا تفاریق و لغزشهای مخالف آن تعلیمی که شما یافته‌اید می‌باشند، ملاحظه کنیدو از ایشان اجتناب نمایید.
زیرا که چنین اشخاص خداوند ما عیسی مسیح را خدمت نمی کنند بلکه شکم خود را و به الفاظ نیکو وسخنان شیرین دلهای ساده دلان را می‌فریبند.
زیرا که اطاعت شما در جمیع مردم شهرت یافته است. پس درباره شما مسرور شدم. اماآرزوی این دارم که در نیکویی دانا و در بدی ساده دل باشید.
و خدای سلامتی بزودی شیطان را زیرپایهای شما خواهد سایید.فیض خداوند ما عیسی مسیح با شما باد.
تیموتاوس همکار من و لوقا و یاسون وسوسیپاطرس که خویشان منند شما را سلام می‌فرستند.
من طرتیوس، کاتب رساله، شما رادر خداوند سلام می‌گویم.
قایوس که مرا وتمام کلیسا را میزبان است، شما را سلام می‌فرستد. و ارسطس خزینه دار شهر و کوارطس برادر به شما سلام می‌فرستند.
الان او را که قادر است که شما را استوار سازد، برحسب بشارت من و موعظه عیسی مسیح، مطابق کشف آن سری که از زمانهای ازلی مخفی بود،لکن درحال مکشوف شد و بوسیله کتب انبیا برحسب فرموده خدای سرمدی به جمیع امت‌ها بجهت اطاعت ایمان آشکارا گردید،
لکن درحال مکشوف شد و بوسیله کتب انبیا برحسب فرموده خدای سرمدی به جمیع امت‌ها بجهت اطاعت ایمان آشکارا گردید،

Holder of rights
Multilingual Bible Corpus

Citation Suggestion for this Object
TextGrid Repository (2025). Farsi Collection. Romans (Farsi). Romans (Farsi). Multilingual Parallel Bible Corpus. Multilingual Bible Corpus. https://hdl.handle.net/21.11113/0000-0016-97CA-A