1

خوشابحال کسی‌که به مشورت شریران نرود و به راه گناهکاران نایستد، و درمجلس استهزاکنندگان ننشیند؛
بلکه رغبت اودر شریعت خداوند است و روز و شب درشریعت او تفکر می‌کند.
پس مثل درختی نشانده نزد نهرهای آب خواهد بود، که میوه خودرا در موسمش می‌دهد، و برگش پژمرده نمی گردد و هر‌آنچه می‌کند نیک انجام خواهدبود.
شریران چنین نیستند، بلکه مثل کاهند که بادآن را پراکنده می‌کند.
لهذا شریران در داوری نخواهند ایستاد و نه گناهکاران در جماعت عادلان.زیرا خداوند طریق عادلان را می‌داند، ولی طریق گناهکاران هلاک خواهد شد.
زیرا خداوند طریق عادلان را می‌داند، ولی طریق گناهکاران هلاک خواهد شد.

2

چرا امت‌ها شورش نموده‌اند و طوائف در باطل تفکر می‌کنند؟
پادشاهان زمین برمی خیزند و سروران با هم مشورت نموده‌اند، به ضد خداوند و به ضد مسیح او؛
که بندهای ایشان را بگسلیم و زنجیرهای ایشان را از خودبیندازیم.
او که بر آسمانها نشسته است می خندد. خداوند بر ایشان استهزا می‌کند.
آنگاه در خشم خود بدیشان تکلم خواهد کرد وبه غضب خویش ایشان را آشفته خواهد ساخت.
«و من پادشاه خود را نصب کرده‌ام، بر کوه مقدس خود صهیون.»
فرمان را اعلام می‌کنم: خداوند به من گفته است: «تو پسر من هستی امروزتو را تولید کردم.
از من درخواست کن و امت هارا به میراث تو خواهم داد. و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید.
ایشان را به عصای آهنین خواهی شکست؛ مثل کوزه کوزه‌گر آنها را خردخواهی نمود.»
و الان‌ای پادشاهان تعقل نمایید! ای داوران جهان متنبه گردید!
خداوند را با ترس عبادت کنید و با لرز شادی نمایید!پسر راببوسید مبادا غضبناک شود، و از طریق هلاک شوید، زیرا غضب او به اندکی افروخته می‌شود. خوشابحال همه آنانی که بر او توکل دارند.
پسر راببوسید مبادا غضبناک شود، و از طریق هلاک شوید، زیرا غضب او به اندکی افروخته می‌شود. خوشابحال همه آنانی که بر او توکل دارند.

3

ای خداوند دشمنانم چه بسیار شده‌اند. بسیاری به ضد من برمی خیزند.
بسیاری برای جان من می‌گویند: «به جهت او در خداخلاصی نیست.» سلاه.
لیکن تو‌ای خداوند گرداگرد من سپر هستی، جلال من و فرازنده سر من.
به آواز خود نزدخداوند می‌خوانم و مرا از کوه مقدس خوداجابت می‌نماید. سلاه.
و اما من خسبیده، به خواب رفتم و بیدارشدم زیرا خداوند مرا تقویت می‌دهد.
ازکرورهای مخلوق نخواهم ترسید که گرداگرد من صف بسته‌اند.
‌ای خداوند، برخیز! ای خدای من، مرابرهان! زیرا بر رخسار همه دشمنانم زدی؛ دندانهای شریران را شکستی.نجات از آن خداوند است و برکت تو بر قوم تو می‌باشد. سلاه.
نجات از آن خداوند است و برکت تو بر قوم تو می‌باشد. سلاه.

4

ای خدای عدالت من، چون بخوانم مرا مستجاب فرما. در تنگی مرا وسعت دادی. بر من کرم فرموده، دعای مرا بشنو.
‌ای فرزندان انسان تا به کی جلال من عار خواهد بود، و بطالت را دوست داشته، دروغ را خواهید طلبید؟ سلاه
اما بدانید که خداوند مرد صالح را برای خودانتخاب کرده است، و چون او را بخوانم خداوندخواهد شنید.
خشم گیرید و گناه مورزید. در دلها بربسترهای خود تفکر کنید و خاموش باشید. سلاه
قربانی های عدالت را بگذرانید و بر خداوندتوکل نمایید.
بسیاری می‌گویند: «کیست که به ما احسان نماید؟» ای خداوند نور چهره خویش را بر مابرافراز.
شادمانی در دل من پدید آورده‌ای، بیشتر از وقتی که غله و شیره ایشان افزون گردید.بسلامتی می‌خسبم و به خواب هم می‌روم زیراکه تو فقط‌ای خداوند مرا در اطمینان ساکن می‌سازی.
بسلامتی می‌خسبم و به خواب هم می‌روم زیراکه تو فقط‌ای خداوند مرا در اطمینان ساکن می‌سازی.

5

ای خداوند، به سخنان من گوش بده! درتفکر من تامل فرما!
‌ای پادشاه و خدای من، به آواز فریادم توجه کن زیرا که نزد تو دعامی کنم.
‌ای خداوند صبحگاهان آواز مراخواهی شنید؛ بامدادان (دعای خود را) نزد توآراسته می‌کنم و انتظار می‌کشم.
زیرا تو خدایی نیستی که به شرارت راغب باشی، و گناهکار نزدتو ساکن نخواهد شد.
متکبران در نظر تونخواهند ایستاد. از همه بطالت کنندگان نفرت می‌کنی.
دروغ‌گویان را هلاک خواهی ساخت. خداوند شخص خونی و حیله گر را مکروه می‌دارد.
و اما من از کثرت رحمت تو به خانه ات داخل خواهم شد، و از ترس تو بسوی هیکل قدس تو عبادت خواهم نمود.
‌ای خداوند، بسبب دشمنانم مرا به عدالت خود هدایت نما وراه خود را پیش روی من راست گردان.
زیرا در زبان ایشان راستی نیست؛ باطن ایشان محض شرارت است؛ گلوی ایشان قبرگشاده است و زبانهای خود را جلا می‌دهند.
‌ای خدا، ایشان را ملزم ساز تا به‌سبب مشورتهای خود بیفتند، و به کثرت خطایای ایشان، ایشان را دور انداز زیرا که بر تو فتنه کرده‌اند،
و همه متوکلانت شادی خواهند کرد و تا به ابد ترنم خواهند نمود. زیرا که ملجاء ایشان تو هستی و آنانی که اسم تو را دوست می‌دارند درتو وجد خواهند نمود.زیرا تو‌ای خداوند مردعادل را برکت خواهی داد، او را به رضامندی مثل سپر احاطه خواهی نمود.
زیرا تو‌ای خداوند مردعادل را برکت خواهی داد، او را به رضامندی مثل سپر احاطه خواهی نمود.

6

ای خداوند، مرا در غضب خود توبیخ منما. و مرا در خشم خویش تادیب مکن!
‌ای خداوند، بر من کرم فرما زیرا که پژمرده‌ام! ای خداوند، مرا شفا ده زیرا که استخوانهایم مضطرب است،
و جان من بشدت پریشان است. پس تو‌ای خداوند، تا به کی؟
‌ای خداوند، رجوع کن و جانم را خلاصی ده! به رحمت خویش مرا نجات‌بخش!
زیرا که در موت ذکرتو نمی باشد! در هاویه کیست که تو را حمدگوید؟
از ناله خود وامانده‌ام! تمامی شب تخت خواب خود را غرق می‌کنم، و بسترخویش را به اشکها تر می‌سازم!
چشم من ازغصه کاهیده شد و بسبب همه دشمنانم تارگردید.
‌ای همه بدکاران از من دور شوید، زیراخداوند آواز گریه مرا شنیده است!
خداونداستغاثه مرا شنیده است. خداوند دعای مرااجابت خواهد نمود.همه دشمنانم به شدت خجل و پریشان خواهند شد. روبرگردانیده، ناگهان خجل خواهند گردید.
همه دشمنانم به شدت خجل و پریشان خواهند شد. روبرگردانیده، ناگهان خجل خواهند گردید.

7

ای یهوه خدای من، در تو پناه می‌برم. ازهمه تعاقب کنندگانم مرا نجات ده و برهان.
مبادا او مثل شیر جان مرا بدرد، و خرد سازد ونجات‌دهنده‌ای نباشد.
‌ای یهوه خدای من اگراین را کردم و اگر در دست من ظلمی پیدا شد،
اگر به خیراندیش خود بدی کردم و بی‌سبب دشمن خود را تاراج نمودم،
پس دشمن جانم راتعاقب کند، و آن را گرفتار سازد، و حیات مرا به زمین پایمال کند، و جلالم را در خاک ساکن سازد. سلاه.
‌ای خداوند در غضب خود برخیز، به‌سبب قهر دشمنانم بلند شو و برای من بیدار شو! ای که داوری را امر فرموده‌ای!
و مجمع امت هاگرداگرد تو بیایند. و بر فوق ایشان به مقام اعلی رجوع فرما.
خداوند امت‌ها را داوری خواهد نمود. ای خداوند، موافق عدالتم و کمالی که در من است مرا داد بده!
بدی شریران نابود شود و عادل راپایدار کن زیرا امتحان کننده دلها و قلوب، خدای عادل است.
سپر من بر خدا می‌باشد که راست دلان را نجات‌دهنده است.
خدا داور عادل است و هر روزه خدا خشمناک می‌شود.
اگربازگشت نکند شمشیر خود را تیز خواهد کرد؛ کمان خود را کشیده و آماده کرده است.
وبرای او آلات موت را مهیا ساخته و تیرهای خویش را شعله‌ور گردانیده است.
اینک به بطالت آبستن شده، و به ظلم حامله گردیده، دروغ را زاییده است.
حفره‌ای کند و آن را گود نمود، و در چاهی که ساخت خود بیفتاد.
ظلم اوبرسرش خواهد برگشت و ستم او بر فرقش فرودخواهد آمد.خداوند را برحسب عدالتش حمد خواهم گفت. و اسم خداوند تعالی راتسبیح خواهم خواند.
خداوند را برحسب عدالتش حمد خواهم گفت. و اسم خداوند تعالی راتسبیح خواهم خواند.

8

ای یهوه خداوند ما، چه مجید است نام تودر تمامی زمین، که جلال خود را فوق آسمانها گذارده‌ای!
از زبان کودکان وشیرخوارگان به‌سبب خصمانت قوت را بنا نهادی تا دشمن و انتقام گیرنده را ساکت گردانی.
چون به آسمان تو نگاه کنم که صنعت انگشتهای توست، و به ماه و ستارگانی که تو آفریده‌ای،
پس انسان چیست که او را به یادآوری، وبنی آدم که از او تفقد نمایی؟
او را از فرشتگان اندکی کمتر ساختی و تاج جلال و اکرام را بر سراو گذاردی.
او را بر کارهای دست خودت مسلط نمودی، و همه‌چیز را زیر پای وی نهادی،
گوسفندان و گاوان جمیع، و بهایم صحرا را نیز؛
مرغان هوا و ماهیان دریا را، و هر‌چه بر راههای آبها سیر می‌کند.‌ای یهوه خداوند ما، چه مجیداست نام تو در تمامی زمین!
‌ای یهوه خداوند ما، چه مجیداست نام تو در تمامی زمین!

9

خداوند را به تمامی دل حمد خواهم گفت؛ جمیع عجایب تو را بیان خواهم کرد.
در تو شادی و وجد خواهم نمود؛ نام تو راای متعال خواهم سرایید.
چون دشمنانم به عقب بازگردند، آنگاه لغزیده، از حضور تو هلاک خواهند شد.
زیرا انصاف و داوری من کردی. داور عادل بر مسند نشسته‌ای.
امت‌ها را توبیخ نموده‌ای و شریران را هلاک ساخته، نام ایشان رامحو کرده‌ای تا ابدالاباد.
و اما دشمنان نیست شده خرابه های ابدی گردیده‌اند. و شهرها را ویران ساخته‌ای، حتی ذکر آنها نابود گردید.
لیکن خداوند نشسته است تا ابدالاباد، و تخت خویش را برای داوری برپاداشته است.
و او ربع مسکون را به عدالت داوری خواهد کرد، و امت‌ها را به راستی دادخواهد داد.
و خداوند قلعه بلند برای کوفته شدگان خواهد بود، قلعه بلند در زمانهای تنگی.
و آنانی که نام تو را می‌شناسند بر توتوکل خواهند داشت، زیرا‌ای خداوند تو طالبان خود را هرگز ترک نکرده‌ای.
خداوند را که بر صهیون نشسته است بسرایید؛ کارهای او را در میان قوم‌ها اعلان نمایید،
زیرا او که انتقام گیرنده خون است، ایشان را به یاد آورده، و فریاد مساکین را فراموش نکرده است.
‌ای خداوند بر من کرم فرموده، به ظلمی که از خصمان خود می‌کشم نظر افکن! ای که برافرازنده من از درهای موت هستی!
تا همه تسبیحات تو را بیان کنم در دروازه های دخترصهیون. در نجات تو شادی خواهم نمود.
امت‌ها به چاهی که کنده بودند خودافتادند؛ در دامی که نهفته بودند پای ایشان گرفتار شد.
خداوند خود را شناسانیده است و داوری کرده، و شریر از کار دست خود به دام گرفتارگردیده است. هجایون سلاه.
شریران به هاویه خواهند برگشت و جمیع امت هایی که خدا رافراموش می‌کنند،
زیرا مسکین همیشه فراموش نخواهد شد؛ امید حلیمان تا به ابد ضایع نخواهد بود.
برخیز‌ای خداوند تا انسان غالب نیاید. برامت‌ها به حضور تو داوری خواهد شد.‌ای خداوند ترس را بر ایشان مستولی گردان، تاامت‌ها بدانند که انسانند. سلاه.
‌ای خداوند ترس را بر ایشان مستولی گردان، تاامت‌ها بدانند که انسانند. سلاه.

10

ای خداوند چرا دور ایستاده‌ای و خودرا در وقت های تنگی پنهان می‌کنی؟
از تکبر شریران، فقیر سوخته می‌شود؛ درمشورت هایی که اندیشیده‌اند، گرفتار می‌شوند.
زیرا که شریر به شهوات نفس خود فخر می‌کند، و آنکه می‌رباید شکر می‌گوید و خداوند را اهانت می‌کند.
شریر در غرور خود می‌گوید: «بازخواست نخواهد کرد.» همه فکرهای او اینست که خدایی نیست.
راههای او همیشه استوار است. احکام تو از او بلند و بعید است. همه دشمنان خود را به هیچ می‌شمارد.
در دل خود گفته است: «هرگزجنبش نخواهم خورد، و دور به دور بدی رانخواهم دید.»
دهن او از لعنت و مکر و ظلم پر است؛ زیرزبانش مشقت و گناه است؛
در کمینهای دهات می‌نشیند؛ در جایهای مخفی بی‌گناه را می‌کشد؛ چشمانش برای مسکینان مراقب است؛
در جای مخفی مثل شیر در بیشه خود کمین می‌کند؛ به جهت گرفتن مسکین کمین می‌کند؛ فقیر را به دام خود کشیده، گرفتار می‌سازد.
پس کوفته وزبون می‌شود؛ و مساکین در زیر جباران اومی افتند.
در دل خود گفت: «خدا فراموش کرده است؛ روی خود را پوشانیده و هرگزنخواهد دید.»
‌ای خداوند برخیز! ای خدا دست خود رابرافراز! و مسکینان را فراموش مکن.
چراشریر خدا را اهانت کرده، در دل خود می‌گوید: «تو بازخواست نخواهی کرد؟»
البته دیده‌ای زیرا که تو بر مشقت و غم می‌نگری، تا به‌دست خود مکافات برسانی. مسکین امر خویش را به توتسلیم کرده است. مددکار یتیمان، تو هستی.
بازوی گناهکار را بشکن. و اما شریر را ازشرارت او بازخواست کن تا آن را نیابی.
خداوند پادشاه است تا ابدالاباد. امت‌ها اززمین او هلاک خواهند شد.
‌ای خداوندمسالت مسکینان را اجابت کرده‌ای، دل ایشان رااستوار نموده‌ای و گوش خود را فراگرفته‌ای،تایتیمان و کوفته شدگان را دادرسی کنی. انسانی که از زمین است، دیگر نترساند.
تایتیمان و کوفته شدگان را دادرسی کنی. انسانی که از زمین است، دیگر نترساند.

11

بر خداوند توکل می‌دارم. چرا به‌جانم می گویید: «مثل مرغ به کوه خودبگریزید.
زیرا اینک شریران کمان را می‌کشند وتیر را به زه نهاده‌اند، تا بر راست دلان در تاریکی بیندازند.
زیرا که ارکان منهدم می‌شوند و مردعادل چه کند؟»
خداوند در هیکل قدس خود است و کرسی خداوند در آسمان. چشمان او می‌نگرد، پلکهای وی بنی آدم را می‌آزماید.
خداوند مرد عادل راامتحان می‌کند؛ و اما از شریر و ظلم دوست، جان او نفرت می‌دارد.
بر شریر دامها و آتش وکبریت خواهد بارانید، و باد سموم حصه پیاله ایشان خواهد بود.زیرا خداوند عادل است وعدالت را دوست می‌دارد، و راستان روی او راخواهند دید.
زیرا خداوند عادل است وعدالت را دوست می‌دارد، و راستان روی او راخواهند دید.

12

ای خداوند نجات بده زیرا که مردمقدس نابود شده است و امناء از میان بنی آدم نایاب گردیده‌اند!
همه به یکدیگر دروغ می‌گویند؛ به لبهای چاپلوس و دل منافق سخن می‌رانند.
خداوند همه لبهای چاپلوس رامنقطع خواهد ساخت، و هر زبانی را که سخنان تکبرآمیز بگوید.
که می‌گویند: «به زبان خویش غالب می‌آییم. لبهای ما با ما است. کیست که بر ماخداوند باشد؟»
خداوند می‌گوید: «به‌سبب غارت مسکینان و ناله فقیران، الان برمی خیزم و او را در نجاتی که برای آن آه می‌کشد برپا خواهم داشت».
کلام خداوند کلام طاهر است، نقره مصفای در قال زمین که هفت مرتبه پاک شده است.
تو‌ای خداوند ایشان را محافظت خواهی نمود؛ از این طبقه و تا ابدالاباد محافظت خواهی فرمود.شریران به هر جانب می‌خرامند، وقتی که خباثت در بنی آدم بلند می‌شود.
شریران به هر جانب می‌خرامند، وقتی که خباثت در بنی آدم بلند می‌شود.

13

ای خداوند تا به کی همیشه مرافراموش می‌کنی؟ تا به کی روی خود رااز من خواهی پوشید؟
تا به کی در نفس خودمشورت بکنم و در دلم هرروزه غم خواهد بود؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود؟
‌ای یهوه خدای من نظر کرده، مرا مستجاب فرما! چشمانم را روشن کن مبادا به خواب موت بخسبم.
مبادا دشمنم گوید بر او غالب آمدم ومخالفانم از پریشانی‌ام شادی نمایند.
و اما من به رحمت تو توکل می‌دارم؛ دل من در نجات تو شادی خواهد کرد.برای خداوندسرود خواهم خواند زیرا که به من احسان نموده است.
برای خداوندسرود خواهم خواند زیرا که به من احسان نموده است.

14

احمق در دل خود می‌گوید که خدایی نیست. کارهای خود را فاسد و مکروه ساخته‌اند و نیکوکاری نیست.
خداوند ازآسمان بربنی آدم نظر انداخت تا ببیند که آیا فهیم و طالب خدایی هست؟
همه روگردانیده، با هم فاسد شده‌اند. نیکوکاری نیست یکی هم نی.
آیا همه گناهکاران بی‌معرفت هستند که قوم مرا می‌خورند چنانکه نان می‌خورند؟ و خداوندرا نمی خوانند؟
آنگاه ترس بر ایشان مستولی شد، زیرا خدادر طبقه عادلان است.
مشورت مسکین را خجل می‌سازید چونکه خداوند ملجای اوست.کاش که نجات اسرائیل از صهیون ظاهرمی شد! چون خداوند اسیری قوم خویش رابرگرداند، یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادمان خواهد گردید.
کاش که نجات اسرائیل از صهیون ظاهرمی شد! چون خداوند اسیری قوم خویش رابرگرداند، یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادمان خواهد گردید.

15

ای خداوند کیست که در خیمه تو فرودآید؟ و کیست که در کوه مقدس توساکن گردد؟
آنکه بی‌عیب سالک باشد و عدالت را به‌جاآورد، و در دل خویش راست گو باشد،
که به زبان خود غیبت ننماید؛ و به همسایه خود بدی نکند و درباره اقارب خویش مذمت را قبول ننماید،
که در نظر خود حقیر و خوار است وآنانی را که از خداوند می‌ترسند مکرم می‌دارد وقسم به ضرر خود می‌خورد و تغییر نمی دهد.نقره خود را به سود نمی دهد و رشوه بر بی‌گناه نمی گیرد.آنکه این را به‌جا آورد تا ابدالاباد جنبش نخواهد خورد.
نقره خود را به سود نمی دهد و رشوه بر بی‌گناه نمی گیرد.آنکه این را به‌جا آورد تا ابدالاباد جنبش نخواهد خورد.

16

ای خدا مرا محافظت فرما، زیرا برتوتوکل می‌دارم.
خداوند را گفتم: «توخداوند من هستی. نیکویی من نیست غیر از تو.»
و اما مقدسانی که در زمین‌اند و فاضلان، تمامی خوشی من در ایشان است.
دردهای آنانی که عقب (خدای ) دیگر می‌شتابند، بسیار خواهدشد. هدایای خونی‌ایشان را نخواهم ریخت، بلکه نام ایشان را به زبانم نخواهم آورد.
خداوند نصیب قسمت و کاسه من است. توقرعه مرا نگاه می‌داری.
خطه های من به‌جایهای خوش افتاد. میراث بهی به من رسیده است.
خداوند را که مرا نصیحت نمود، متبارک می‌خوانم. شبانگاه نیز قلبم مرا تنبیه می‌کند.
خداوند را همیشه پیش روی خود می‌دارم. چونکه به‌دست راست من است، جنبش نخواهم خورد.
از این‌رو دلم شادی می‌کند و جلالم به وجد می‌آید؛ جسدم نیز در اطمینان ساکن خواهدشد.
زیرا جانم را در عالم اموات ترک نخواهی کرد، و قدوس خود را نخواهی گذاشت که فسادرا بیند.طریق حیات را به من خواهی آموخت. به حضور تو کمال خوشی است و به‌دست راست تو لذت‌ها تا ابدالاباد!
طریق حیات را به من خواهی آموخت. به حضور تو کمال خوشی است و به‌دست راست تو لذت‌ها تا ابدالاباد!

17

ای خداوند، عدالت را بشنو و به فریادمن توجه فرما! و دعای مرا که از لب بی‌ریا می‌آید، گوش بگیر!
داد من از حضور توصادر شود؛ چشمان تو راستی را ببیند.
دل مراآزموده‌ای، شبانگاه از آن تفقد کرده‌ای. مرا قال گذاشته‌ای و هیچ نیافته‌ای، زیرا عزیمت کردم که زبانم تجاوز نکند.
و اما کارهای آدمیان به کلام لبهای تو؛ خود را از راههای ظالم نگاه داشتم.
قدمهایم به آثار تو قائم است، پس پایهایم نخواهد لغزید.
‌ای خدا تو را خوانده‌ام زیرا که مرا اجابت خواهی نمود. گوش خود را به من فراگیر و سخن مرا بشنو.
رحمت های خود را امتیاز ده، ای که متوکلان خویش را به‌دست راست خود ازمخالفان ایشان می‌رهانی.
مرا مثل مردمک چشم نگاه دار؛ مرا زیر سایه بال خود پنهان کن،
از روی شریرانی که مرا خراب می‌سازند، ازدشمنان جانم که مرا احاطه می‌کنند.
دل فربه خود را بسته‌اند. به زبان خویش سخنان تکبرآمیزمی گویند.
الان قدمهای ما را احاطه کرده‌اند، وچشمان خود را دوخته‌اند تا ما را به زمین بیندازند.
مثل او مثل شیری است که در دریدن حریص باشد، و مثل شیر ژیان که در بیشه خود درکمین است.
‌ای خداوند برخیز و پیش روی وی درآمده، او را بینداز و جانم را از شریر به شمشیر خود برهان،
از آدمیان، ای خداوند، به‌دست خویش، از اهل جهان که نصیب ایشان در زندگانی است. که شکم ایشان را به ذخایرخود پرساخته‌ای و از اولاد سیر شده، زیادی مال خود را برای اطفال خویش ترک می‌کنند.و اما من روی تو را در عدالت خواهم دید و چون بیدار شوم از صورت تو سیر خواهم شد.
و اما من روی تو را در عدالت خواهم دید و چون بیدار شوم از صورت تو سیر خواهم شد.

18

ای خداوند! ای قوت من! تو را محبت می نمایم.
خداوند صخره من است وملجا و نجات‌دهنده من. خدایم صخره من است که در او پناه می‌برم. سپر من و شاخ نجاتم و قلعه بلند من.
خداوند را که سزاوار کل حمد است، خواهم خواند. پس، از دشمنانم رهایی خواهم یافت.
رسنهای موت مرا احاطه کرده، و سیلابهای شرارت مرا ترسانیده بود.
رسنهای گور دور مراگرفته بود و دامهای موت پیش روی من درآمده.
در تنگی خود خداوند را خواندم و نزد خدای خویش استغاثه نمودم. او آواز مرا از هیکل خودشنید و استغاثه من به حضورش به گوش وی رسید.
زمین متزلزل و مرتعش شده، اساس کوههابلرزید و متزلزل گردید چونکه خشم او افروخته شد.
دخان از بینی او برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت و آتشها از آن افروخته گردید.
آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظ می‌بود.
برکروبی سوار شده، پرواز نمود و بر بالهای باد طیران کرد.
تاریکی را پرده خود و خیمه‌ای گرداگرد خویش بساخت، تاریکی آبها و ابرهای متراکم را.
از تابش پیش روی وی ابرهایش می‌شتافتند، تگرگ و آتشهای افروخته.
و خداوند از آسمان رعد کرده، حضرت اعلی آواز خود را بداد، تگرگ و آتشهای افروخته را.
پس تیرهای خود را فرستاده، ایشان را پراکنده ساخت، و برقها بینداخت وایشان را پریشان نمود.
آنگاه عمق های آب ظاهر شد و اساس ربع مسکون مکشوف گردید، از تنبیه تو‌ای خداوند، از نفخه باد بینی تو!
پس، از اعلی فرستاده، مرا برگرفت و ازآبهای بسیار بیرون کشید.
و مرا از دشمنان زورآورم رهایی داد و از خصمانم، زیرا که از من تواناتر بودند.
در روز بلای من پیش رویم درآمدند، لیکن خداوند تکیه گاه من بود.
و مرابجای وسیع بیرون آورد؛ مرا نجات داد زیرا که درمن رغبت می‌داشت.
خداوند موافق عدالتم مرا جزا داد و به حسب طهارت دستم مرا مکافات رسانید.
زیراکه راههای خداوند را نگاه داشته، و به خدای خویش عصیان نورزیده‌ام،
و جمیع احکام اوپیش روی من بوده است و فرائض او را از خوددور نکرده‌ام،
و نزد او بی‌عیب بوده‌ام وخویشتن را از گناه خود نگاه داشته‌ام.
پس خداوند مرا موافق عدالتم پاداش داده است و به حسب طهارت دستم در نظر وی.
خویشتن رابا رحیم، رحیم می‌نمایی، و با مرد کامل، خود راکامل می‌نمایی.
خویشتن را با طاهر، طاهرمی نمایی و با مکار، به مکر رفتار می‌کنی.
زیراقوم مظلوم را خواهی رهانید و چشمان متکبران را به زیر خواهی انداخت.
زیرا که تو چراغ مراخواهی افروخت؛ یهوه خدایم تاریکی مرا روشن خواهد گردانید.
زیرا به مدد تو بر فوجها حمله می‌برم و به خدای خود از حصارها برمی جهم.
و اما خدا طریق او کامل است و کلام خداوندمصفی. او برای همه متوکلان خود سپر است،
زیرا کیست خدا غیر از یهوه؟ و کیست صخره‌ای غیر از خدای ما؟
خدایی که کمر مرابه قوت بسته و راههای مرا کامل گردانیده است.
پایهای مرا مثل آهو ساخته و مرا به مقامهای اعلای من برپا داشته است.
دستهای مرا برای جنگ تعلیم داده است، که کمان برنجین به بازوی من خم شد.
سپر نجات خود را به من داده‌ای. دست راستت عمود من شده و مهربانی تو مرابزرگ ساخته است.
قدمهایم را زیرم وسعت دادی که پایهای من نلغزید.
دشمنان خود راتعاقب نموده، بدیشان خواهم رسید و تا تلف نشوند بر نخواهم گشت.
ایشان را فرو خواهم کوفت که نتوانند برخاست و زیر پاهای من خواهند افتاد.
زیرا کمر مرا برای جنگ به قوت بسته‌ای و مخالفانم را زیر پایم انداخته‌ای.
گردنهای دشمنانم را به من تسلیم کرده‌ای تاخصمان خود را نابود بسازم.
فریاد برآوردنداما رهاننده‌ای نبود نزد خداوند، ولی ایشان رااجابت نکرد.
ایشان را چون غبار پیش بادساییده‌ام؛ مثل گل کوچه‌ها ایشان را دور ریخته‌ام.
مرا از منازعه قوم رهانیده، سر امت هاساخته‌ای. قومی را که نشناخته بودم، مرا خدمت می‌نمایند.
به مجرد شنیدن مرا اطاعت خواهند کرد؛ فرزندان غربا نزد من تذلل خواهندنمود.
فرزندان غربا پژمرده می‌شوند و درقلعه های خود خواهند لرزید.
خداوند زنده است و صخره من متبارک باد، و خدای نجات من متعال!
خدایی که برای من انتقام می‌گیرد وقوم‌ها را زیر من مغلوب می‌سازد.
مرا ازدشمنانم رهانیده، برخصمانم بلند کرده‌ای و ازمرد ظالم مرا خلاصی داده‌ای!
لهذا‌ای خداوند تو را در میان امت‌ها حمد خواهم گفت وبه نام تو سرود خواهم خواند.که نجات عظیمی به پادشاه خود داده و به مسیح خویش رحمت نموده است. یعنی به داود و ذریت او تاابدالاباد.
که نجات عظیمی به پادشاه خود داده و به مسیح خویش رحمت نموده است. یعنی به داود و ذریت او تاابدالاباد.

19

آسمان جلال خدا را بیان می‌کند وفلک از عمل دستهایش خبر می‌دهد.
روز سخن می‌راند تا روز و شب معرفت را اعلان می‌کند تا شب.
سخن نیست و کلامی نی و آوازآنها شنیده نمی شود.
قانون آنها در تمام جهان بیرون رفت و بیان آنها تا اقصای ربع مسکون.
خیمه‌ای برای آفتاب در آنها قرار داد؛ و او مثل داماد از حجله خود بیرون می‌آید و مثل پهلوان ازدویدن در میدان شادی می‌کند.
خروجش ازکرانه آسمان است و مدارش تا به کرانه دیگر؛ وهیچ‌چیز از حرارتش مستور نیست.
شریعت خداوند کامل است و جان رابرمی گرداند؛ شهادات خداوند امین است و جاهل را حکیم می‌گرداند.
فرایض خداوند راست است و دل را شاد می‌سازد. امر خداوند پاک است و چشم را روشن می‌کند.
ترس خداوند طاهراست و ثابت تا ابدالاباد. احکام خداوند حق وتمام عدل است.
از طلا مرغوب تر و از زرخالص بسیار. از شهد شیرینتر و از قطرات شانه عسل.
بنده تو نیز از آنها متنبه می‌شود، و درحفظ آنها ثواب عظیمی است.
کیست که سهوهای خود را بداند؟ مرا ازخطایای مخفی‌ام طاهر ساز.
بنده ات را نیز ازاعمال متکبرانه باز دار تا بر من مسلط نشود؛ آنگاه بی‌عیب و از گناه عظیم مبرا خواهم بود.سخنان زبانم و تفکر دلم منظور نظر تو باشد، ای خداوند که صخره من و نجات‌دهنده من هستی!
سخنان زبانم و تفکر دلم منظور نظر تو باشد، ای خداوند که صخره من و نجات‌دهنده من هستی!

20

خداوند تو را در روز تنگی مستجاب فرماید. نام خدای یعقوب تو را سرافرازنماید.
نصرت برای تو از قدس خود بفرستد وتو را از صهیون تایید نماید.
جمیع هدایای تو رابه یاد آورد و قربانی های سوختنی تو را قبول فرماید. سلاه.
موافق دل تو به تو عطا فرماید وهمه مشورتهای تو را به انجام رساند.
به نجات تو خواهیم سرایید و به نام خدای خود، علم خود را خواهیم افراشت. خداوندتمامی مسالت تو را به انجام خواهد رسانید.
الان دانسته‌ام که خداوند مسیح خود رامی رهاند. از فلک قدس خود او را اجابت خواهدنمود، به قوت نجات‌بخش دست راست خویش.
اینان ارابه‌ها را و آنان اسبها را، اما ما نام یهوه خدای خود را ذکر خواهیم نمود.
ایشان خم شده، افتاده‌اند و اما ما برخاسته، ایستاده‌ایم.‌ای خداوند نجات بده! پادشاه در روزی که بخوانیم، ما را مستجاب فرماید.
‌ای خداوند نجات بده! پادشاه در روزی که بخوانیم، ما را مستجاب فرماید.

21

ای خداوند در قوت تو پادشاه شادی می کند و در نجات تو چه بسیار به وجدخواهد آمد.
مراد دل او را به وی بخشیدی و مسالت زبانش را از او دریغ نداشتی. سلاه.
زیرابه برکات نیکو بر مراد او سبقت جستی. تاجی اززر خالص برسر وی نهادی.
حیات را از توخواست و آن را به وی دادی، و طول ایام را تاابدالاباد.
جلال او به‌سبب نجات تو عظیم شده. اکرام و حشمت را بر او نهاده‌ای.
زیرا او رامبارک ساخته‌ای تا ابدالاباد. به حضور خود او رابی نهایت شادمان گردانیده‌ای.
زیرا که پادشاه برخداوند توکل می‌دارد، و به رحمت حضرت اعلی جنبش نخواهد خورد.
دست تو همه دشمنانت را خواهد دریافت. دست راست تو آنانی را که از تو نفرت دارندخواهد دریافت.
در وقت غضب خود، ایشان راچون تنور آتش خواهی ساخت. خداوند ایشان را در خشم خود خواهد بلعید و آتش ایشان راخواهد خورد.
ثمره ایشان را از زمین هلاک خواهی ساخت و ذریت ایشان را از میان بنی آدم.
زیرا قصد بدی برای تو کردند و مکایدی رااندیشیدند که آن را نتوانستند بجا آورد.
زیراکه ایشان را روگردان خواهی ساخت. بر زههای خود تیرها را به روی ایشان نشان خواهی گرفت.‌ای خداوند در قوت خود متعال شو. جبروت تو را ترنم و تسبیح خواهیم خواند.
‌ای خداوند در قوت خود متعال شو. جبروت تو را ترنم و تسبیح خواهیم خواند.

22

ای خدای من، ای خدای من، چرا مراترک کرده‌ای و از نجات من و سخنان فریادم دور هستی؟
‌ای خدای من در روز می خوانم و مرا اجابت نمی کنی. در شب نیز و مراخاموشی نیست.
و اما تو قدوس هستی، ای که بر تسبیحات اسرائیل نشسته‌ای.
پدران ما بر توتوکل داشتند. بر تو توکل داشتند و ایشان راخلاصی دادی.
نزد تو فریاد برآوردند و رهایی یافتند. بر تو توکل داشتند، پس خجل نشدند.
و اما من کرم هستم و انسان نی. عار آدمیان هستم و حقیر شمرده شده قوم.
هرکه مرا بیند به من استهزا می‌کند. لبهای خود را باز می‌کنند وسرهای خود را می‌جنبانند (و می‌گویند):
«برخداوند توکل کن پس او را خلاصی بدهد. او رابرهاند چونکه به وی رغبت می‌دارد.»
زیرا که تومرا از شکم بیرون آوردی؛ وقتی که بر آغوش مادر خود بودم مرا مطمئن ساختی.
از رحم برتو انداخته شدم. از شکم مادرم خدای من توهستی.
از من دور مباش زیرا تنگی نزدیک است. و کسی نیست که مدد کند.
گاوان نربسیار دور مرا گرفته‌اند. زورمندان باشان مرااحاطه کرده‌اند.
دهان خود را بر من باز کردند، مثل شیر درنده غران.
مثل آب ریخته شده‌ام. وهمه استخوانهایم از هم گسیخته. دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است.
قوت من مثل سفال خشک شده و زبانم به کامم چسبیده. و مرا به خاک موت نهاده‌ای.
زیراسگان دور مرا گرفته‌اند. جماعت اشرار مرا احاطه کرده، دستها و پایهای مرا سفته‌اند.
همه استخوانهای خود را می‌شمارم. ایشان به من چشم دوخته، می‌نگرند.
رخت مرا در میان خود تقسیم کردند. و بر لباس من قرعه انداختند.
اما تو‌ای خداوند دور مباش. ای قوت من برای نصرت من شتاب کن.
جان مرا از شمشیرخلاص کن. و یگانه مرا از دست سگان.
مرا ازدهان شیر خلاصی ده. ای که از میان شاخهای گاووحشی مرا اجابت کرده‌ای.
نام تو را به برادران خود اعلام خواهم کرد. در میان جماعت تو راتسبیح خواهم خواند.
‌ای ترسندگان خداوند او را حمد گویید. تمام ذریت یعقوب او را تمجید نمایید. و جمیع ذریت اسرائیل از وی بترسید.
زیرا مسکنت مسکین را حقیر و خوار نشمرده، و روی خود رااز او نپوشانیده است. و چون نزد وی فریاد برآورداو را اجابت فرمود.
تسبیح من در جماعت بزرگ از تو است. نذرهای خود را به حضورترسندگانت ادا خواهم نمود.
حلیمان غذاخورده، سیر خواهند شد. و طالبان خداوند او راتسبیح خواهند خواند. و دلهای شما زیست خواهد کرد تا ابدالاباد.
جمیع کرانه های زمین متذکر شده، بسوی خداوند بازگشت خواهندنمود. و همه قبایل امت‌ها به حضور تو سجده خواهند کرد.
زیرا سلطنت از آن خداونداست. و او بر امت‌ها مسلط است.
همه متمولان زمین غذا خورده، سجده خواهند کرد. وبه حضور وی هر‌که به خاک فرو می‌رود رکوع خواهد نمود. و کسی جان خود را زنده نخواهدساخت.
ذریتی او را عبادت خواهند کرد ودرباره خداوند طبقه بعد را اخبار خواهند نمود.ایشان خواهند آمد و از عدالت او خبرخواهند داد، قومی را که متولد خواهند شد که اواین کار کرده است.
ایشان خواهند آمد و از عدالت او خبرخواهند داد، قومی را که متولد خواهند شد که اواین کار کرده است.

23

خداوند شبان من است. محتاج به هیچ چیز نخواهم بود.
در مرتعهای سبزمرا می‌خواباند. نزد آبهای راحت مرا رهبری می‌کند.
جان مرا برمی گرداند. و به‌خاطر نام خود به راههای عدالت هدایتم می‌نماید.
چون در وادی سایه موت نیز راه روم از بدی نخواهم ترسید زیرا تو با من هستی. عصا و چوب دستی تومرا تسلی خواهد داد.
سفره‌ای برای من به حضور دشمنانم می‌گسترانی. سر مرا به روغن تدهین کرده‌ای و کاسه‌ام لبریز شده است.هرآینه نیکویی و رحمت تمام ایام عمرم در‌پی من خواهد بود. و در خانه خداوند ساکن خواهم بود تا ابدالاباد.
هرآینه نیکویی و رحمت تمام ایام عمرم در‌پی من خواهد بود. و در خانه خداوند ساکن خواهم بود تا ابدالاباد.

24

زمین و پری آن از آن خداوند است. ربع مسکون و ساکنان آن.
زیرا که اواساس آن را بر دریاها نهاد. و آن را بر نهرها ثابت گردانید.
کیست که به کوه خداوند برآید؟ وکیست که به مکان قدس او ساکن شود؟
او که پاک دست و صاف دل باشد، که جان خود را به بطالت ندهد و قسم دروغ نخورد.
او برکت را ازخداوند خواهد یافت. و عدالت را از خدای نجات خود.
این است طبقه طالبان او. طالبان روی تو‌ای (خدای ) یعقوب. سلاه.
‌ای دروازه‌ها سرهای خود را برافرازید! ای درهای ابدی برافراشته شوید تا پادشاه جلال داخل شود!
این پادشاه جلال کیست؟ خداوندقدیر و جبار؟ خداوند که در جنگ جبار است.
‌ای دروازه‌ها، سرهای خود را برافرازید! ای درهای ابدی برافرازید تا پادشاه جلال داخل شود!این پادشاه جلال کیست؟ یهوه صبایوت پادشاه جلال اوست. سلاه.
این پادشاه جلال کیست؟ یهوه صبایوت پادشاه جلال اوست. سلاه.

25

ای خداوند بسوی تو جان خود رابرمی افرازم. ای خدای من بر تو توکل می‌دارم.
پس مگذار که خجل بشوم و دشمنانم بر من فخر نمایند.
بلی هر‌که انتظار تو می‌کشدخجل نخواهد شد. آنانی که بی‌سبب خیانت می‌کنند خجل خواهند گردید.
‌ای خداوندطریق های خود را به من بیاموز و راههای خویش را به من تعلیم ده.
مرا به راستی خود سالک گردان و مرا تعلیم ده زیرا تو خدای نجات من هستی. تمامی روز منتظر تو بوده‌ام.
‌ای خداونداحسانات و رحمت های خود را بیاد آور چونکه آنها از ازل بوده است.
خطایای جوانی وعصیانم را بیاد میاور. ای خداوند به رحمت خودو به‌خاطر نیکویی خویش مرا یاد کن.
خداوندنیکو و عادل است. پس به گناه کاران طریق راخواهد آموخت.
مسکینان را به انصاف رهبری خواهد کرد و به مسکینان طریق خود را تعلیم خواهد داد.
همه راههای خداوند رحمت وحق است برای آنانی که عهد و شهادات او را نگاه می‌دارند.
‌ای خداوند به‌خاطر اسم خود، گناه مرابیامرز زیرا که بزرگ است.
کیست آن آدمی که از خداوند می‌ترسد؟ او را بطریقی که اختیار کرده است خواهد آموخت.
جان او در نیکویی شب را بسر خواهد برد. و ذریت او وارث زمین خواهند شد.
سر خداوند با ترسندگان او است و عهد او تا ایشان را تعلیم دهد.
چشمان من دائم بسوی خداوند است زیرا که او پایهای مرااز دام بیرون می‌آورد.
بر من ملتفت شده، رحمت بفرما زیرا که منفرد و مسکین هستم.
تنگیهای دل من زیاد شده است. مرا ازمشقت های من بیرون آور.
بر مسکنت و رنج من نظر افکن و جمیع خطایایم را بیامرز.
بردشمنانم نظر کن زیرا که بسیارند و به کینه تلخ به من کینه می‌ورزند.
جانم را حفظ کن و مرارهایی ده تا خجل نشوم زیرا بر تو توکل دارم.
کمال و راستی حافظ من باشند زیرا که منتظرتو هستم.‌ای خدا اسرائیل را خلاصی ده، ازجمیع مشقتهای وی.
‌ای خدا اسرائیل را خلاصی ده، ازجمیع مشقتهای وی.

26

ای خداوند مرا داد بده زیرا که من درکمال خود رفتار نموده‌ام و بر خداوندتوکل داشته‌ام، پس نخواهم لغزید.
‌ای خداوندمرا امتحان کن و مرا بیازما. باطن و قلب مرا مصفی گردان.
زیرا که رحمت تو در مد نظر من است ودر راستی تو رفتار نموده‌ام
با مردان باطل ننشسته‌ام و با منافقین داخل نخواهم شد.
ازجماعت بدکاران نفرت می‌دارم و با طالحین نخواهم نشست.
دستهای خود را در صفامی شویم. مذبح تو را‌ای خداوند طواف خواهم نمود.
تا آواز حمد تو را بشنوانم و عجایب تو رااخبار نمایم.
‌ای خداوند محل خانه تو را دوست می‌دارم و مقام سکونت جلال تو را.
جانم را با گناهکاران جمع مکن و نه حیات مرا با مردمان خون ریز.
که در دستهای ایشان آزار است و دست راست ایشان پر از رشوه است.
و اما من درکمال خود سالک می‌باشم. مرا خلاصی ده و برمن رحم فرما.پایم در جای هموار ایستاده است. خداوند را در جماعت‌ها متبارک خواهم خواند.
پایم در جای هموار ایستاده است. خداوند را در جماعت‌ها متبارک خواهم خواند.

27

خداوند نور من و نجات من است از که بترسم؟ خداوند ملجای جان من است از که هراسان شوم؟
چون شریران بر من نزدیک آمدند تا گوشت مرا بخورند، یعنی خصمان ودشمنانم، ایشان لغزیدند و افتادند.
اگر لشکری بر فرود آید دلم نخواهد ترسید. اگر جنگ بر من برپا شود، در این نیز اطمینان خواهم داشت.
یک چیز از خداوند خواستم و آن را خواهم طلبید: که تمام ایام عمرم در خانه خداوند ساکن باشم تاجمال خداوند را مشاهده کنم و در هیکل او تفکرنمایم.
زیرا که در روز بلا مرا در سایبان خودنهفته، در پرده خیمه خود مرا مخفی خواهدداشت و مرا بر صخره بلند خواهد ساخت.
والان سرم بر دشمنانم گرداگردم برافراشته خواهدشد. قربانی های شادکامی را در خیمه او خواهم گذرانید و برای خداوند سرود و تسبیح خواهم خواند.
‌ای خداوند چون به آواز خود می‌خوانم مرابشنو و رحمت فرموده، مرا مستجاب فرما.
دل من به تو می‌گوید (که گفته‌ای ): «روی مرا بطلبید.» بلی روی تو را‌ای خداوند خواهم طلبید.
روی خود را از من مپوشان و بنده خود را در خشم برمگردان. تو مددکار من بوده‌ای. ای خدای نجاتم، مرا رد مکن و ترک منما.
چون پدر ومادرم مرا ترک کنند، آنگاه خداوند مرا برمی دارد.
‌ای خداوند طریق خود را به من بیاموز و به‌سبب دشمنانم مرا به راه راست هدایت فرما.
مرا به خواهش خصمانم مسپار، زیرا که شهودکذبه و دمندگان ظلم بر من برخاسته‌اند.
اگرباور نمی کردم که احسان خداوند را در زمین زندگان ببینم.برای خداوند منتظر باش و قوی شو و دلت را تقویت خواهد داد. بلی منتظرخداوند باش.
برای خداوند منتظر باش و قوی شو و دلت را تقویت خواهد داد. بلی منتظرخداوند باش.

28

ای خداوند، نزد تو فریاد برمی آورم. ای صخره من، از من خاموش مباش. مبادا اگر از من خاموش شوی، مثل آنانی باشم که به حفره فرو می‌روند.
آواز تضرع مرا بشنو چون نزد تو استغاثه می‌کنم و دست خود را به محراب قدس تو برمی افرازم.
مرا با شریران و بدکاران مکش که با همسایگان خود سخن صلح‌آمیزمی گویند و آزار در دل ایشان است.
آنها را به حسب کردار ایشان و موافق اعمال زشت ایشان بده آنها را مطابق عمل دست ایشان بده و رفتارایشان را به خود ایشان رد نما.
چونکه در اعمال خداوند و صنعت دست وی تفکر نمی کنند. ایشان را منهدم خواهی ساخت و بنا نخواهی نمود.
خداوند متبارک باد زیرا که آواز تضرع مراشنیده است.
خداوند قوت من و سپر من است. دلم بر او توکل داشت و مدد یافته‌ام. پس دل من به وجد آمده است و به‌سرود خود او را حمدخواهم گفت.
خداوند قوت ایشان است و برای مسیح خود قلعه نجات.قوم خود را نجات ده ومیراث خود را مبارک فرما. ایشان را رعایت کن وبرافراز تا ابدالاباد.
قوم خود را نجات ده ومیراث خود را مبارک فرما. ایشان را رعایت کن وبرافراز تا ابدالاباد.

29

ای فرزندان خدا، خداوند را توصیف کنید. جلال و قوت را برای خداوندتوصیف نمایید.
خداوند را به جلال اسم اوتمجید نمایید. خداوند را در زینت قدوسیت سجده کنید.
آواز خداوند فوق آبها است. خدای جلال رعد می‌دهد. خداوند بالای آبهای بسیار است.
آواز خداوند با قوت است. آوازخداوند با جلال است.
آواز خداوند سروهای آزاد را می‌شکند. خداوند سروهای آزاد لبنان رامی شکند.
آنها را مثل گوساله می‌جهاند. لبنان وسریون را مثل بچه گاو وحشی.
آواز خداوندزبانه های آتش را می‌شکافد.
آواز خداوندصحرا را متزلزل می‌سازد. خداوند صحرای قادش را متزلزل می‌سازد.
آواز خداوند غزالهارا به درد زه می‌اندازد، و جنگل را بی‌برگ می‌گرداند. و در هیکل او جمیع جلال را ذکرمی کنند.
خداوند بر طوفان جلوس نموده. خداوند نشسته است پادشاه تا ابدالاباد.خداوند قوم خود را قوت خواهد بخشید. خداوند قوم خود را به سلامتی مبارک خواهدنمود.
خداوند قوم خود را قوت خواهد بخشید. خداوند قوم خود را به سلامتی مبارک خواهدنمود.

30

ای خداوند تو را تسبیح می‌خوانم زیراکه مرا بالا کشیدی و دشمنانم را بر من مفتخر نساختی.
‌ای یهوه خدای من! نزد تواستغاثه نمودم و مرا شفا دادی.
‌ای خداوندجانم را از حفره برآوردی. مرا زنده ساختی تا به هاویه فرونروم.
‌ای مقدسان خداوند او رابسرایید و به ذکر قدوسیت او حمد گویید!
زیراکه غضب او لحظه‌ای است و در رضامندی اوزندگانی. شامگاه گریه نزیل می‌شود. صبحگاهان شادی رخ می‌نماید.
و اما من در کامیابی خودگفتم: «جنبش نخواهم خورد تا ابدالاباد.»
‌ای خداوند به رضامندی خود کوه مرا در قوت ثابت گردانیدی و چون روی خود را پوشاندی پریشان شدم.
‌ای خداوند نزد تو فریاد برمی آورم و نزدخداوند تضرع می‌نمایم.
در خون من چه فایده است چون به حفره فرو روم. آیا خاک تو را حمدمی گوید و راستی تو را اخبار می‌نماید؟
‌ای خداوند بشنو و به من کرم فرما. ای خداوندمددکار من باش.
ماتم مرا برای من به رقص مبدل ساخته‌ای. پلاس را از من بیرون کرده و کمرمرا به شادی بسته‌ای.تا جلالم ترا سرودخواند و خاموش نشود. ای یهوه خدای من، تو راحمد خواهم گفت تا ابدالاباد.
تا جلالم ترا سرودخواند و خاموش نشود. ای یهوه خدای من، تو راحمد خواهم گفت تا ابدالاباد.

31

ای خداوند بر تو توکل دارم پس خجل نشوم تا به ابد. در عدالت خویش مرانجات بده.
گوش خود را به من فراگیر و مرا به زودی برهان. برایم صخره‌ای قوی و خانه‌ای حصین باش تا مرا خلاصی دهی.
زیرا صخره وقلعه من تو هستی. به‌خاطر نام خود مرا هدایت ورهبری فرما.
مرا از دامی که برایم پنهان کرده اندبیرون آور.
زیرا قلعه من تو هستی. روح خود رابه‌دست تو می‌سپارم. ای یهوه خدای حق تو مرافدیه دادی.
از آنانی که اباطیل دروغ را پیروی می‌کنند نفرت می‌کنم. و اما من بر خداوند توکل می‌دارم.
به رحمت تو وجد و شادی می‌کنم زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیهاشناخته‌ای.
مرا به‌دست دشمن اسیرنساخته‌ای. پایهای مرا بجای وسیع قائم گردانیده‌ای.
‌ای خداوند بر من رحمت فرما زیرا در تنگی هستم. چشم من از غصه کاهیده شد، بلکه جانم وجسدم نیز.
زیرا که حیاتم از غم و سالهایم ازناله فانی گردیده است. قوتم از گناهم ضعیف واستخوانهایم پوسیده شد.
نزد همه دشمنانم عار گردیده‌ام. خصوص نزد همسایگان خویش وباعث خوف آشنایان شده‌ام. هرکه مرا بیرون بینداز من می‌گریزد.
مثل مرده از خاطر فراموش شده‌ام و مانند ظرف تلف شده گردیده‌ام.
زیراکه بهتان را از بسیاری شنیدم و خوف گرداگرد من می‌باشد، زیرا بر من با هم مشورت می‌کنند و درقصد جانم تفکر می‌نمایند.
و اما من بر تو ای خداوند توکل می‌دارم و گفته‌ام خدای من توهستی.
وقتهای من در دست تو می‌باشد. مرا ازدست دشمنانم و جفاکنندگانم خلاصی ده.
روی خود را بربنده ات تابان ساز و مرا به رحمت خود نجات‌بخش.
‌ای خداوند خجل نشوم چونکه تو را خوانده‌ام. شریران خجل شوندو در حفره خاموش باشند.
لبهای دروغ گوگنگ شود که به درشتی و تکبر و استهانت برعادلان سخن می‌گوید.
زهی عظمت احسان توکه برای ترسندگانت ذخیره کرده‌ای و برای متوکلانت پیش بنی آدم ظاهر ساخته‌ای.
ایشان را در پرده روی خود از مکاید مردم خواهی پوشانید. ایشان را در خیمه‌ای از عداوت زبانها مخفی خواهی داشت.
متبارک بادخداوند که رحمت عجیب خود را در شهرحصین به من ظاهر کرده است.
و اما من درحیرت خود گفتم که از نظر تو منقطع شده‌ام. لیکن چون نزد تو فریاد کردم آواز تضرع مرا شنیدی.
‌ای جمیع مقدسان خداوند او را دوست دارید. خداوند امنا را محفوظ می‌دارد و متکبران رامجازات کثیر می‌دهد.قوی باشید و دل شما راتقویت خواهد داد. ای همگانی که برای خداوندانتظار می‌کشید!
قوی باشید و دل شما راتقویت خواهد داد. ای همگانی که برای خداوندانتظار می‌کشید!

32

خوشابحال کسی‌که عصیان او آمرزیده شد و گناه وی مستور گردید.
خوشابحال کسی‌که خداوند به وی جرمی درحساب نیاورد. و در روح او حیله‌ای نمی باشد.
هنگامی که خاموش می‌بودم، استخوانهایم پوسیده می‌شد از نعره‌ای که تمامی روزمی زدم.
چونکه دست تو روز و شب بر من سنگین می‌بود. رطوبتم به خشکی تابستان مبدل گردید، سلاه.
به گناه خود نزد تواعتراف کردم و جرم خود را مخفی نداشتم. گفتم: عصیان خود را نزد خداوند اقرارمی کنم. پس تو آلایش گناهم را عفو کردی، سلاه.
از این‌رو هر مقدسی در وقت اجابت نزد تودعا خواهد کرد. وقتی که آبهای بسیار به سیلان آید، هرگز بدو نخواهد رسید.
توملجای من هستی مرا از تنگی حفظ خواهی کرد. مرا به‌سرودهای نجات احاطه خواهی نمود، سلاه.
تو را حکمت خواهم آموخت و براهی که باید رفت ارشاد خواهم نمود و تو را به چشم خودکه بر تو است نصیحت خواهم فرمود.
مثل اسب و قاطر بی‌فهم مباشید که آنها را برای بستن به دهنه و لگام زینت می‌دهند، والا نزدیک تونخواهند آمد.
غمهای شریر بسیار می‌باشد. اما هر‌که برخداوند توکل دارد رحمت او را احاطه خواهد کرد.‌ای صالحان در خداوند شادی و وجد کنید و‌ای همه راست دلان ترنم نمایید.
‌ای صالحان در خداوند شادی و وجد کنید و‌ای همه راست دلان ترنم نمایید.

33

ای صالحان در خداوند شادی نمایید، زیرا که تسبیح خواندن راستان رامی شاید.
خداوند را بربط حمد بگویید. با عودده تار او را سرود بخوانید.
سرودی تازه برای اوبسرایید. نیکو بنوازید با آهنگ بلند.
زیرا کلام خداوند مستقیم است و جمیع کارهای او با امانت است.
عدالت و انصاف را دوست می‌دارد. جهان از رحمت خداوند پر است.
به کلام خداوند آسمانها ساخته شد و کل جنود آنها به نفخه دهان او.
آبهای دریا را مثل توده جمع می‌کند و لجه‌ها را در خزانه‌ها ذخیره می‌نماید.
تمامی اهل زمین از خداوند بترسند. جمیع سکنه ربع مسکون از او بترسند.
زیرا که او گفت و شد. او امر فرمود و قایم گردید.
خداوندمشورت امت‌ها را باطل می‌کند. تدبیرهای قبائل را نیست می‌گرداند.
مشورت خداوند قائم است تا ابدالاباد. تدابیر قلب او تا دهرالدهور.
خوشابحال امتی که یهوه خدای ایشان است وقومی که ایشان را برای میراث خود برگزیده است.
از آسمان خداوند نظر افکند و جمیع بنی آدم را نگریست.
از مکان سکونت خویش نظر می‌افکند، برجمیع ساکنان جهان.
او که دلهای ایشان را جمیع سرشته است و اعمال ایشان را درک نموده است.
پادشاه به زیادتی لشکر خلاص نخواهد شد و جبار به بسیاری قوت رهایی نخواهد یافت.
اسب به جهت استخلاص باطل است و به شدت قوت خودکسی را رهایی نخواهد داد.
اینک چشم خداوند بر آنانی است که از او می‌ترسند، برآنانی که انتظار رحمت او را می‌کشند.
تاجان ایشان را از موت رهایی بخشد و ایشان رادر قحط زنده نگاه دارد.
جان ما منتظرخداوند می‌باشد. او اعانت و سپر ما است.
زیرا که دل ما در او شادی می‌کند و در نام قدوس او توکل می‌داریم.‌ای خداوندرحمت تو بر ما باد. چنانکه امیدوار توبوده‌ایم.
‌ای خداوندرحمت تو بر ما باد. �نانکه امیدوار توبوده‌ایم.

34

خداوند را در هر وقت متبارک خواهم گفت. تسبیح او دائم بر زبان من خواهدبود.
جان من در خداوند فخر خواهد کرد. مسکینان شنیده، شادی خواهند نمود.
خداوندرا با من تکبیر نمایید. نام او را با یکدیگربرافرازیم.
چون خداوند را طلبیدم مرامستجاب فرمود و مرا از جمیع ترسهایم خلاصی بخشید.
بسوی او نظر کردند و منور گردیدند ورویهای ایشان خجل نشد.
این مسکین فریادکرد و خداوند او را شنید و او را از تمامی تنگیهایش رهایی بخشید.
فرشته خداوندگرداگرد ترسندگان او است. اردو زده، ایشان رامی رهاند.
بچشید و ببینید که خداوند نیکواست. خوشابحال شخصی که بدو توکل می‌دارد.
‌ای مقدسان خداوند از او بترسید زیرا که ترسندگان او را هیچ کمی نیست.
شیربچگان بی‌نوا شده، گرسنگی می‌کشند و اما طالبان خداوند را به هیچ‌چیز نیکو کمی نخواهد شد.
‌ای اطفال بیایید مرا بشنوید و ترس خداوند رابه شما خواهم آموخت.
کیست آن شخصی که آرزومند حیات‌است و طول ایام را دوست می‌دارد تا نیکویی را ببیند.
زبانت را از بدی نگاه دار و لبهایت را از سخنان حیله آمیز.
ازبدی اجتناب نما و نیکویی بکن. صلح را طلب نماو در‌پی آن بکوش.
چشمان خداوند بسوی صالحان است و گوشهای وی بسوی فریاد ایشان.
روی خداوند بسوی بدکاران است تا ذکرایشان را از زمین منقطع سازد.
چون (صالحان )فریاد برآوردند خداوند ایشان را شنید و ایشان رااز همه تنگیهای ایشان رهایی بخشید.
خداوند نزدیک شکسته دلان است و روح کوفتگان را نجات خواهد داد.
زحمات مردصالح بسیار است. اما خداوند او را از همه آنهاخواهد رهانید.
همه استخوانهای ایشان رانگاه می‌دارد، که یکی از آنها شکسته نخواهد شد.
شریر را شرارت هلاک خواهد کرد و ازدشمنان مرد صالح موآخذه خواهد شد.خداوند جان بندگان خود را فدیه خواهد داد واز آنانی که بر وی توکل دارند موآخذه نخواهدشد.
خداوند جان بندگان خود را فدیه خواهد داد واز آنانی که بر وی توکل دارند موآخذه نخواهدشد.

35

ای خداوند با خصمان من مخاصمه نما و جنگ کن با آنانی که با من جنگ می‌کنند.
سپر و مجن را بگیر و به اعانت من برخیز.
و نیزه را راست کن و راه را پیش روی جفاکنندگانم ببند و به‌جان من بگو من نجات توهستم.
خجل و رسوا شوند آنانی که قصد جان من دارند و آنانی که بداندیش منند، برگردانیده وخجل شوند.
مثل کاه پیش روی باد باشند وفرشته خداوند ایشان را براند.
راه ایشان تاریکی و لغزنده باد. و فرشته خداوند ایشان را تعاقب کند.
زیرا دام خود را برای من بی‌سبب درحفره‌ای پنهان کردند که آن را برای جان من بی‌جهت کنده بودند.
هلاکت ناگهانی بدو برسد و دامی که پنهان کرد خودش را بگیرد و در آن به هلاکت گرفتار گردد.
و اما جان من در خداوندوجد خواهد کرد و در نجات او شادی خواهدنمود.
همه استخوانهایم می‌گویند «ای خداوندکیست مانند تو که مسکین را از شخص قوی تر ازاو می‌رهاند و مسکین وفقیر را از تاراج کننده وی.»
شاهدان کینه ور برخاسته‌اند. چیزهایی را که نمی دانستم از من می‌پرسند.
به عوض نیکویی بدی به من می‌کنند. جان مرا بیکس گردانیده‌اند.
و اما من چون ایشان بیمار می‌بودند پلاس می‌پوشیدم. جان خود را به روزه می‌رنجانیدم ودعایم به سینه‌ام برمی گشت.
مثل آنکه اودوست و برادرم می‌بود، سرگردان می‌رفتم. چون کسی‌که برای مادرش ماتم گیرد، از حزن خم می‌شدم.
ولی چون افتادم شادی‌کنان جمع شدند. آن فرومایگان بر من جمع شدند. و کسانی که نشناخته بودم مرا دریدند و ساکت نشدند.
مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی می‌کنند. دندانهای خود را بر من می‌افشردند.
‌ای خداوند تا به کی نظر خواهی کرد! جانم را ازخرابیهای ایشان برهان و یگانه مرا از شیربچگان.
و تو را در جماعت بزرگ حمد خواهم گفت. ترا در میان قوم عظیم تسبیح خواهم خواند.
تاآنانی که بی‌سبب دشمن منند، بر من فخر نکنند. وآنانی که بر من بی‌سبب بغض می‌نمایند، چشمک نزنند.
زیرا برای سلامتی سخن نمی گویند و برآنانی که در زمین آرامند سخنان حیله آمیز را تفکرمی کنند.
و دهان خود را بر من باز کرده، می‌گویند هه هه چشم ما دیده است.
‌ای خداوند تو آن را دیده‌ای پس سکوت مفرما. ای خداوند از من دور مباش.
خویشتن را برانگیز وبرای داد من بیدار شو، ای خدای من و خداوند من برای دعوی من.
‌ای یهوه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده، مبادا بر من شادی نمایند.
تادر دل خود نگویند اینک مراد ما. تا نگویند او رابلعیده‌ایم.
و آنانی که در بدی من شادند، با هم خجل و شرمنده شوند. و آنانی که بر من تکبرمی کنند، به خجلت و رسوایی ملبس شوند.
آنانی که خواهان حق منند ترنم و شادی نمایند. و دائم گویند خداوند بزرگ است که به سلامتی بنده خود رغبت دارد.و زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و تسبیح تو را تمامی روز.
و زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و تسبیح تو را تمامی روز.

36

معصیت شریر در اندرون دل من می گوید که ترس خدا در مد نظر اونیست.
زیرا خویشتن را در نظر خود تملق می‌گوید تا گناهش ظاهر نشود و مکروه نگردد.
سخنان زبانش شرارت و حیله است. ازدانشمندی و نیکوکاری دست برداشته است.
شرارت را بر بستر خود تفکر می‌کند. خود را به راه ناپسند قائم کرده، از بدی نفرت ندارد.
‌ای خداوند رحمت تو در آسمانها است وامانت تو تا افلاک.
عدالت تو مثل کوههای خداست و احکام تو لجه عظیم. ای خداوندانسان و بهایم را نجات می‌دهی.
‌ای خدارحمت تو چه ارجمند است. بنی آدم زیر سایه بالهای تو پناه می‌برند.
از چربی خانه تو شاداب می‌شوند. از نهر خوشیهای خود ایشان را می نوشانی.
زیرا که نزد تو چشمه حیات‌است ودر نور تو نور را خواهیم دید.
رحمت خود رابرای عارفان خود مستدام فرما و عدالت خود رابرای راست دلان.
پای تکبر بر من نیاید و دست شریران مرا گریزان نسازد.در آنجا بدکرداران افتاده‌اند. ایشان انداخته شده‌اند و نمی توانندبرخاست.
در آنجا بدکرداران افتاده‌اند. ایشان انداخته شده‌اند و نمی توانندبرخاست.

37

به‌سبب شریران خویشتن را مشوش مساز و بر فتنه انگیزان حسد مبر.
زیراکه مثل علف به زودی بریده می‌شوند و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد.
بر خداوند توکل نما و نیکویی بکن. در زمین ساکن باش و از امانت پرورده شو.
و در خداوندتمتع ببر، پس مسالت دل تو را به تو خواهد داد.
طریق خود را به خداوند بسپار و بر وی توکل کن که آن را انجام خواهد داد.
و عدالت تو رامثل نور بیرون خواهد آورد و انصاف تو را مانندظهر.
نزد خداوند ساکت شو و منتظر او باش واز شخص فرخنده طریق و مرد حیله گر خود رامشوش مساز.
از غضب برکنار شو و خشم راترک کن. خود را مشوش مساز که البته باعث گناه خواهد شد.
زیرا که شریران منقطع خواهندشد. و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهندبود.
هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود. در مکانش تامل خواهی کرد و نخواهد بود.
واما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ خواهند گردید.
شریر بر مرد عادل شورا می‌کند و دندانهای خود را بر او می‌افشرد.
خداوند بر او خواهدخندید، زیرا می‌بیند که روز او می‌آید.
شریران شمشیر را برهنه کرده و کمان راکشیده‌اند تا مسکین و فقیر را بیندازند وراست روان را مقتول سازند.
شمشیر ایشان به دل خود ایشان فرو خواهد رفت و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد.
نعمت اندک یک مردصالح بهتر است، از اندوخته های شریران کثیر.
زیرا که بازوهای شریران، شکسته خواهد شد. و اما صالحان را خداوند تایید می‌کند.
خداوندروزهای کاملان را می‌داند و میراث ایشان خواهدبود تا ابدالاباد.
در زمان بلا خجل نخواهندشد، و در ایام قحط سیر خواهند بود.
زیراشریران هلاک می‌شوند و دشمنان خداوند مثل خرمی مرتعها فانی خواهند شد. بلی مثل دخان فانی خواهند گردید.
شریر قرض می‌گیرد ووفا نمی کند و اما صالح رحیم و بخشنده است.
زیرا آنانی که از وی برکت یابند وارث زمین گردند. و اما آنانی که ملعون وی‌اند، منقطع خواهند شد.
خداوند قدمهای انسان رامستحکم می‌سازد، و در طریق هایش سرورمی دارد.
اگر‌چه بیفتد افکنده نخواهد شد زیراخداوند دستش را می‌گیرد.
من جوان بودم والان پیر هستم و مرد صالح را هرگز متروک ندیده‌ام و نه نسلش را که گدای نان بشوند.
تمامی روز رئوف است و قرض دهنده. وذریت او مبارک خواهند بود.
از بدی برکنار شو و نیکویی بکن. پس ساکن خواهی بود تا ابدالاباد.
زیرا خداوند انصاف را دوست می‌دارد و مقدسان خود را ترک نخواهدفرمود. ایشان محفوظ خواهند بود تا ابدالاباد. واما نسل شریر منقطع خواهد شد.
صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود.
دهان صالح حکمت را بیان می‌کند و زبان او انصاف را ذکر می‌نماید.
شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهد لغزید.
شریر برای صالح کمین می‌کند و قصد قتل وی می‌دارد.
خداونداو را در دستش ترک نخواهد کرد و چون به داوری آید بر وی فتوا نخواهد داد.
منتظرخداوند باش و طریق او را نگاه دار تا تو را به وراثت زمین برافرازد. چون شریران منقطع شوندآن را خواهی دید.
شریر را دیدم که ظلم پیشه بود و مثل درخت بومی سبز خود را بهر سومی کشید.
اما گذشت و اینک نیست گردید و اورا جستجو کردم و یافت نشد.
مرد کامل راملاحظه کن و مرد راست را ببین زیرا که عاقبت آن مرد سلامتی است.
اما خطاکاران جمیع هلاک خواهند گردید و عاقبت شریران منقطع خواهد شد
و نجات صالحان از خداوند است و در وقت تنگی او قلعه ایشان خواهد بود.وخداوند ایشان را اعانت کرده، نجات خواهد داد. ایشان را از شریران خلاص کرده، خواهد رهانید. زیرا بر او توکل دارند.
وخداوند ایشان را اعانت کرده، نجات خواهد داد. ایشان را از شریران خلاص کرده، خواهد رهانید. زیرا بر او توکل دارند.

38

ای خداوند مرا در غضب خود توبیخ منما و در خشم خویش تادیبم مفرما.
زیرا که تیرهای تو در من فرو رفته و دست تو برمن فرود آمده است.
در جسد من به‌سبب غضب تو صحتی نیست و در استخوانهایم به‌سبب خطای خودم سلامتی نی.
زیرا گناهانم از سرم گذشته است. مثل بارگران از طاقتم سنگین ترشده.
جراحات من متعفن و مقروح شده است، به‌سبب حماقت من.
به خود می‌پیچم وبی نهایت منحنی شده‌ام. تمامی روز ماتم‌کنان تردد می‌کنم.
زیرا کمر من از سوزش پر شده است و در جسد من صحتی نیست.
من بی‌حس و بی‌نهایت کوفته شده‌ام و از فغان دل خود نعره می‌زنم.
‌ای خداوند تمامی آرزوی من در مد نظر تواست و ناله های من از تو مخفی نمی باشد.
دل من می‌طپد و قوتم از من رفته است و نور چشمانم نیز با من نیست.
دوستان و رفیقانم از بلای من برکنار می‌ایستند و خویشان من دور ایستاده‌اند.
آنانی که قصد جانم دارند دام می‌گسترند و بداندیشانم سخنان فتنه انگیز می‌گویند و تمام روزحیله را تفکر می‌کنند.
و اما من مثل کر نمی شنوم. مانند گنگم که دهان خود را باز نکند.
و مثل کسی گردیده‌ام که نمی شنود و کسی‌که در زبانش حجتی نباشد.
زیرا که‌ای خداوند انتظار تو را می‌کشم. تو‌ای یهوه خدایم جواب خواهی داد.
چونکه گفته‌ام مبادا بر من شادی نمایند و چون پایم بلغزد بر من تکبر کنند.
زیرا که برای افتادن نصب شده‌ام ودرد من همیشه پیش روی من است.
زیرا گناه خود را اخبار می‌نمایم و از خطای خود غمگین هستم.
اما دشمنانم زنده و زورآوراند و آنانی که بی‌سبب بر من بغض می‌نمایند بسیاراند.
وآنانی که به عوض نیکی به من بدی می‌رسانند. برمن عداوت می‌ورزند زیرا نیکویی را پیروی می‌کنم.
‌ای خداوند مرا ترک منما. ای خدای من از من دور مباش.و برای اعانت من تعجیل فرما‌ای خداوندی که نجات من هستی.
و برای اعانت من تعجیل فرما‌ای خداوندی که نجات من هستی.

39

گفتم راههای خود را حفظ خواهم کردتا به زبانم خطا نورزم. دهان خود را به لجام نگاه خواهم داشت، مادامی که شریر پیش من است.
من گنگ بودم و خاموش و از نیکویی نیز سکوت کردم و درد من به حرکت آمد.
دلم در اندرونم گرم شد. چون تفکر می‌کردم آتش افروخته گردید. پس به زبان خود سخن گفتم.
‌ای خداوند اجل مرا بر من معلوم ساز و مقدارایامم را که چیست تا بفهمم چه قدر فانی هستم.
اینک روزهایم را مثل یک وجب ساخته‌ای وزندگانی‌ام در نظر تو هیچ است. یقین هر آدمی محض بطالت قرار داده شد، سلاه.
اینک انسان در خیال رفتار می‌کند و محض بطالت مضطرب می‌گردد. ذخیره می‌کند و نمی داند کیست که ازآن تمتع خواهد برد.
و الان‌ای خداوند برای چه منتظر باشم؟ امید من بر تو می‌باشد.
مرا از همه گناهانم برهان و مرا نزد جاهلان عار مگردان.
من گنگ بودم وزبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کرده‌ای.
بلای خود را از من بردار زیرا که از ضرب دست تو من تلف می‌شوم.
چون انسان را به‌سبب گناهش به عتابها تادیب می‌کنی، نفایس اورا مثل بید می‌گذاری. یقین هر انسان محض بطالت است، سلاه.
‌ای خداوند دعای مرابشنو و به فریادم گوش بده و از اشکهایم ساکت مباش، زیرا که من غریب هستم در نزد تو و نزیل هستم مثل جمیع پدران خود.روی (خشم )خود را از من بگردان تا فرحناک شوم قبل از آنکه رحلت کنم و نایاب گردم.
روی (خشم )خود را از من بگردان تا فرحناک شوم قبل از آنکه رحلت کنم و نایاب گردم.

40

انتظار بسیار برای خداوند کشیده‌ام، وبه من مایل شده، فریاد مرا شنید.
و مرااز چاه هلاکت برآورد و از گل لجن و پایهایم را برصخره گذاشته، قدمهایم را مستحکم گردانید.
وسرودی تازه در دهانم گذارد یعنی حمد خدای ما را. بسیاری چون این را بینند ترسان شده، برخداوند توکل خواهند کرد.
خوشابحال کسی‌که بر خداوند توکل دارد و به متکبران ظالم ومرتدان دروغ مایل نشود.
‌ای یهوه خدای ما چه بسیار است کارهای عجیب که تو کرده‌ای وتدبیرهایی که برای ما نموده‌ای. در نزد تو آنها راتقویم نتوان کرد، اگر آنها را تقریر و بیان بکنم، ازحد شمار زیاده است.
در قربانی و هدیه رغبت نداشتی. اما گوشهای مرا باز کردی. قربانی سوختنی و قربانی گناه را نخواستی.
آنگاه گفتم: «اینک می‌آیم! در طومار کتاب درباره من نوشته شده است.
در بجا آوردن اراده تو‌ای خدای من رغبت می‌دارم و شریعت تو در اندرون دل من است.»
در جماعت بزرگ به عدالت بشارت داده‌ام. اینک لبهای خود را باز نخواهم داشت وتو‌ای خداوند می‌دانی.
عدالت تو را در دل خود مخفی نداشته‌ام. امانت و نجات تو را بیان کرده‌ام. رحمت و راستی تو را از جماعت بزرگ پنهان نکرده‌ام.
پس تو‌ای خداوند لطف خودرا از من باز مدار. رحمت و راستی تو دائم مرامحافظت کند.
زیرا که بلایای بیشمار مرااحاطه می‌کند. گناهانم دور مرا گرفته است به حدی که نمی توانم دید. از مویهای سر من زیاده است و دل من مرا ترک کرده است.
‌ای خداوند مرحمت فرموده، مرا نجات بده. ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما.
آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیع خجل و شرمنده شوند. و آنانی که در بدی من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند.
آنانی که بر من هه هه می‌گویند، به‌سبب خجالت خویش حیران شوند.
و اما جمیع طالبان تو در تو وجد و شادی نمایند و آنانی که نجات تو را دوست دارند، دائم گویند که خداوند بزرگ است.و اما من مسکین و فقیرهستم و خداوند درباره من تفکر می‌کند. تو معاون و نجات‌دهنده من هستی. ای خدای من، تاخیرمفرما.
و اما من مسکین و فقیرهستم و خداوند درباره من تفکر می‌کند. تو معاون و نجات‌دهنده من هستی. ای خدای من، تاخیرمفرما.

41

خوشابحال کسی‌که برای فقیر تفکرمی کند. خداوند او را در روز بلاخلاصی خواهد داد.
خداوند او را محافظت خواهد کرد و زنده خواهد داشت. او در زمین مبارک خواهد بود و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهی کرد.
خداوند او را بر بستربیماری تایید خواهد نمود. تمامی خوابگاه او رادر بیماریش خواهی گسترانید.
من گفتم: «ای خداوند بر من رحم نما. جان مرا شفا بده زیرا به توگناه ورزیده‌ام.»
دشمنانم درباره من به بدی سخن می‌گویند که کی بمیرد و نام او گم شود.
واگر برای دیدن من بیاید، سخن باطل می‌گوید ودلش در خود شرارت را جمع می‌کند. چون بیرون رود آن را شایع می‌کند.
و جمیع خصمانم با یکدیگر بر من نمامی می‌کنند و درباره من بدی می‌اندیشند،
که «حادثه‌ای مهلک بر او ریخته شده است. و حال که خوابیده است دیگر نخواهدبرخاست.»
و آن دوست خالص من که بر اواعتماد می‌داشتم که نان مرا نیز می‌خورد، پاشنه خود را بر من بلند کرد.
و اما تو‌ای خداوند بر من رحم فرموده، مرابرپا بدار تا مجازات بدیشان رسانم.
از این می‌دانم که در من رغبت داری زیرا که دشمنم برمن فخر نمی نماید.
و مرا به‌سبب کمالم مستحکم نموده‌ای و مرا به حضور خویش دائم قائم خواهی نمود.یهوه خدای اسرائیل متبارک باد. از ازل تا به ابد.آمین و آمین.
یهوه خدای اسرائیل متبارک باد. از ازل تا به ابد.آمین و آمین.

42

چنانکه آهو برای نهرهای آب شدت اشتیاق دارد، همچنان‌ای خدا جان من اشتیاق شدید برای تو دارد.
جان من تشنه خداست تشنه خدای حی، که کی بیایم و به حضور خدا حاضر شوم.
اشکهایم روز و شب نان من می‌بود، چون تمامی روز مرا می‌گفتند: «خدای تو کجاست؟»
چون این را بیاد می‌آورم جان خود را بر خود می‌ریزم. چگونه با جماعت می‌رفتم و ایشان را به خانه خدا پیشروی می‌کردم، به آواز ترنم و تسبیح در گروه عیدکنندگان.
‌ای جانم چرا منحنی شده‌ای و چرا درمن پریشان گشته‌ای؟ بر خدا امید دار زیرا که او رابرای نجات روی او باز حمد خواهم گفت.
‌ای خدای من، جانم در من منحنی شد. بنابراین تو را از زمین اردن یاد خواهم کرد، ازکوههای حرمون و از جبل مصغر.
لجه به لجه ندا می‌دهد از آواز آبشارهای تو جمیع خیزابها وموجهای تو بر من گذشته است.
در روز خداوندرحمت خود را خواهد فرمود. و در شب سرود اوبا من خواهد بود و دعا نزد خدای حیات من.
به خدا گفته‌ام: «ای صخره من چرا مرا فراموش کرده‌ای؟» چرا به‌سبب ظلم دشمن ماتم‌کنان ترددبکنم؟
دشمنانم به کوبیدگی در استخوانهایم مرا ملامت می‌کنند، چونکه همه روزه مرامی گویند: «خدای تو کجاست؟»‌ای جان من چرا منحنی شده و چرا در من پریشان گشته‌ای؟ بر خدا امید دار زیرا که او را باز حمد خواهم گفت، که نجات روی من و خدای من است.
‌ای جان من چرا منحنی شده و چرا در من پریشان گشته‌ای؟ بر خدا امید دار زیرا که او را باز حمد خواهم گفت، که نجات روی من و خدای من است.

43

ای خدا مرا داوری کن و دعوای مرا باقوم بیرحم فیصل فرما و از مرد حیله گرو ظالم مرا خلاصی ده.
زیرا تو خدای قوت من هستی. چرا مرا دور انداختی؟ چرا به‌سبب ستم دشمن ماتم‌کنان تردد بکنم؟
نور و راستی خود را بفرست تا مرا هدایت نمایند. و مرا به کوه مقدس تو و مسکن های تو رسانند.
آنگاه به مذبح خدا خواهم رفت، بسوی خدایی که سرور و خرمی من است. و تورا‌ای خدا، خدای من با بربط تسبیح خواهم خواند.‌ای جان من چرا منحنی شده‌ای؟ و چرا درمن پریشان گشته‌ای؟ امید بر خدا دار. زیرا که او راباز حمد خواهم گفت، که نجات روی من وخدای من است.
‌ای جان من چرا منحنی شده‌ای؟ و چرا درمن پریشان گشته‌ای؟ امید بر خدا دار. زیرا که او راباز حمد خواهم گفت، که نجات روی من وخدای من است.

44

ای خدا به گوشهای خود شنیده‌ایم وپدران ما، ما را خبر داده‌اند، از کاری که در روزهای ایشان و در ایام سلف کرده‌ای.
تو به‌دست خود امت‌ها را بیرون کردی، اماایشان را غرس نمودی. قومها را تباه کردی، اما ایشان را منتشر ساختی.
زیرا که به شمشیر خود زمین را تسخیر نکردند و بازوی ایشان ایشان را نجات نداد. بلکه دست راست تو وبازو و نور روی تو. زیرا از ایشان خرسندبودی.
‌ای خدا تو پادشاه من هستی. پس برنجات یعقوب امر فرما.
به مدد تو دشمنان خود راخواهیم افکند و به نام تو مخالفان خویش راپایمال خواهیم ساخت.
زیرا بر کمان خودتوکل نخواهم داشت و شمشیرم مرا خلاصی نخواهد داد.
بلکه تو ما را از دشمنان ما خلاصی دادی و مبغضان ما را خجل ساختی.
تمامی روزبر خدا فخر خواهیم کرد و نام تو را تا به ابد تسبیح خواهیم خواند، سلاه.
لیکن الان تو ما را دورانداخته و رسوا ساخته‌ای و با لشکرهای ما بیرون نمی آیی.
و ما را از پیش دشمن روگردان ساخته‌ای و خصمان ما برای خویشتن تاراج می‌کنند.
ما را مثل گوسفندان برای خوراک تسلیم کرده‌ای و ما را در میان امت‌ها پراکنده ساخته‌ای.
قوم خود را بی‌بها فروختی و ازقیمت ایشان نفع نبردی.
ما را نزد همسایگان ماعار گردانیدی. اهانت و سخریه نزد آنانی که گرداگرد مایند.
ما را در میان امت هاضرب‌المثل ساخته‌ای. جنبانیدن سر در میان قوم‌ها.
و رسوایی من همه روزه در نظر من است. و خجالت رویم مرا پوشانیده است،
ازآواز ملامت گو و فحاش، از روی دشمن و انتقام گیرنده.
این همه بر ما واقع شد. اما تو را فراموش نکردیم و در عهد تو خیانت نورزیدیم.
دل مابه عقب برنگردید و پایهای ما از طریق تو انحراف نورزید.
هرچند ما را در مکان اژدرها کوبیدی و ما را به سایه موت پوشانیدی.
نام خدای خود را هرگز فراموش نکردیم و دست خود را به خدای غیر برنیفراشتیم.
آیا خدا این راغوررسی نخواهد کرد؟ زیرا او خفایای قلب رامی داند.
هر آینه به‌خاطر تو تمامی روز کشته می‌شویم و مثل گوسفندان ذبح شمرده می‌شویم.
‌ای خداوند بیدار شو چراخوابیده‌ای؟ برخیز و ما را تا به ابد دور مینداز.
چرا روی خود را پوشانیدی و ذلت و تنگی مارا فراموش کردی؟
زیرا که جان ما به خاک خم شده است و شکم ما به زمین چسبیده.به جهت اعانت ما برخیز و بخاطر رحمانیت خود ما رافدیه ده.
به جهت اعانت ما برخیز و بخاطر رحمانیت خود ما رافدیه ده.

45

دل من به کلام نیکو می‌جوشد. انشاءخود را درباره پادشاه می‌گویم. زبان من قلم کاتب ماهر است.
تو جمیل تر هستی ازبنی آدم و نعمت بر لبهای تو ریخته شده است. بنابراین، خدا تو را مبارک ساخته است تا ابدالاباد.
‌ای جبار شمشیر خود را بر ران خود ببند، یعنی جلال و کبریایی خویش را.
و به کبریایی خودسوار شده، غالب شو به جهت راستی و حلم وعدالت و دست راستت چیزهای ترسناک را به توخواهد آموخت.
به تیرهای تیز تو امت‌ها زیر تومی افتند و به دل دشمنان پادشاه فرو می‌رود.
‌ای خدا، تخت تو تا ابدالاباد است؛ عصای راستی عصای سلطنت تو است.
عدالت را دوست وشرارت را دشمن داشتی. بنابراین خدا خدای توتو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است.
همه رختهای تو مر و عود و سلیخه است، از قصرهای عاج که به تارها تو را خوش ساختند.
دختران پادشاهان از زنان نجیب توهستند. ملکه به‌دست راستت در طلای اوفیرایستاده است.
‌ای دختر بشنو و ببین و گوش خود را فرادار. و قوم خود و خانه پدرت رافراموش کن،
تا پادشاه مشتاق جمال تو بشود، زیرا او خداوند تو است پس او را عبادت نما.
ودختر صور با ارمغانی. و دولتمندان قوم رضامندی تو را خواهند طلبید.
دختر پادشاه تمام در اندرون مجید است و رختهای او با طلا مرصع است.
به لباس طرازدار نزد پادشاه حاضر می‌شود. باکره های همراهان او در عقب وی نزد تو آورده خواهند شد.
به شادمانی وخوشی آورده می‌شوند و به قصر پادشاه داخل خواهند شد.
به عوض پدرانت پسرانت خواهند بود و ایشان را بر تمامی جهان سروران خواهی ساخت.نام تو را در همه دهرها ذکرخواهم کرد. پس قوم‌ها تو را حمد خواهند گفت تا ابدالاباد.
نام تو را در همه دهرها ذکرخواهم کرد. پس قوم‌ها تو را حمد خواهند گفت تا ابدالاباد.

46

خدا ملجا و قوت ماست، و مددکاری که در تنگیها فور یافت می‌شود.
پس نخواهیم ترسید، اگر‌چه جهان مبدل گردد وکوهها در قعر دریا به لرزش آید.
اگر‌چه آبهایش آشوب کنند و به جوش آیند و کوهها ازسرکشی آن متزلزل گردند، سلاه.
نهری است که شعبه هایش شهر خدا را فرحناک می‌سازد ومسکن قدوس حضرت اعلی را.
خدا در وسطاوست پس جنبش نخواهد خورد. خدا او رااعانت خواهد کرد در طلوع صبح.
امت‌ها نعره زدند و مملکتها متحرک گردیدند. او آواز خود راداد. پس جهان گداخته گردید.
یهوه صبایوت باماست. و خدای یعقوب قلعه بلند ما، سلاه.
بیایید کارهای خداوند را نظاره کنید، که چه خرابیها در جهان پیدا نمود.
او جنگها را تااقصای جهان تسکین می‌دهد. کمان را می‌شکند ونیزه را قطع می‌کند و ارابه‌ها را به آتش می‌سوزاند.
بازایستید و بدانید که من خدا هستم. در میان امت‌ها، متعال و در جهان، متعال خواهم شد.یهوه صبایوت با ماست و خدای یعقوب قلعه بلند ما، سلاه.
یهوه صبایوت با ماست و خدای یعقوب قلعه بلند ما، سلاه.

47

ای جمیع امت‌ها دستک زنید. نزد خدابه آواز شادی بانگ برآورید.
زیراخداوند متعال و مهیب است و بر تمامی جهان خدای بزرگ.
قوم‌ها را در زیر ما مغلوب خواهدساخت و طایفه‌ها را در زیر پایهای ما.
میراث مارا برای ما خواهد برگزید یعنی جلالت یعقوب راکه دوست می‌دارد، سلاه.
خدا به آواز بلندصعود نموده است. خداوند به آواز کرنا.
تسبیح بخوانید، خدا را تسبیح بخوانید. تسبیح بخوانید، پادشاه ما را تسبیح بخوانید.
زیرا خدا پادشاه تمامی جهان است. به خردمندی تسبیح بخوانید.
خدا بر امت‌ها سلطنت می‌کند. خدا بر تخت قدس خود نشسته است.سروران قوم‌ها با قوم خدای ابراهیم جمع شده‌اند زیرا که سپرهای جهان از آن خداست. او بسیار متعال می‌باشد.
سروران قوم‌ها با قوم خدای ابراهیم جمع شده‌اند زیرا که سپرهای جهان از آن خداست. او بسیار متعال می‌باشد.

48

خداوند بزرگ است و بی‌نهایت مجید، در شهر خدای ما و در کوه مقدس خویش.
جمیل در بلندی‌اش و شادی تمامی جهان است کوه صهیون، در جوانب شمال، قریه پادشاه عظیم.
خدا در قصرهای آن به ملجای بلند معروف است.
زیرا اینک پادشاهان جمع شدند، و با هم درگذشتند.
ایشان چون دیدندمتعجب گردیدند. و در حیرت افتاده، فرار کردند.
لرزه بر ایشان در آنجا مستولی گردید و دردشدید مثل زنی که می‌زاید.
تو کشتیهای ترشیش را به باد شرقی شکستی.
چنانکه شنیده بودیم، همچنان دیده‌ایم، در شهر یهوه صبایوت، در شهر خدای ما؛ خدا آن را تا ابدالاباد مستحکم خواهد ساخت، سلاه.
‌ای خدا در رحمت توتفکر کرده‌ایم، در اندرون هیکل تو.
‌ای خداچنانکه نام تو است، همچنان تسبیح تو نیز تااقصای زمین. دست راست تو از عدالت پر است.
کوه صهیون شادی می‌کند و دختران یهودا به وجد می‌آیند، به‌سبب داوریهای تو.
صهیون را طواف کنید و گرداگرد او بخرامید و برجهای وی را بشمارید.
دل خود را به حصارهایش بنهید و در قصرهایش تامل کنید تا طبقه آینده رااطلاع دهید.زیرا این خدا، خدای ماست تاابدالاباد و ما را تا به موت هدایت خواهد نمود.
زیرا این خدا، خدای ماست تاابدالاباد و ما را تا به موت هدایت خواهد نمود.

49

ای تمامی قوم‌ها این را بشنوید! ای جمیع سکنه ربع مسکون این را گوش گیرید!
‌ای عوام و خواص! ای دولتمندان وفقیران جمیع!
زبانم به حکمت سخن می‌راند وتفکر دل من فطانت است.
گوش خود را به مثلی فرا می‌گیرم. معمای خویش را بر بربط می‌گشایم.
چرا در روزهای بلا ترسان باشم، چون گناه پاشنه هایم مرا احاطه می‌کند؛
آنانی که بر دولت خود اعتماد دارند و بر کثرت توانگری خویش فخر می‌نمایند.
هیچ‌کس هرگز برای برادر خودفدیه نخواهد داد و کفاره او را به خدا نخواهد بخشید.
زیرا فدیه جان ایشان گران بهاست و ابد بدان نمی توان رسید
تا زنده بماند تا ابدالاباد وفساد را نبیند.
زیرا می‌بیند که حکیمان می‌میرند. و جاهلان و ابلهان با هم هلاک می‌گردند و دولت خود را برای دیگران ترک می‌کنند.
فکر دل ایشان این است که خانه های ایشان دائمی باشد و مسکنهای ایشان دوربه دور؛ و نامهای خود را بر زمینهای خود می‌نهند.
لیکن انسان در حرمت باقی نمی ماند، بلکه مثل بهایم است که هلاک می‌شود.
این طریقه ایشان، جهالت ایشان است و اعقاب ایشان سخن ایشان را می‌پسندند، سلاه.
مثل گوسفندان درهاویه رانده می‌شوند و موت ایشان را شبانی می‌کند و صبحگاهان راستان بر ایشان حکومت خواهند کرد و جمال ایشان در هاویه پوسیده خواهد شد تا مسکنی برای آن نباشد.
لیکن خدا جان مرا از دست هاویه نجات خواهد دادزیرا که مرا خواهد گرفت، سلاه.
پس ترسان مباش، چون کسی دولتمندگردد و جلال خانه او افزوده شود!
زیرا چون بمیرد چیزی از آن نخواهد برد و جلالش در عقب او فرو نخواهد رفت.
زیرا در حیات خود، خویشتن را مبارک می‌خواند. و چون بر خوداحسان می‌کنی، مردم ترا می‌ستایند.
لیکن به طبقه پدران خود خواهد پیوست که نور را تا به ابدنخواهند دید.انسانی که در حرمت است وفهم ندارد، مثل بهایم است که هلاک می‌شود.
انسانی که در حرمت است وفهم ندارد، مثل بهایم است که هلاک می‌شود.

50

خدا، خدا یهوه تکلم می‌کند و زمین رااز مطلع آفتاب تا به مغربش می‌خواند.
از صهیون که کمال زیبایی است، خدا تجلی نموده است.
خدای ما می‌آید و سکوت نخواهد نمود. آتش پیش روی او می‌بلعد. وطوفان شدید گرداگرد وی خواهد بود.
آسمان را از بالا می‌خواند و زمین را، تا قوم خود راداوری کند:
«مقدسان مرا نزد من جمع کنید، که عهد را با من به قربانی بسته‌اند.»
و آسمانها ازانصاف او خبر خواهند داد. زیرا خدا خود داوراست، سلاه.
«ای قوم من بشنوتا سخن گویم. و‌ای اسرائیل تا برایت شهادت دهم که خدا، خدای تومن هستم.
درباره قربانی هایت تو را توبیخ نمی کنم و قربانی های سوختنی تو دائم در نظرمن است.
گوساله‌ای از خانه تو نمی گیرم و نه بزی از آغل تو.
زیراکه جمیع حیوانات جنگل از آن منند و بهایمی که بر هزاران کوه می‌باشند.
همه پرندگان کوهها را می‌شناسم و وحوش صحرا نزد من حاضرند.
اگر گرسنه می‌بودم تورا خبر نمی دادم. زیرا ربع مسکون و پری آن از آن من است.
آیا گوشت گاوان را بخورم و خون بزها را بنوشم؟
برای خدا قربانی تشکر رابگذران، و نذرهای خویش را به حضرت اعلی وفانما.
پس در روز تنگی مرا بخوان تا تو راخلاصی دهم و مرا تمجید بنمایی.»
و اما به شریر خدا می‌گوید: «ترا چه‌کاراست که فرایض مرا بیان کنی و عهد مرا به زبان خود بیاوری؟
چونکه تو از تادیب نفرت داشته‌ای و کلام مرا پشت سر خود انداخته‌ای.
چون دزد را دیدی او را پسند کردی و نصیب تو با زناکاران است.
دهان خود را به شرارت گشوده‌ای و زبانت حیله را اختراع می‌کند.
نشسته‌ای تا به ضد برادر خود سخن رانی ودرباره پسر مادر خویش غیبت‌گویی.
این راکردی و من سکوت نمودم. پس گمان بردی که من مثل تو هستم. لیکن تو را توبیخ خواهم کرد. و این را پیش نظر تو به ترتیب خواهم نهاد.
‌ای فراموش کنندگان خدا، در این تفکر کنید! مباداشما را بدرم و رهاننده‌ای نباشد.هر‌که قربانی تشکر را گذراند مرا تمجید می‌کند. و آنکه طریق خود را راست سازد، نجات خدا را به وی نشان خواهم داد.»
هر‌که قربانی تشکر را گذراند مرا تمجید می‌کند. و آنکه طریق خود را راست سازد، نجات خدا را به وی نشان خواهم داد.»

51

ای خدا به حسب رحمت خود بر من رحم فرما. به حسب کثرت رافت خویش گناهانم را محو ساز.
مرا از عصیانم به کلی شست و شو ده و از گناهم مرا طاهر کن.
زیرا که من به معصیت خود اعتراف می‌کنم وگناهم همیشه در نظر من است.
به تو و به تو تنهاگناه ورزیده، و در نظر تو این بدی را کرده‌ام. تا درکلام خود مصدق گردی و در داوری خویش مزکی شوی.
اینک در معصیت سرشته شدم و مادرم درگناه به من آبستن گردید.
اینک براستی در قلب راغب هستی. پس حکمت را در باطن من به من بیاموز.
مرا با زوفا پاک کن تا طاهر شوم. مراشست و شو کن تا از برف سفیدتر گردم.
شادی وخرمی را به من بشنوان تا استخوانهایی که کوبیده‌ای به وجد آید.
روی خود را از گناهانم بپوشان و همه خطایای مرا محو کن.
‌ای خدادل طاهر در من بیافرین و روح مستقیم در باطنم تازه بساز.
مرا از حضور خود مینداز، و روح قدوس خود را از من مگیر.
شادی نجات خودرا به من باز ده و به روح آزاد مرا تایید فرما.
آنگاه طریق تو را به خطاکاران تعلیم خواهم داد، و گناه کاران بسوی تو بازگشت خواهند نمود.
مرا از خونها نجات ده! ای خدایی که خدای نجات من هستی! تا زبانم به عدالت تو ترنم نماید.
خداوندا لبهایم را بگشا تا زبانم تسبیح تو رااخبار نماید.
زیرا قربانی را دوست نداشتی والا می‌دادم. قربانی سوختنی را پسند نکردی.
قربانی های خدا روح شکسته است. خدایا دل شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد.
به رضامندی خود بر صهیون احسان فرما وحصارهای اورشلیم را بنا نما.آنگاه ازقربانی های عدالت و قربانی های سوختنی تمام راضی خواهی شد و گوساله‌ها بر مذبح توخواهند گذرانید.
آنگاه ازقربانی های عدالت و قربانی های سوختنی تمام راضی خواهی شد و گوساله‌ها بر مذبح توخواهند گذرانید.

52

ای جبار چرا از بدی فخر می‌کنی؟ رحمت خدا همیشه باقی است.
زبان تو شرارت را اختراع می‌کند، مثل استره تیز، ای حیله ساز!
بدی را از نیکویی بیشتر دوست می‌داری و دروغ را زیادتر از راست گویی، سلاه.
همه سخنان مهلک را دوست می‌داری، ای زبان حیله باز!
خدا نیز تو را تا به ابد هلاک خواهد کردو تو را ربوده، از مسکن تو خواهد کند و ریشه تورا از زمین زندگان، سلاه.
عادلان این را دیده، خواهند ترسید و بر او خواهند خندید.
هان این کسی است که خدا را قلعه خویش ننمود بلکه به کثرت دولت خود توکل کرد و از بدی خویش خود را زورآور ساخت.
و اما من مثل زیتون سبز در خانه خدا هستم. به رحمت خدا توکل می‌دارم تا ابدالاباد.تو را همیشه حمد خواهم گفت، زیرا تو این را کرده‌ای. و انتظار نام تو را خواهم کشید زیرا نزدمقدسان تو نیکوست.
تو را همیشه حمد خواهم گفت، زیرا تو این را کرده‌ای. و انتظار نام تو را خواهم کشید زیرا نزدمقدسان تو نیکوست.

53

احمق در دل خود می‌گوید که خدایی نیست. فاسد شده، شرارت مکروه کرده‌اند. و نیکوکاری نیست.
خدا از آسمان بر بنی آدم نظر انداخت تاببیند که فهیم و طالب خدایی هست.
همه ایشان مرتد شده، با هم فاسد گردیده‌اند. نیکوکاری نیست یکی هم نی.
آیا گناهکاران بی‌معرفت هستند که قوم مرا می‌خورند چنانکه نان می‌خورند و خدا را نمی خوانند؟
آنگاه سخت‌ترسان شدند، جایی که هیچ ترس نبود. زیرا خدااستخوانهای محاصره کننده تو را از هم پاشید. آنها را خجل ساخته‌ای زیرا خدا ایشان را ردنموده است.کاش که نجات اسرائیل از صهیون ظاهر می شد. وقتی که خدا اسیری قوم خویش رابرگرداند، یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادی خواهد کرد.
کاش که نجات اسرائیل از صهیون ظاهر می شد. وقتی که خدا اسیری قوم خویش رابرگرداند، یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادی خواهد کرد.

54

ای خدا به نام خود مرا نجات بده و به قوت خویش بر من داوری نما.
‌ای خدا دعای مرا بشنو و سخنان زبانم را گوش بگیر.
زیرا بیگانگان به ضد من برخاسته‌اند و ظالمان قصد جان من دارند. و خدا را در مد نظر خودنگذاشته‌اند، سلاه.
اینک خدا مددکار من است. خداوند از تایید کنندگان جان من است.
بدی رابر دشمنان من خواهد برگردانید. به راستی خودریشه ایشان را بکن.
قربانی های تبرعی نزد توخواهم گذرانید و نام تو را‌ای خداوند حمدخواهم گفت زیرا نیکوست.چونکه از جمیع تنگیها مرا خلاصی داده‌ای، و چشم من بردشمنانم نگریسته است.
چونکه از جمیع تنگیها مرا خلاصی داده‌ای، و چشم من بردشمنانم نگریسته است.

55

ای خدا به دعای من گوش بگیر! و خودرا از تضرع من پنهان مکن!
به من گوش فراگیر و مرا مستجاب فرما! زیرا که در تفکر خودمتحیرم و ناله می‌کنم.
از آواز دشمن و به‌سبب ظلم شریر، زیرا که ظلم بر من می‌اندازند وبا خشم بر من جفا می‌کنند.
دل من در اندرونم پیچ و تاب می کند، و ترسهای موت بر من افتاده است.
ترس و لرز به من در‌آمده است. وحشتی هولناک مرا در‌گرفته است.
و گفتم کاش که مرابالها مثل کبوتر می‌بود تا پرواز کرده، استراحت می‌یافتم.
هرآینه بجای دور می‌پریدم، و درصحرا ماوا می‌گزیدم، سلاه.
می‌شتافتم بسوی پناهگاهی، از باد تند و از طوفان شدید.
‌ای خداوند آنها را هلاک کن و زبانهایشان راتفریق نما زیرا که در شهر ظلم و جنگ دیده‌ام.
روز و شب بر حصارهایش گردش می‌کنند وشرارت و مشقت در میانش می‌باشد.
فسادهادر میان وی است و جور و حیله از کوچه هایش دور نمی شود.
زیرا دشمن نبود که مرا ملامت می‌کرد والا تحمل می‌کردم؛ و خصم من نبود که بر من سربلندی می‌نمود؛ والا خود را از وی پنهان می‌ساختم.
بلکه تو بودی‌ای مرد نظیر من! ای یار خالص و دوست صدیق من!
که با یکدیگرمشورت شیرین می‌کردیم و به خانه خدا در انبوه می‌خرامیدیم.
موت بر ایشان ناگهان آید وزنده بگور فرو روند. زیرا شرارت در مسکن های ایشان و در میان ایشان است.
و اما من نزد خدا فریاد می‌کنم و خداوندمرا نجات خواهد داد.
شامگاهان و صبح وظهر شکایت و ناله می‌کنم و او آواز مرا خواهدشنید.
جانم را از جنگی که بر من شده بود، بسلامتی فدیه داده است. زیرا بسیاری با من مقاومت می‌کردند.
خدا خواهد شنید و ایشان را جواب خواهد داد، او که از ازل نشسته است، سلاه. زیراکه در ایشان تبدیلها نیست و از خدانمی ترسند.
دست خود را بر صلح اندیشان خویش دراز کرده، و عهد خویش را شکسته است.
سخنان چرب زبانش نرم، لیکن دلش جنگ است. سخنانش چرب تر از روغن لیکن شمشیرهای برهنه است.
نصیب خود را به خداوند بسپار و تو را رزق خواهد داد. او تا به ابدنخواهد گذاشت که مرد عادل جنبش خورد.وتو‌ای خدا ایشان را به چاه هلاکت فرو خواهی آورد. مردمان خون ریز و حیله ساز، روزهای خودرا نیمه نخواهند کرد، لیکن من بر تو توکل خواهم داشت.
وتو‌ای خدا ایشان را به چاه هلاکت فرو خواهی آورد. مردمان خون ریز و حیله ساز، روزهای خودرا نیمه نخواهند کرد، لیکن من بر تو توکل خواهم داشت.

56

ای خدا بر من رحم فرما، زیرا که انسان مرا به شدت تعاقب می‌کند. تمامی روزجنگ کرده، مرا اذیت می‌نماید.
خصمانم تمامی روز مرا به شدت تعاقب می‌کنند. زیرا که بسیاری با تکبر با من می‌جنگند.
هنگامی که ترسان شوم، من بر تو توکل خواهم داشت.
در خدا کلام او را خواهم ستود. بر خداتوکل کرده، نخواهم ترسید. انسان به من چه می‌تواند کرد؟
هر روزه سخنان مرا منحرف می‌سازند. همه فکرهای ایشان درباره من برشرارت است.
ایشان جمع شده، کمین می‌سازند. بر قدمهای من چشم دارند زیرا قصدجان من دارند.
آیا ایشان به‌سبب شرارت خودنجات خواهند یافت؟ ای خدا امت‌ها را درغضب خویش بینداز.
تو آوارگیهای مرا تقریر کرده‌ای. اشکهایم را در مشک خود بگذار. آیا این در دفتر تو نیست؟
آنگاه در روزی که تو رابخوانم دشمنانم روخواهند گردانید. این رامی دانم زیرا خدا با من است.
در خدا کلام او را خواهم ستود. درخداوند کلام او را خواهم ستود.
بر خدا توکل دارم پس نخواهم ترسید. آدمیان به من چه می‌توانند کرد؟
‌ای خدا نذرهای تو بر من است. قربانی های حمد را نزد تو خواهم گذرانید.زیرا که جانم را از موت رهانیده‌ای. آیا پایهایم را نیز از لغزیدن نگاه نخواهی داشت تا در نورزندگان به حضور خدا سالک باشم؟
زیرا که جانم را از موت رهانیده‌ای. آیا پایهایم را نیز از لغزیدن نگاه نخواهی داشت تا در نورزندگان به حضور خدا سالک باشم؟

57

ای خدا بر من رحم فرما، بر من رحم فرما! زیرا جانم در تو پناه می‌برد، و درسایه بالهای تو پناه می‌برم تا این بلایا بگذرد.
نزدخدای تعالی آواز خواهم داد، نزد خدایی که همه‌چیز را برایم تمام می‌کند.
از آسمان فرستاده، مرا خواهد رهانید. زیرا تعاقب کننده سخت من ملامت می‌کند، سلاه. خدا رحمت و راستی خودرا خواهد فرستاد.
جان من در میان شیران است. در میان آتش افروزان می‌خوابم یعنی آدمیانی که دندانهایشان نیزه‌ها و تیرهاست. و زبان ایشان شمشیر برنده است.
‌ای خدا بر آسمانها متعال شو و جلال تو بر تمامی جهان.
دامی برای پایهایم مهیا ساختند و جانم خم گردید. چاهی پیش رویم کندند، و خود در میانش افتادند، سلاه.
دل من مستحکم است خدایا دل من مستحکم است. سرود خواهم خواند و ترنم خواهم نمود.
‌ای جلال من بیدار شو! ای بربط وعود بیدار شو! صبحگاهان من بیدار خواهم شد.
‌ای خداوند تو را در میان امت‌ها حمد خواهم گفت. تو را در میان قوم‌ها تسبیح خواهم خواند.
زیرا رحمت تو تا آسمانها عظیم است وراستی تو تا افلاک.خدایا بر آسمانها متعال شو. و جلال تو بر تمامی جهان.
خدایا بر آسمانها متعال شو. و جلال تو بر تمامی جهان.

58

آیا فی الحقیقت به عدالتی که گنگ است سخن می‌گویید؟ و‌ای بنی آدم آیابه راستی داوری می‌نمایید؟
بلکه در دل خودشرارتها به عمل می‌آورید و ظلم دستهای خود رادر زمین از میزان درمی کنید.
شریران از رحم منحرف هستند. از شکم مادر دروغ گفته، گمراه می‌شوند.
ایشان را زهری است مثل زهر مار. مثل افعی کر که گوش خود را می‌بندد.
که آوازافسونگران را نمی شنود، هر‌چند به مهارت افسون می‌کند.
‌ای خدا دندانهایشان را دردهانشان بشکن. ای خداوند دندانهای شیران راخرد بشکن.
گداخته شده، مثل آب بگذرند. چون او تیرهای خود را می‌اندازد، در ساعت منقطع خواهند شد.
مثل حلزون که گداخته شده، می‌گذرد. مثل سقط زن، آفتاب را نخواهنددید.
قبل از آنکه دیگهای شما آتش خارها رااحساس کند. آنها را چه تر و چه خشک خواهدرفت.
مرد عادل چون انتقام را دید شادی خواهد نمود. پایهای خود را به خون شریرخواهد شست.و مردم خواهند گفت: «هرآینه ثمره‌ای برای عادلان هست. هر آینه خدایی هست که در جهان داوری می‌کند.»
و مردم خواهند گفت: «هرآینه ثمره‌ای برای عادلان هست. هر آینه خدایی هست که در جهان داوری می‌کند.»

59

تا او را بکشند ای خدایم مرا از دشمنانم برهان! مرا ازمقاومت کنندگانم برافراز!
مرا ازگناهکاران خلاصی ده! و از مردمان خون ریزرهایی بخش!
زیرا اینک برای جانم کمین می‌سازند و زورآوران به ضد من جمع شده‌اند، بدون تقصیر من‌ای خداوند و بدون گناه من.
بی قصور من می‌شتابند و خود را آماده می‌کنند. پس برای ملاقات من بیدار شو و ببین.
اما تو‌ای یهوه، خدای صبایوت، خدای اسرائیل! بیدارشده، همه امت‌ها را مکافات برسان و بر غداران بدکار شفقت مفرما، سلاه.
شامگاهان برمی گردند و مثل سگ بانگ می‌کنند و در شهردور می‌زنند.
از دهان خود بدی را فرومی ریزند. در لبهای ایشان شمشیرهاست. زیرا می‌گویند: «کیست که بشنود؟»
و اما تو‌ای خداوند، بر ایشان خواهی خندید و تمامی امت‌ها را استهزا خواهی نمود.
‌ای قوت من بسوی تو انتظار خواهم کشید زیراخدا قلعه بلند من است.
خدای رحمت من پیش روی من خواهد رفت. خدا مرا بردشمنانم نگران خواهد ساخت.
ایشان را به قتل مرسان.
به‌سبب گناه زبان و سخنان لبهای خود، در تکبر خویش گرفتار شوند. و به عوض لعنت و دروغی که می‌گویند،
ایشان را فانی کن در غضب فانی کن تا نیست گردند و بدانند که خدادر یعقوب تا اقصای زمین سلطنت می‌کند. سلاه.
و شامگاهان برگردیده، مثل سگ بانگ زنند ودر شهر گردش کنند.
و برای خوراک پراکنده شوند و سیر نشده، شب را بسر برند.
و اما من قوت تو را خواهم سرایید و بامدادان از رحمت تو ترنم خواهم نمود. زیرا قلعه بلند من هستی ودر روز تنگی ملجای منی.‌ای قوت من برای تو سرود می‌خوانم، زیرا خدا قلعه بلند من است وخدای رحمت من.
‌ای قوت من برای تو سرود می‌خوانم، زیرا خدا قلعه بلند من است وخدای رحمت من.

60

ای خدا ما را دور انداخته، پراکنده ساخته‌ای! خشمناک بودی، بسوی مارجوع فرما!
زمین را متزلزل ساخته، آن راشکافته‌ای! شکستگیهایش را شفا ده زیرا به جنبش آمده است.
چیزهای مشکل را به قوم خود نشان داده‌ای. باده سرگردانی به مانوشانیده‌ای.
علمی به ترسندگان خود داده‌ای تاآن را برای راستی برافرازند، سلاه.
تا حبیبان تونجات یابند. به‌دست راست خود نجات ده و مرا مستجاب فرما.
خدا در قدوسیت خود سخن گفته است. پس وجد خواهم نمود. شکیم را تقسیم می‌کنم ووادی سکوت را خواهم پیمود.
جلعاد از آن من است، منسی از آن من. افرایم خود سر من است ویهودا عصای سلطنت من.
موآب ظرف طهارت من است و بر ادوم کفش خود را خواهم‌انداخت. ای فلسطین برای من بانگ برآور!
کیست که مرابه شهر حصین درآورد؟ و کیست که مرا به ادوم رهبری کند؟
مگر نه تو‌ای خدا که ما را دورانداخته‌ای و با لشکرهای ما‌ای خدا بیرون نمی آیی؟
مرا از دشمن اعانت فرما زیرامعاونت انسان باطل است.با خدا ظفر خواهیم یافت. زیرا اوست که دشمنان ما را پایمال خواهدکرد.
با خدا ظفر خواهیم یافت. زیرا اوست که دشمنان ما را پایمال خواهدکرد.

61

ای خدا فریاد مرا بشنو! و دعای مرااجابت فرما!
از اقصای جهان تو راخواهم خواند، هنگامی که دلم بیهوش می‌شود، مرا به صخره‌ای که از من بلندتر است هدایت نما.
زیرا که تو ملجای من بوده‌ای و برج قوی ازروی دشمن.
در خیمه تو ساکن خواهم بود تاابدالاباد. زیر سایه بالهای تو پناه خواهم برد، سلاه.
زیرا تو‌ای خدا نذرهای مرا شنیده‌ای ومیراث ترسندگان نام خود را به من عطا کرده‌ای.
بر عمر پادشاه روزها خواهی افزود و سالهای اوتا نسل‌ها باقی خواهد ماند.
به حضور خداخواهد نشست تا ابدالاباد. رحمت و راستی را مهیا کن تا او را محافظت کنند.پس نام تو را تا به ابد خواهم سرایید تا هر روز نذرهای خود را وفاکنم.
پس نام تو را تا به ابد خواهم سرایید تا هر روز نذرهای خود را وفاکنم.

62

جان من فقط برای خدا خاموش می شود زیرا که نجات من از جانب اوست.
او تنها صخره و نجات من است و قلعه بلند من. پس بسیار جنبش نخواهم خورد.
تا به کی بر مردی هجوم می‌آورید تا همگی شما او راهلاک کنید مثل دیوار خمشده و حصار جنبش خورده؟
در این فقط مشورت می‌کنند که او را ازمرتبه‌اش بیندازند. و دروغ را دوست می‌دارند. به زبان خود برکت می‌دهند و در دل خود لعنت می‌کنند، سلاه.
‌ای جان من فقط برای خدا خاموش شو زیراکه امید من از وی است.
او تنها صخره و نجات من است و قلعه بلند من تا جنبش نخورم.
برخداست نجات و جلال من. صخره قوت من وپناه من در خداست.
‌ای قوم همه وقت بر اوتوکل کنید و دلهای خود را به حضور وی بریزید. زیرا خدا ملجای ماست، سلاه.
البته بنی آدم بطالت‌اند و بنی بشر دروغ. در ترازو بالا می‌روندزیرا جمیع از بطالت سبکترند.
بر ظلم توکل مکنید و بر غارت مغرور مشوید. چون دولت افزوده شود دل در آن مبندید.
خدا یک بارگفته است و دو بار این را شنیده‌ام که قوت از آن خداست.‌ای خداوند رحمت نیز از آن تواست، زیرا به هر کس موافق عملش جزا خواهی داد.
‌ای خداوند رحمت نیز از آن تواست، زیرا به هر کس موافق عملش جزا خواهی داد.

63

ای خدا، تو خدای من هستی. در سحرتو را خواهم طلبید. جان من تشنه تواست و جسدم مشتاق تو در زمین خشک تشنه بی‌آب.
چنانکه در قدس بر تو نظر کردم تا قوت و جلال تو را مشاهده کنم.
چونکه رحمت تو ازحیات نیکوتر است. پس لبهای من ترا تسبیح خواهد خواند.
از این‌رو تا زنده هستم تو رامتبارک خواهم خواند. و دستهای خود را به نام توخواهم برافراشت.
جان من سیر خواهد شدچنانکه از مغز و پیه. و زبان من به لبهای شادمانی تو را حمد خواهد گفت،
چون تو را بر بسترخود یاد می‌آورم و در پاسهای شب در تو تفکرمی کنم.
زیرا تو مددکار من بوده‌ای و زیر سایه بالهای تو شادی خواهم کرد.
جان من به توچسبیده است و دست راست تو مرا تایید کرده است.
و اما آنانی که قصد جان من دارند هلاک خواهند شد و در اسفل زمین فرو خواهند رفت.
ایشان به دم شمشیر سپرده می‌شوند و نصیب شغالها خواهند شد.اما پادشاه در خدا شادی خواهد کرد و هر‌که بدو قسم خورد فخر خواهدنمود. زیرا دهان دروغ‌گویان بسته خواهد گردید.
اما پادشاه در خدا شادی خواهد کرد و هر‌که بدو قسم خورد فخر خواهدنمود. زیرا دهان دروغ‌گویان بسته خواهد گردید.

64

ای خدا وقتی که تضرع می‌نمایم، آوازمرا بشنو و حیاتم را از خوف دشمن نگاه دار!
مرا از مشاورت شریران پنهان کن و ازهنگامه گناهکاران.
که زبان خود را مثل شمشیرتیز کرده‌اند و تیرهای خود یعنی سخنان تلخ را برزه آراسته‌اند.
تا در کمینهای خود بر مرد کامل بیندازند. ناگهان بر او می‌اندازند و نمی ترسند.
خویشتن را برای کار زشت تقویت می‌دهند. درباره پنهان کردن دامها گفتگو می‌کنند. می‌گویند: «کیست که ما را ببیند؟»
کارهای بد راتدبیر می‌کنند و می‌گویند: «تدبیر نیکو کرده‌ایم.» و اندرون و قلب هر یک از ایشان عمیق است.
اما خدا تیرها بر ایشان خواهد انداخت. وناگهان جراحت های ایشان خواهد شد.
وزبانهای خود را برخود فرود خواهند‌آورد و هرکه ایشان را بیند فرار خواهد کرد.
و جمیع آدمیان خواهند ترسید و کار خدا را اعلام خواهند کرد و عمل او را درک خواهند نمود.ومرد صالح در خداوند شادی می‌کند و بر اوتوکل می‌دارد و جمیع راست دلان، فخر خواهندنمود.
ومرد صالح در خداوند شادی می‌کند و بر اوتوکل می‌دارد و جمیع راست دلان، فخر خواهندنمود.

65

ای خدا، تسبیح در صهیون منتظرتوست. و نذرها برای تو وفا خواهدشد.
‌ای که دعا می‌شنوی! نزد تو تمامی بشرخواهند آمد.
گناهان بر من غالب آمده است. توتقصیرهای مرا کفاره خواهی کرد.
خوشابحال کسی‌که او را برگزیده، و مقرب خود ساخته‌ای تابه درگاههای تو ساکن شود. از نیکویی خانه توسیر خواهیم شد و از قدوسیت هیکل تو.
به چیزهای ترسناک در عدل، ما را جواب خواهی داد، ای خدایی که نجات ما هستی. ای که پناه تمامی اقصای جهان و ساکنان بعیده دریاهستی.
و کوهها را به قوت خود مستحکم ساخته‌ای، و کمر خود را به قدرت بسته‌ای.
وتلاطم دریا را ساکن می‌گردانی، تلاطم امواج آن وشورش امت‌ها را.
ساکنان اقصای جهان ازآیات تو ترسانند. مطلع های صبح و شام راشادمان می‌سازی.
از زمین تفقد نموده، آن راسیراب می‌کنی و آن را بسیار توانگر می‌گردانی. نهر خدا از آب پر است. غله ایشان را آماده می‌کنی زیرا که بدین طور تهیه کرده‌ای.
پشته هایش را سیراب می‌کنی و مرزهایش راپست می‌سازی. به بارشها آن را شاداب می‌نمایی. نباتاتش را برکت می‌دهی.
به احسان خویش سال را تاجدار می‌سازی و راههای توچربی را می‌چکاند.
مرتع های صحرا نیزمی چکاند. و کمر تلها به شادمانی بسته شده است.چمنها به گوسفندان آراسته شده است و دره هابه غله پیراسته؛ از شادی بانگ می‌زنند و نیزمی سرایند.
چمنها به گوسفندان آراسته شده است و دره هابه غله پیراسته؛ از شادی بانگ می‌زنند و نیزمی سرایند.

66

ای تمامی زمین، برای خدا بانگ شادمانی بزنید!
جلال نام او رابسرایید! و در تسبیح او جلال او را توصیف نمایید!
خدا را گویید: «چه مهیب است کارهای تو! از شدت قوت تو دشمنانت نزد تو تذلل خواهند کرد!
تمامی زمین تو را پرستش خواهند کرد و تو را خواهند سرایید و به نام توترنم خواهند نمود.» سلاه.
بیایید کارهای خدا را مشاهده کنید. او درکارهای خود به بنی آدم مهیب است.
دریا را به خشکی مبدل ساخت و مردم از نهر با پا عبورکردند. در آنجا بدو شادی نمودیم.
در توانایی خود تا به ابد سلطنت می‌کند و چشمانش مراقب امت‌ها است. فتنه انگیزان خویشتن را برنیفرازند، سلاه.
‌ای قوم‌ها، خدای ما را متبارک خوانید وآواز تسبیح او را بشنوانید.
که جانهای ما را درحیات قرار می‌دهد و نمی گذارد که پایهای مالغزش خورد.
زیرا‌ای خدا تو ما را امتحان کرده‌ای و ما را غال گذاشته‌ای چنانکه نقره راغال می‌گذارند.
ما را به دام درآوردی و باری گران بر پشتهای ما نهادی.
مردمان را بر سرما سوار گردانیدی و به آتش و آب در‌آمدیم. پس ما را به‌جای خرم بیرون آوردی.
قربانی های سوختنی به خانه تو خواهم آورد. نذرهای خود را به تو وفا خواهم نمود،
که لبهای خود را بر آنها گشودم و در زمان تنگی خودآنها را به زبان خود آوردم.
قربانی های سوختنی پرواری را نزد تو خواهم گذرانید. گوساله‌ها و بزها را با بخور قوچها ذبح خواهم کرد، سلاه.
‌ای همه خداترسان بیایید و بشنوید تا ازآنچه او برای جان من کرده است خبر دهم.
به دهانم نزد او آواز خود را بلند کردم و تسبیح بلند بر زبان من بود.
اگر بدی را در دل خودمنظور می‌داشتم، خداوند مرا نمی شنید.
لیکن خدا مرا شنیده است و به آواز دعای من توجه فرموده.متبارک باد خدا که دعای مرا ازخود، و رحمت خویش را از من برنگردانیده است.
متبارک باد خدا که دعای مرا ازخود، و رحمت خویش را از من برنگردانیده است.

67

خدا بر ما رحم کند و ما را مبارک سازدو نور روی خود را بر ما متجلی فرماید! سلاه.
تا راه تو در جهان معروف گردد و نجات تو به جمیع امت‌ها.
‌ای خدا قوم‌ها تو را حمدگویند. جمیع قوم‌ها تو را حمد گویند.
امت‌ها شادی و ترنم خواهند نمود زیراقوم‌ها را به انصاف حکم خواهی نمود و امت های جهان را هدایت خواهی کرد، سلاه.
‌ای خداقوم‌ها تو را حمد گویند. جمیع قوم‌ها تو را حمدگویند.
آنگاه زمین محصول خود را خواهد دادو خدا خدای ما، ما را مبارک خواهد فرمود.خداما را مبارک خواهد فرمود. و تمامی اقصای جهان از او خواهند ترسید.
خداما را مبارک خواهد فرمود. و تمامی اقصای جهان از او خواهند ترسید.

68

خدا برخیزد و دشمنانش پراکنده شوند! و آنانی که از او نفرت دارند ازحضورش بگریزند!
چنانکه دود پراکنده می‌شود، ایشان را پراکنده ساز، و چنانکه موم پیش آتش گداخته می‌شود، همچنان شریران به حضور خدا هلاک گردند.
اما صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.
برای خدا سرود بخوانید و به نام او ترنم نمایید و راهی درست کنید برای او که در صحراها سوار است. نام او یهوه است! به حضورش به وجد آیید!
پدر یتیمان و داور بیوه‌زنان، خداست در مسکن قدس خود!
خدا بی‌کسان را ساکن خانه می‌گرداند واسیران را به رستگاری بیرون می‌آورد، لیکن فتنه انگیزان در زمین تفتیده ساکن خواهند شد.
‌ای خدا هنگامی که پیش روی قوم خود بیرون رفتی، هنگامی که در صحرا خرامیدی، سلاه.
زمین متزلزل شد و آسمان به حضور خدا بارید. این سینا نیز از حضور خدا، خدای اسرائیل.
‌ای خدا باران نعمت‌ها بارانیدی و میراثت را چون خسته بود مستحکم گردانیدی.
جماعت تو درآن ساکن شدند. ای خدا، به جود خویش برای مساکین تدارک دیده‌ای.
خداوند سخن را می‌دهد. مبشرات انبوه عظیمی می‌شوند.
ملوک لشکرها فرار کرده، منهزم می‌شوند. و زنی که در خانه مانده است، غارت را تقسیم می‌کند.
اگرچه در آغلهاخوابیده بودید، لیکن مثل بالهای فاخته شده ایدکه به نقره پوشیده است و پرهایش به طلای سرخ.
چون قادر مطلق پادشاهان را در آن پراکنده ساخت، مثل برف بر صلمون درخشان گردید.
کوه خدا، کوه باشان است، کوهی با قله های افراشته کوه باشان است.
‌ای کوههای باقله های افراشته، چرا نگرانید؟ بر این کوهی که خدا برای مسکن خود برگزیده است هر آینه خداوند در آن تا به ابد ساکن خواهد بود.
ارابه های خدا کرورها و هزارهاست. خداونددر میان آنهاست و سینا در قدس است.
براعلی علیین صعود کرده، و اسیران را به اسیری برده‌ای. از آدمیان بخششها گرفته‌ای. بلکه ازفتنه انگیزان نیز تا یهوه خدا در ایشان مسکن گیرد.
متبارک باد خداوندی که هر روزه متحمل بارهای ما می‌شود و خدایی که نجات ماست، سلاه.
خدا برای ما، خدای نجات است ومفرهای موت از آن خداوند یهوه است.
هرآینه خدا سردشمنان خود را خرد خواهد کوبیدو کله مویدار کسی را که در گناه خود سالک باشد.
خداوند گفت: «از باشان باز خواهم آورد. از ژرفیهای دریا باز خواهم آورد.
تا پای خودرا در خون فروبری و زبان سگان تو از دشمنانت بهره خود را بیابد.»
‌ای خدا طریق های تو رادیده‌اند یعنی طریق های خدا و پادشاه مرا درقدس.
در‌پیش رو، مغنیان می‌خرامند و درعقب، سازندگان. و در وسط دوشیزگان دف زن.
خدا را در جماعت‌ها متبارک خوانید وخداوند را از چشمه اسرائیل.
آنجاست بنیامین صغیر، حاکم ایشان و روسای یهودامحفل ایشان. روسای زبولون و روسای نفتالی.
خدایت برای تو قوت را امر فرموده است. ای خدا آنچه را که برای ما کرده‌ای، استوار گردان.
به‌سبب هیکل تو که در اورشلیم است، پادشاهان هدایا نزد تو خواهند‌آورد.
و وحش نی زار را توبیخ فرما و رمه گاوان را با گوساله های قوم که با شمشهای نقره نزد تو گردن می‌نهند. وقوم هایی که جنگ را دوست می‌دارند پراکنده ساخته است.
سروران از مصر خواهند آمد وحبشه دستهای خود را نزد خدا بزودی درازخواهد کرد.
‌ای ممالک جهان برای خدا سرود بخوانید. برای خداوند سرود بخوانید، سلاه.
برای او که بر فلک الافلاک قدیمی سوار است.
اینک آواز خود را می‌دهد آوازی که پرقوت است.خدارا به قوت توصیف نمایید. جلال وی بر اسرائیل است و قوت او در افلاک. ‌ای خدا از قدسهای خود مهیب هستی. خدای اسرائیل قوم خود راقوت و عظمت می‌دهد. متبارک باد خدا.
خدارا به قوت توصیف نمایید. جلال وی بر اسرائیل است و قوت او در افلاک. ‌ای خدا از قدسهای خود مهیب هستی. خدای اسرائیل قوم خود راقوت و عظمت می‌دهد. متبارک باد خدا.

69

خدایا مرا نجات ده! زیرا آبها به‌جان من درآمده است.
در خلاب ژرف فرورفته‌ام، جایی که نتوان ایستاد. به آبهای عمیق درآمده‌ام و سیل مرا می‌پوشاند.
از فریاد خودخسته شده‌ام و گلوی من سوخته و چشمانم ازانتظار خدا تار گردیده است.
آنانی که بی‌سبب ازمن نفرت دارند، از مویهای سرم زیاده‌اند ودشمنان ناحق من که قصد هلاکت من دارندزورآورند. پس آنچه نگرفته بودم، رد کردم.
‌ای خدا، تو حماقت مرا می‌دانی و گناهانم از تومخفی نیست.
‌ای خداوند یهوه صبایوت، منتظرین تو به‌سبب من خجل نشوند. ای خدای اسرائیل، طالبان تو به‌سبب من رسوا نگردند.
زیرا به‌خاطر تو متحمل عار گردیده‌ام ورسوایی روی من، مرا پوشیده است.
نزدبرادرانم اجنبی شده‌ام و نزد پسران مادر خودغریب.
زیرا غیرت خانه تو مرا خورده است وملامت های ملامت کنندگان تو بر من طاری گردیده.
روزه داشته، جان خود را مثل اشک ریخته‌ام. و این برای من عار گردیده است.
پلاس را لباس خود ساخته‌ام و نزد ایشان ضرب‌المثل گردیده‌ام.
دروازه نشینان درباره من حرف می‌زنند و سرود می‌گساران گشته‌ام.
و اما من، ای خداوند دعای خود را در وقت اجابت نزد تو می‌کنم. ای خدا در کثرت رحمانیت خود و راستی نجات خود مرا مستجاب فرما.
مرا از خلاب خلاصی ده تا غرق نشوم و ازنفرت کنندگانم و از ژرفیهای آب رستگار شوم.
مگذار که سیلان آب مرا بپوشاند و ژرفی مراببلعد و هاویه دهان خود را بر من ببندد.
‌ای خداوند مرا مستجاب فرما زیرا رحمت تونیکوست. به کثرت رحمانیتت بر من توجه نما.
و روی خود را از بنده ات مپوشان زیرا در تنگی هستم مرا بزودی مستجاب فرما.
به‌جانم نزدیک شده، آن را رستگار ساز. به‌سبب دشمنانم مرا فدیه ده.
تو عار و خجالت و رسوایی مرا می‌دانی وجمیع خصمانم پیش نظر تواند.
عار، دل مراشکسته است و به شدت بیمار شده‌ام. انتظارمشفقی کشیدم، ولی نبود و برای تسلی دهندگان، اما نیافتم.
مرا برای خوراک زردآب دادند وچون تشنه بودم مرا سرکه نوشانیدند.
پس مائده ایشان پیش روی ایشان تله باد و چون مطمئن هستند دامی باشد.
چشمان ایشان تارگردد تا نبینند. و کمرهای ایشان را دائم لرزان گردان.
خشم خود را بر ایشان بریز و سورت غضب تو ایشان را دریابد.
خانه های ایشان مخروبه گردد و در خیمه های ایشان هیچ‌کس ساکن نشود.
زیرا برکسی‌که تو زده‌ای جفامی کنند و دردهای کوفتگان تو را اعلان می نمایند.
گناه بر گناه ایشان مزید کن و درعدالت تو داخل نشوند.
از دفتر حیات محوشوند و با صالحین مرقوم نگردند.
و اما من، مسکین و دردمند هستم. پس‌ای خدا، نجات تو مرا سرافراز سازد.
و نام خدا رابا سرود تسبیح خواهم خواند و او را با حمدتعظیم خواهم نمود.
و این پسندیده خداخواهد بود، زیاده از گاو و گوساله‌ای که شاخها وسمها دارد.
حلیمان این را دیده، شادمان شوند، و‌ای طالبان خدا دل شما زنده گردد،
زیرا خداوند فقیران را مستجاب می‌کند واسیران خود را حقیر نمی شمارد.
آسمان وزمین او را تسبیح بخوانند. آبها نیز و آنچه در آنهامی جنبد.
زیرا خدا صهیون را نجات خواهدداد و شهرهای یهودا را بنا خواهد نمود تا در آنجاسکونت نمایند و آن را متصرف گردند.وذریت بندگانش وارث آن خواهند شد و آنانی که نام او را دوست دارند، در آن ساکن خواهندگردید.
وذریت بندگانش وارث آن خواهند شد و آنانی که نام او را دوست دارند، در آن ساکن خواهندگردید.

70

خدایا، برای نجات من بشتاب! ای خداوند به اعانت من تعجیل فرما!
آنانی که قصد جان من دارند، خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، روبرگردانیده و رسوا گردند،
و آنانی که هه هه می‌گویند، به‌سبب خجالت خویش رو برگردانیده شوند.
و اما جمیع طالبان تو، در تو وجد و شادی کنند، و دوست دارندگان نجات تو دائم گویند: «خدا متعال باد!»و اما من مسکین و فقیر هستم. خدایا برای من تعجیل کن. تو مددکار ونجات‌دهنده من هستی. ای خداوند تاخیر منما.
و اما من مسکین و فقیر هستم. خدایا برای من تعجیل کن. تو مددکار ونجات‌دهنده من هستی. ای خداوند تاخیر منما.

71

در تو‌ای خداوند پناه برده‌ام، پس تا به ابد خجل نخواهم شد.
به عدالت خودمرا خلاصی ده و برهان. گوش خود را به من فراگیر و مرا نجات ده.
برای من صخره سکونت باش تا همه وقت داخل آن شوم. تو به نجات من امر فرموده‌ای، زیرا صخره و قلعه من تو هستی.
خدایا مرا از دست شریر برهان و از کف بدکار وظالم.
زیرا‌ای خداوند یهوه، تو امید من هستی و ازطفولیتم اعتماد من بوده‌ای.
از شکم بر توانداخته شده‌ام. از رحم مادرم ملجای من توبوده‌ای و تسبیح من دائم درباره تو خواهد بود.
بسیاری را آیتی عجیب شده‌ام. لیکن تو ملجای زورآور من هستی.
دهانم از تسبیح تو پر است واز کبریایی تو تمامی روز.
در زمان پیری مرا دور مینداز چون قوتم زایل شود مرا ترک منما.
زیرا دشمنانم بر من حرف می‌زنند و مترصدان جانم با یکدیگرمشورت می‌کنند
و می‌گویند: «خدا او را ترک کرده است. پس او را تعاقب کرده، بگیرید، زیرا که رهاننده‌ای نیست.»
‌ای خدا از من دور مشو. خدایا به اعانت من تعجیل نما.
خصمان جانم خجل و فانی شوند.
و اما من دائم امیدوارخواهم بود و بر همه تسبیح تو خواهم افزود.
زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و نجاتت راتمامی روز. زیرا که حد شماره آن را نمی دانم.
در توانایی خداوند یهوه خواهم آمد. و ازعدالت تو و بس خبر خواهم داد.
‌ای خدا ازطفولیتم مرا تعلیم داده‌ای و تا الان، عجایب تو رااعلان کرده‌ام.
پس‌ای خدا، مرا تا زمان پیری وسفید مویی نیز ترک مکن، تا این طبقه را از بازوی تو خبر دهم و جمیع آیندگان را از توانایی تو.
خدایا عدالت تو تا اعلی علیین است. توکارهای عظیم کرده‌ای. خدایا مانند تو کیست؟
‌ای که تنگیهای بسیار و سخت را به ما نشان داده‌ای، رجوع کرده، باز ما را زنده خواهی ساخت؛ و برگشته، ما را از عمق های زمین برخواهی آورد.
بزرگی مرا مزید خواهی کرد وبرگشته، مرا تسلی خواهی بخشید.
پس من نیزتو را با بربط خواهم ستود، یعنی راستی تو را‌ای خدای من. و تو را‌ای قدوس اسرائیل با عود ترنم خواهم نمود.
چون برای تو سرود می‌خوانم لبهایم بسیار شادی خواهد کرد و جانم نیز که آن را فدیه داده‌ای.زبانم نیز تمامی روز عدالت تورا ذکر خواهد کرد. زیرا آنانی که برای ضرر من می‌کوشیدند خجل و رسوا گردیدند.
زبانم نیز تمامی روز عدالت تورا ذکر خواهد کرد. زیرا آنانی که برای ضرر من می‌کوشیدند خجل و رسوا گردیدند.

72

ای خدا انصاف خود را به پادشاه ده وعدالت خویش را به پسر پادشاه!
و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را به انصاف.
آنگاه کوهها برای قوم سلامتی را بار خواهند‌آورد و تلها نیز در عدالت.
مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد؛ و فرزندان فقیر رانجات خواهد داد؛ و ظالمان را زبون خواهدساخت.
از تو خواهند ترسید، مادامی که آفتاب باقی است و مادامی که ماه هست تا جمیع طبقات.
او مثل باران برعلف زار چیده شده فرود خواهدآمد، و مثل بارشهایی که زمین را سیراب می‌کند.
در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفورسلامتی خواهد بود، مادامی که ماه نیست نگردد.
و او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا واز نهر تا اقصای جهان.
به حضور وی صحرانشینان گردن خواهند نهاد و دشمنان اوخاک را خواهند لیسید.
پادشاهان ترشیش وجزایر هدایا خواهند‌آورد. پادشاهان شبا و سباارمغانها خواهند رسانید.
جمیع سلاطین او راتعظیم خواهند کرد و جمیع امت‌ها او را بندگی خواهند نمود.
زیرا چون مسکین استغاثه کند، او را رهایی خواهد داد و فقیری را که رهاننده‌ای ندارد.
بر مسکین و فقیر کرم خواهد فرمود وجانهای مساکین را نجات خواهد بخشید.
جانهای ایشان را از ظلم و ستم فدیه خواهدداد و خون ایشان در نظر وی گران بها خواهد بود.
و او زنده خواهد ماند و از طلای شبا بدوخواهد داد. دائم برای وی دعا خواهد کرد وتمامی روز او را مبارک خواهد خواند.
وفراوانی غله در زمین بر قله کوهها خواهد بود که ثمره آن مثل لبنان جنبش خواهد کرد. و اهل شهرها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد.
نام او تا ابدالاباد باقی خواهد ماند. اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد. آدمیان در او برای یکدیگر برکت خواهند خواست و جمیع امت های زمین او را خوشحال خواهند خواند.
متبارک باد یهوه خدا که خدای اسرائیل است. که او فقط کارهای عجیب می‌کند.و متبارک بادنام مجید او تا ابدالاباد. و تمامی زمین از جلال اوپر بشود.آمین و آمین.دعاهای داود بن یسی تمام شد.
و متبارک بادنام مجید او تا ابدالاباد. و تمامی زمین از جلال اوپر بشود.آمین و آمین.دعاهای داود بن یسی تمام شد.

73

هرآینه خدا برای اسرائیل نیکوست، یعنی برای آنانی که پاک دل هستند.
واما من نزدیک بود که پایهایم از راه در رود ونزدیک بود که قدمهایم بلغزد.
زیرا بر متکبران حسد بردم چون سلامتی شریران را دیدم.
زیراکه در موت ایشان قیدها نیست و قوت ایشان مستحکم است.
مثل مردم در زحمت نیستند ومثل آدمیان مبتلا نمی باشند.
بنابراین گردن ایشان به تکبر آراسته است وظلم مثل لباس ایشان را می‌پوشاند.
چشمان ایشان از فربهی بدر‌آمده است و از خیالات دل خود تجاوز می‌کنند.
استهزا می‌کنند و حرفهای بد می‌زنند و سخنان ظلم آمیز را از جای بلندمی گویند.
دهان خود را بر آسمانها گذارده‌اند وزبان ایشان در جهان گردش می‌کند.
پس قوم او بدینجا برمی گردند و آبهای فراوان، بدیشان نوشانیده می‌شود.
و ایشان می‌گویند: «خدا چگونه بداند و آیا حضرت اعلی علم دارد؟»
اینک اینان شریر هستند که همیشه مطمئن بوده، در دولتمندی افزوده می‌شوند.
یقین من دل خود را عبث طاهر ساخته و دستهای خود رابه پاکی شسته‌ام.
و من تمامی روز مبتلامی شوم و تادیب من هر بامداد حاضر است.
اگر می‌گفتم که چنین سخن گویم، هر آینه برطبقه فرزندان تو خیانت می‌کردم.
چون تفکرکردم که این را بفهمم، در نظر من دشوار آمد.
تابه قدسهای خدا داخل شدم. آنگاه در آخرت ایشان تامل کردم.
هر آینه ایشان را در جایهای لغزنده گذارده‌ای. ایشان را به خرابیها خواهی انداخت.
چگونه بغته به هلاکت رسیده‌اند! تباه شده، از ترسهای هولناک نیست گردیده‌اند.
مثل خواب کسی چون بیدار شد، ای خداوندهمچنین چون برخیزی، صورت ایشان را ناچیزخواهی شمرد.
لیکن دل من تلخ شده بود و در اندرون خود، دل ریش شده بودم.
و من وحشی بودم ومعرفت نداشتم و مثل بهایم نزد تو گردیدم.
ولی من دائم با تو هستم. تو دست راست مراتایید کرده‌ای.
موافق رای خود مرا هدایت خواهی نمود و بعد از این مرا به جلال خواهی رسانید.
کیست برای من در آسمان؟ و غیر ازتو هیچ‌چیز را در زمین نمی خواهم.
اگرچه جسد و دل من زائل گردد، لیکن صخره دلم وحصه من خداست تا ابدالاباد.
زیرا آنانی که ازتو دورند هلاک خواهند شد. و آنانی را که از توزنا می‌کنند، نابود خواهی ساخت.و اما مرانیکوست که به خدا تقرب جویم. بر خداوندیهوه توکل کرده‌ام تا همه کارهای تو را بیان کنم.
و اما مرانیکوست که به خدا تقرب جویم. بر خداوندیهوه توکل کرده‌ام تا همه کارهای تو را بیان کنم.

74

چرا‌ای خدا ما را ترک کرده‌ای تا به ابدو خشم تو بر گوسفندان مرتع خودافروخته شده است؟
جماعت خود را که ازقدیم خریده‌ای، بیاد آور و آن را که فدیه داده‌ای تا سبط میراث تو شود و این کوه صهیون را که درآن ساکن بوده‌ای.
قدمهای خود را بسوی خرابه های ابدی بردار زیرا دشمن هرچه را که درقدس تو بود خراب کرده است.
دشمنانت درمیان جماعت تو غرش می‌کنند و علمهای خودرا برای علامات برپا می‌نمایند.
و ظاهرمی شوند چون کسانی که تبرها را بر درختان جنگل بلند می‌کنند.
و الان همه نقشهای تراشیده آن را به تبرها و چکشها خرد می‌شکنند.
قدس های تو را آتش زده‌اند و مسکن نام تو را تابه زمین بی‌حرمت کرده‌اند.
و در دل خودمی گویند آنها را تمام خراب می‌کنیم. پس جمیع کنیسه های خدا را در زمین سوزانیده‌اند.
آیات خود را نمی بینیم و دیگر هیچ نبی نیست. و درمیان ما کسی نیست که بداند تا به کی خواهد بود.
‌ای خدا، دشمن تا به کی ملامت خواهد کرد؟ وآیا خصم، تا به ابد نام تو را اهانت خواهد نمود؟
چرا دست خود یعنی دست راست خویش رابرگردانیده‌ای؟ آن را از گریبان خود بیرون کشیده، ایشان را فانی کن.
و خدا از قدیم پادشاه من است. او در میان زمین نجات‌ها پدید می‌آورد.
تو به قوت خوددریا را منشق ساختی و سرهای نهنگان را در آبهاشکستی.
سرهای لویاتان را کوفته، و او را خوراک صحرانشینان گردانیده‌ای.
توچشمه‌ها و سیلها را شکافتی و نهرهای دائمی راخشک گردانیدی.
روز از آن توست و شب نیزاز آن تو. نور و آفتاب را تو برقرار نموده‌ای.
تمامی حدود جهان را تو پایدار ساخته‌ای. تابستان و زمستان را تو ایجاد کرده‌ای.
‌ای خداوند این را بیادآور که دشمن ملامت می‌کند و مردم جاهل نام تو را اهانت می‌نمایند.
جان فاخته خود را به‌جانور وحشی مسپار. جماعت مسکینان خود را تا به ابد فراموش مکن.
عهد خود را ملاحظه فرما زیرا که ظلمات جهان از مسکن های ظلم پراست.
مظلومان به رسوایی برنگردند. مساکین و فقیران نام تو را حمدگویند.
‌ای خدا برخیز و دعوای خود را برپادار؛ و بیادآور که احمق تمامی روز تو را ملامت می‌کند.آواز دشمنان خود را فراموش مکن وغوغای مخالفان خود را که پیوسته بلند می‌شود.
آواز دشمنان خود را فراموش مکن وغوغای مخالفان خود را که پیوسته بلند می‌شود.

75

تو را حمد می‌گوییم! ای خدا تو راحمد می‌گوییم! زیرا نام تو نزدیک است و مردم کارهای عجیب تو را ذکر می‌کنند.
هنگامی که به زمان معین برسم براستی داوری خواهم کرد.
زمین و جمیع ساکنانش گداخته شده‌اند. من ارکان آن را برقرار نموده‌ام، سلاه.
متکبران را گفتم: «فخر مکنید!» و به شریران که «شاخ خود را میفرازید.
شاخهای خود را به بلندی میفرازید. و با گردن کشی سخنان تکبرآمیز مگویید.»
زیرا نه از مشرق و نه از مغرب، و نه ازجنوب سرافرازی می‌آید.
لیکن خدا، داور است. این را به زیر می‌اندازدو آن را سرافراز می‌نماید.
زیرا در دست خداوند کاسه‌ای است و باده آن پرجوش. ازشراب ممزوج پر است که از آن می‌ریزد. و امادردهایش را جمیع شریران جهان افشرده، خواهند نوشید.
و اما من، تا به ابد ذکر خواهم کرد و برای خدای یعقوب ترنم خواهم نمود.جمیع شاخهای شریران را خواهم برید و اماشاخهای صالحین برافراشته خواهد شد.
جمیع شاخهای شریران را خواهم برید و اماشاخهای صالحین برافراشته خواهد شد.

76

خدا در یهودا معروف است و نام او دراسرائیل عظیم!
خیمه او است درشالیم و مسکن او در صهیون.
در آنجا، برقهای کمان را شکست. سپر و شمشیر و جنگ را، سلاه.
تو جلیل هستی و مجید، زیاده از کوههای یغما!
قوی‌دلان تاراج شده‌اند و خواب ایشان رادرربود و همه مردان زورآور دست خود رانیافتند.
از توبیخ تو‌ای خدای یعقوب، بر ارابه هاو اسبان خوابی گران مستولی گردید.
تو مهیب هستی، تو! و در حین غضبت، کیست که به حضورتو ایستد؟
از آسمان داوری را شنوانیدی. پس جهان بترسید و ساکت گردید.
چون خدا برای داوری قیام فرماید تا همه مساکین جهان راخلاصی بخشد، سلاه،
آنگاه خشم انسان تو راحمد خواهد گفت و باقی خشم را بر کمر خودخواهی بست.
نذر کنید و وفا نمایید برای یهوه خدای خود. همه که گرداگرد او هستند، هدیه بگذرانند نزد او که مهیب است.روح روسا رامنقطع خواهد ساخت و برای پادشاهان جهان مهیب می‌باشد.
روح روسا رامنقطع خواهد ساخت و برای پادشاهان جهان مهیب می‌باشد.

77

آواز من بسوی خداست و فریادمی کنم. آواز من بسوی خداست گوش خود را به من فرا خواهد گرفت.
در روز تنگی خود خداوند را طلب کردم. در شب، دست من دراز شده، بازکشیده نگشت و جان من تسلی نپذیرفت.
خدا را یاد می‌کنم و پریشان می‌شوم. تفکر می‌نمایم و روح من متحیر می‌گردد، سلاه.
چشمانم را بیدار می‌داشتی. بی‌تاب می‌شدم وسخن نمی توانستم گفت.
درباره ایام قدیم تفکرکرده‌ام. درباره سالهای زمانهای سلف.
سرودشبانه خود را بخاطر می‌آورم و در دل خود تفکرمی کنم و روح من تفتیش نموده است.
مگر خداتا به ابد ترک خواهد کرد و دیگر هرگز راضی نخواهد شد.
آیا رحمت او تا به ابد زایل شده است؟ و قول او باطل گردیده تا ابدالاباد؟
آیاخدا رافت را فراموش کرده؟ و رحمت های خودرا در غضب مسدود ساخته است؟ سلاه.
پس گفتم این ضعف من است. زهی سالهای دست راست حضرت اعلی!
کارهای خداوند را ذکرخواهم نمود زیرا کار عجیب تو را که از قدیم است به یاد خواهم آورد.
و در جمیع کارهای تو تامل خواهم کرد و در صنعتهای تو تفکرخواهم نمود.
‌ای خدا، طریق تو در قدوسیت است. کیست خدای بزرگ مثل خدا؟
تو خدایی هستی که کارهای عجیب می‌کنی و قوت خویش را بر قوم‌ها معروف گردانیده‌ای.
قوم خود را به بازوی خویش رهانیده‌ای یعنی بنی یعقوب وبنی یوسف را. سلاه.
آبها تو را دید، ای خداآبها تو را دیده، متزلزل شد. لجه‌ها نیز سخت مضطرب گردید.
ابرها آب بریخت و افلاک رعد بداد. تیرهای تو نیز به هر طرف روان گردید.
صدای رعد تو در گردباد بود و برقها ربع مسکون را روشن کرد. پس زمین مرتعش و متزلزل گردید.
طریق تو در دریاست و راههای تو درآبهای فراوان و آثار تو را نتوان دانست.قوم خود را مثل گوسفندان راهنمایی نمودی، به‌دست موسی و هارون.
قوم خود را مثل گوسفندان راهنمایی نمودی، به‌دست موسی و هارون.

78

ای قوم من شریعت مرا بشنوید! گوشهای خود را به سخنان دهانم فراگیرید!
دهان خود را به مثل باز خواهم کرد به چیزهایی که از بنای عالم مخفی بود تنطق خواهم نمود.
که آنها را شنیده و دانسته‌ایم و پدران مابرای ما بیان کرده‌اند.
از فرزندان ایشان آنها راپنهان نخواهیم کرد. تسبیحات خداوند را برای نسل آینده بیان می‌کنیم و قوت او و اعمال عجیبی را که او کرده است.
زیرا که شهادتی دریعقوب برپا داشت و شریعتی در اسرائیل قرار دادو پدران ما را امر فرمود که آنها را به فرزندان خودتعلیم دهند؛
تا نسل آینده آنها را بدانند وفرزندانی که می‌بایست مولود شوند تا ایشان برخیزند و آنها را به فرزندان خود بیان نمایند؛
و ایشان به خدا توکل نمایند و اعمال خدا رافراموش نکنند بلکه احکام او را نگاه دارند.
ومثل پدران خود نسلی گردن کش و فتنه انگیزنشوند، نسلی که دل خود را راست نساختند وروح ایشان بسوی خدا امین نبود.
بنی افرایم که مسلح و کمان کش بودند، درروز جنگ رو برتافتند.
عهد خدا را نگاه نداشتند و از سلوک به شریعت او ابا نمودند،
واعمال و عجایب او را فراموش کردند که آنها رابدیشان ظاهر کرده بود،
و در نظر پدران ایشان اعمال عجیب کرده بود، در زمین مصر و در دیارصوعن.
دریا را منشق ساخته، ایشان را عبورداد و آبها را مثل توده برپا نمود.
و ایشان را درروز به ابر راهنمایی کرد و تمامی شب به نورآتش.
در صحرا صخره‌ها را بشکافت و ایشان را گویا از لجه های عظیم نوشانید.
پس سیلها رااز صخره بیرون آورد و آب را مثل نهرها جاری ساخت.
و بار دیگر بر او گناه ورزیدند و برحضرت اعلی در صحرا فتنه انگیختند،
و دردلهای خود خدا را امتحان کردند، چونکه برای شهوات خود غذا خواستند.
و بر‌ضد خداتکلم کرده، گفتند: «آیا خدا می‌تواند در صحراسفره‌ای حاضر کند؟
اینک صخره را زد و آبهاروان شد و وادیها جاری گشت. آیا می‌تواند نان رانیز بدهد. و گوشت را برای قوم خود حاضرسازد؟»
پس خدا این را شنیده، غضبناک شد و آتش در یعقوب افروخته گشت و خشم بر اسرائیل مشتعل گردید.
زیرا به خدا ایمان نیاوردند و به نجات او اعتماد ننمودند.
پس ابرها را از بالاامر فرمود و درهای آسمان را گشود
و من را برایشان بارانید تا بخورند و غله آسمان را بدیشان بخشید.
مردمان، نان زورآوران را خوردند وآذوقه‌ای برای ایشان فرستاد تا سیر شوند.
بادشرقی را در آسمان وزانید و به قوت خود، بادجنوبی را آورد،
و گوشت را برای ایشان مثل غبار بارانید و مرغان بالدار را مثل ریگ دریا.
وآن را در میان اردوی ایشان فرود آورد، گرداگردمسکن های ایشان.
پس خوردند و نیکو سیرشدند و موافق شهوات ایشان بدیشان داد.
ایشان از شهوت خود دست نکشیدند. و غذاهنوز در دهان ایشان بود
که غضب خدا برایشان افروخته شده؛ تنومندان ایشان را بکشت وجوانان اسرائیل را هلاک ساخت.
با وجود این همه، باز گناه ورزیدند و به اعمال عجیب او ایمان نیاوردند.
بنابراین، روزهای ایشان را در بطالت تمام کرد و سالهای ایشان را درترس.
هنگامی که ایشان را کشت اورا طلبیدند و بازگشت کرده، درباره خدا تفحص نمودند،
و به یاد آوردند که خدا صخره ایشان، و خدای تعالی ولی ایشان است.
اما به دهان خود او را تملق نمودند و به زبان خویش به اودروغ گفتند.
زیرا که دل ایشان با او راست نبودو به عهد وی موتمن نبودند.
اما او به حسب رحمانیتش گناه ایشان راعفو نموده، ایشان را هلاک نساخت بلکه بارهاغضب خود را برگردانیده، تمامی خشم خویش را برنینگیخت.
و به یاد آورد که ایشان بشرند، بادی که می‌رود و بر نمی گردد.
چند مرتبه درصحرا بدو فتنه انگیختند و او را در بادیه رنجانیدند.
و برگشته، خدا را امتحان کردند وقدوس اسرائیل را اهانت نمودند،
و قوت او رابه‌خاطر نداشتند، روزی که ایشان را از دشمن رهانیده بود.
که چگونه آیات خود را در مصرظاهر ساخت و معجزات خود را در دیار صوعن.
و نهرهای ایشان را به خون مبدل نمود ورودهای ایشان را تا نتوانستند نوشید.
انواع پشه‌ها در میان ایشان فرستاد که ایشان را گزیدند وغوکهایی که ایشان را تباه نمودند؛
و محصول ایشان را به کرم صد پا سپرد و عمل ایشان را به ملخ داد.
تاکستان ایشان را به تگرگ خراب کردو درختان جمیز ایشان را به تگرگهای درشت.
بهایم ایشان را به تگرگ سپرد و مواشی ایشان را به شعله های برق.
و آتش خشم خود را برایشان فرستاد، غضب و غیظ و ضیق را، به فرستادن فرشتگان شریر.
و راهی برای غضب خود مهیا ساخته، جان ایشان را از موت نگاه نداشت، بلکه جان ایشان را به وبا تسلیم نمود.
و همه نخست زادگان مصر را کشت، اوایل قوت ایشان را در خیمه های حام.
و قوم خود را مثل گوسفندان کوچانید وایشان را در صحرا مثل گله راهنمایی نمود.
وایشان را در امنیت رهبری کرد تا نترسند و دریادشمنان ایشان را پوشانید.
و ایشان را به حدودمقدس خود آورد، بدین کوهی که به‌دست راست خود تحصیل کرده بود.
و امت‌ها را از حضورایشان راند و میراث را برای ایشان به ریسمان تقسیم کرد و اسباط اسرائیل را در خیمه های ایشان ساکن گردانید.
لیکن خدای تعالی را امتحان کرده، بدو فتنه انگیختند و شهادات او را نگاه نداشتند.
وبرگشته، مثل پدران خود خیانت ورزیدند و مثل کمان خطا کننده منحرف شدند.
و به مقامهای بلند خود خشم او را به هیجان آوردند و به بتهای خویش غیرت او را جنبش دادند.
چون خدااین را بشنید غضبناک گردید و اسرائیل را به شدت مکروه داشت.
پس مسکن شیلو را ترک نمود، آن خیمه‌ای را که در میان آدمیان برپاساخته بود،
و (تابوت ) قوت خود را به اسیری داد و جمال خویش را به‌دست دشمن سپرد،
وقوم خود را به شمشیر تسلیم نمود و با میراث خود غضبناک گردید.
جوانان ایشان را آتش سوزانید و برای دوشیزگان ایشان سرود نکاح نشد.
کاهنان ایشان به دم شمشیر افتادند وبیوه های ایشان نوحه گری ننمودند.
آنگاه خداوند مثل کسی‌که خوابیده بودبیدار شد، مثل جباری که از شراب می‌خروشد،
و دشمنان خود را به عقب زد و ایشان را عارابدی گردانید.
و خیمه یوسف را رد نموده، سبط افرایم را برنگزید.
لیکن سبط یهودا رابرگزید و این کوه صهیون را که دوست می‌داشت.
و قدس خود را مثل کوههای بلند بنا کرد، مثل جهان که آن را تا ابدالاباد بنیاد نهاد.
و بنده خود داود را برگزید و او را از آغلهای گوسفندان گرفت.
از عقب میشهای شیرده او را آورد تاقوم او یعقوب و میراث او اسرائیل را رعایت کند.پس ایشان را به حسب کمال دل خود رعایت نمود و ایشان را به مهارت دستهای خویش هدایت کرد.
پس ایشان را به حسب کمال دل خود رعایت نمود و ایشان را به مهارت دستهای خویش هدایت کرد.

79

ای خدا، امت‌ها به میراث تو داخل شده، هیکل قدس تو را بی‌عصمت ساختند. اورشلیم را خرابه‌ها نمودند.
لاشهای بندگانت را به مرغان هوا برای خوراک دادند وگوشت مقدسانت را به وحوش صحرا.
خون ایشان را گرداگرد اورشلیم مثل آب ریختند وکسی نبود که ایشان را دفن کند.
نزد همسایگان خود عار گردیده‌ایم و نزد مجاوران خویش استهزا و سخریه شده‌ایم.
تا کی‌ای خداوند تا به ابد خشمناک خواهی بود؟ آیا غیرت تو مثل آتش افروخته خواهد شد تا ابدالاباد؟
قهر خودرا بر امت هایی که تو را نمی شناسند بریز و برممالکی که نام تو را نمی خوانند!
زیرا که یعقوب را خورده، و مسکن او را خراب کرده‌اند.
گناهان اجداد ما را بر ما بیاد میاور. رحمت های تو بزودی پیش روی ما آید زیرا که بسیار ذلیل شده‌ایم.
‌ای خدا، ای نجات‌دهنده ما، به‌خاطر جلال نام خود ما را یاری فرما و ما رانجات ده و بخاطر نام خود گناهان ما را بیامرز.
چرا امت‌ها گویند که خدای ایشان کجاست؟ انتقام خون بندگانت که ریخته شده است، برامت‌ها در نظر ما معلوم شود.
ناله اسیران به حضور تو برسد. به حسب عظمت بازوی خود آنانی را که به موت سپرده شده‌اند، برهان.
وجزای هفت چندان به آغوش همسایگان مارسان، برای اهانتی که به تو کرده‌اند، ای خداوند.پس ما که قوم تو و گوسفندان مرتع تو هستیم، تو را تا به ابد شکر خواهیم گفت و تسبیح تو رانسلا بعد نسل ذکر خواهیم نمود.
پس ما که قوم تو و گوسفندان مرتع تو هستیم، تو را تا به ابد شکر خواهیم گفت و تسبیح تو رانسلا بعد نسل ذکر خواهیم نمود.

80

ای شبان اسرائیل بشنو! ای که یوسف را مثل گله رعایت می‌کنی! ای که برکروبیین جلوس نموده‌ای، تجلی فرما!
به حضور افرایم و بنیامین و منسی، توانایی خود رابرانگیز و برای نجات ما بیا!
‌ای خدا ما را باز آورو روی خود را روشن کن تا نجات یابیم!
‌ای یهوه، خدای صبایوت، تا به کی به دعای قوم خویش غضبناک خواهی بود،
نان ماتم رابدیشان می‌خورانی و اشکهای بی‌اندازه بدیشان می‌نوشانی؟
ما را محل منازعه همسایگان ماساخته‌ای و دشمنان ما در میان خویش استهزامی نمایند.
‌ای خدای لشکرها ما را بازآور وروی خود را روشن کن تا نجات یابیم!
موی را ازمصر بیرون آوردی. امت‌ها را بیرون کرده، آن راغرس نمودی.
پیش روی آن را وسعت دادی. پس ریشه خود را نیکو زده، زمین را پر ساخت.
کوهها به سایه‌اش پوشانیده شد و سروهای آزاد خدا به شاخه هایش.
شاخه های خود را تابه دریا پهن کرد و فرعهای خویش را تا به نهر.
پس چرا دیوارهایش را شکسته‌ای که هر راهگذری آن را می‌چیند؟
گرازهای جنگل آن را ویران می‌کنند و وحوش صحرا آن رامی چرند.
‌ای خدای لشکرها رجوع کرده، از آسمان نظر کن و ببین و از این مو تفقد نما
و از این نهالی که دست راست تو غرس کرده است و از آن پسری که برای خویشتن قوی ساخته‌ای!
مثل هیزم در آتش سوخته شده و از عتاب روی تو تباه گردیده‌اند!
دست تو بر مرد دست راست توباشد و بر پسر آدم که او را برای خویشتن قوی ساخته‌ای.
و ما از تو رو نخواهیم تافت. ما راحیات بده تا نام تو را بخوانیم.‌ای یهوه، خدای لشکرها ما را بازآور و روی خود را روشن ساز تانجات یابیم.
‌ای یهوه، خدای لشکرها ما را بازآور و روی خود را روشن ساز تانجات یابیم.

81

ترنم نمایید برای خدایی که قوت ماست. برای خدای یعقوب آوازشادمانی دهید!
سرود را بلند کنید و دف رابیاورید و بربط دلنواز را با رباب!
کرنا را بنوازیددر اول ماه، در ماه تمام و در روز عید ما.
زیرا که این فریضه‌ای است در اسرائیل و حکمی ازخدای یعقوب.
این را شهادتی در یوسف تعیین فرمود، چون بر زمین مصر بیرون رفت، جایی که لغتی را که نفهمیده بودم شنیدم:
«دوش او را از بار سنگین آزاد ساختم ودستهای او از سبد رها شد.
در تنگی استدعانمودی و تو را خلاصی دادم. در ستر رعد، تو رااجابت کردم و تو را نزد آب مریبه امتحان نمودم.
«ای قوم من بشنو و تو را تاکید می‌کنم. وای اسرائیل اگر به من گوش دهی.
در میان توخدای غیر نباشد و نزد خدای بیگانه سجده منما.
من یهوه خدای تو هستم که تو را از زمین مصربرآوردم. دهان خود را نیکو باز کن و آن را پرخواهم ساخت.
لیکن قوم من سخن مرانشنیدند و اسرائیل مرا ابا نمودند.
پس ایشان را به سختی دلشان ترک کردم که به مشورتهای خود سلوک نمایند.
‌ای کاش که قوم من به من گوش می‌گرفتند و اسرائیل در طریقهای من سالک می‌بودند.
آنگاه دشمنان ایشان رابزودی به زیر می‌انداختم و دست خود رابرخصمان ایشان برمی گردانیدم.
آنانی که ازخداوند نفرت دارند بدو گردن می‌نهادند. اما زمان ایشان باقی می‌بود تا ابدالاباد.ایشان را به نیکوترین گندم می‌پرورد؛ و تو را به عسل ازصخره سیر می‌کردم.»
ایشان را به نیکوترین گندم می‌پرورد؛ و تو را به عسل ازصخره سیر می‌کردم.»

82

خدا در جماعت خدا ایستاده است. درمیان خدایان داوری می‌کند:
«تا به کی به بی‌انصافی داوری خواهید کرد و شریران راطرفداری خواهید نمود؟ سلاه.
فقیران و یتیمان را دادرسی بکنید. مظلومان و مسکینان را انصاف دهید.
مظلومان و فقیران را برهانید و ایشان را ازدست شریران خلاصی دهید.
«نمی دانند و نمی فهمند و در تاریکی راه می‌روند و جمیع اساس زمین متزلزل می‌باشد.
من گفتم که شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی.
لیکن مثل آدمیان خواهید مرد وچون یکی از سروران خواهید افتاد!»‌ای خدا برخیز و جهان را داوری فرما زیراکه تو تمامی امت‌ها را متصرف خواهی شد.
‌ای خدا برخیز و جهان را داوری فرما زیراکه تو تمامی امت‌ها را متصرف خواهی شد.

83

ای خدا تو را خاموشی نباشد! ای خداساکت مباش و میارام!
زیرا اینک دشمنانت شورش می‌کنند و آنانی که از تو نفرت دارند، سر خود را برافراشته‌اند.
بر قوم تو مکایدمی اندیشند وبر پناه آوردگان تو مشورت می‌کنند.
و می‌گویند: «بیایید ایشان را هلاک کنیم تا قومی نباشند و نام اسرائیل دیگر مذکور نشود.»
زیرا به یک دل با هم مشورت می‌کنند و برضد تو عهد بسته‌اند.
خیمه های ادوم واسماعیلیان و موآب و هاجریان.
جبال و عمون و عمالیق و فلسطین با ساکنان صور.
آشور نیز باایشان متفق شدند و بازویی برای بنی لوطگردیدند، سلاه.
بدیشان عمل نما چنانکه به مدیان کردی. چنانکه به سیسرا و یابین در وادی قیشون.
که در عیندور هلاک شدند و سرگین برای زمین گردیدند.
سروران ایشان را مثل غراب و ذئب گردان و جمیع امرای ایشان را مثل ذبح وصلمناع.
که می‌گفتند: «مساکن خدا را برای خویشتن تصرف نماییم.»
‌ای خدای من، ایشان را چون غبار گردبادبساز و مانند کاه پیش روی باد.
مثل آتشی که جنگل را می‌سوزاند و مثل شعله‌ای که کوهها را مشتعل می‌سازد.
همچنان ایشان را به تند بادخود بران و به طوفان خویش ایشان را آشفته گردان.
رویهای ایشان را به ذلت پر کن تا نام تورا‌ای خداوند بطلبند.
خجل و پریشان بشوندتا ابدالاباد و شرمنده و هلاک گردند.و بدانندتو که اسمت یهوه می‌باشد، به تنها بر تمامی زمین متعال هستی.
و بدانندتو که اسمت یهوه می‌باشد، به تنها بر تمامی زمین متعال هستی.

84

ای یهوه صبایوت، چه دل پذیر است مسکنهای تو!
جان من مشتاق بلکه کاهیده شده است برای صحنهای خداوند. دلم وجسدم برای خدای حی صیحه می‌زند.
گنجشک نیز برای خود خانه‌ای پیدا کرده است و پرستوک برای خویشتن آشیانه‌ای تا بچه های خود را در آن بگذارد، در مذبح های تو‌ای یهوه صبایوت که پادشاه من و خدای من هستی.
خوشابحال آنانی که در خانه تو ساکنند که تو رادائم تسبیح می‌خوانند، سلاه.
خوشابحال مردمانی که قوت ایشان در تو است و طریق های تو در دلهای ایشان.
چون از وادی بکا عبورمی کنند، آن را چشمه می‌سازند و باران آن را به برکات می‌پوشاند.
از قوت تا قوت می‌خرامند وهر یک از ایشان در صهیون نزد خدا حاضرمی شوند.
‌ای یهوه خدای لشکرها! دعای مرا بشنو! ای خدای یعقوب گوش خود را فراگیر! سلاه.
‌ای خدایی که سپر ما هستی، ببین و به روی مسیح خود نظر انداز.
زیرا یک روز درصحنهای تو بهتر است از هزار. ایستادن بر آستانه خانه خدای خود را بیشتر می‌پسندم از ساکن شدن در خیمه های اشرار.
زیرا که یهوه خداآفتاب و سپر است. خداوند فیض و جلال خواهدداد. و هیچ‌چیز نیکو را منع نخواهد کرد از آنانی که به راستی سالک باشند.‌ای یهوه صبایوت، خوشابحال کسی‌که بر تو توکل دارد.
‌ای یهوه صبایوت، خوشابحال کسی‌که بر تو توکل دارد.

85

ای خداوند از زمین خود راضی شده‌ای. اسیری یعقوب را بازآورده‌ای.
عصیان قوم خود را عفو کرده‌ای. تمامی گناهان ایشان را پوشانیده‌ای، سلاه.
تمامی غضب خود را برداشته، و از حدت خشم خویش رجوع کرده‌ای.
‌ای خدای نجات ما، مارا برگردان. و غیظ خود را از ما بردار.
آیا تا به ابدبا ما غضبناک خواهی بود؟ و خشم خویش رانسلا بعد نسل طول خواهی داد؟
آیا برگشته مارا حیات نخواهی داد تا قوم تو در تو شادی نمایند؟
‌ای خداوند رحمت خود را بر ما ظاهر کن ونجات خویش را به ما عطا فرما.
آنچه خدا یهوه می‌گوید خواهم شنید زیرا به قوم خود و به مقدسان خویش به سلامتی خواهد گفت تا بسوی جهالت برنگردند.
یقین نجات او به ترسندگان اونزدیک است تا جلال در زمین ما ساکن شود.
رحمت و راستی با هم ملاقات کرده‌اند. عدالت و سلامتی یکدیگر را بوسیده‌اند.
راستی، از زمین خواهد رویید و عدالت، ازآسمان خواهد نگریست.
خداوند نیزچیزهای نیکو را خواهد بخشید و زمین مامحصول خود را خواهد داد.عدالت پیش روی او خواهد خرامید و آثار خود را طریقی خواهد ساخت.
عدالت پیش روی او خواهد خرامید و آثار خود را طریقی خواهد ساخت.

86

ای خداوند گوش خود را فراگرفته، مرامستجاب فرما زیرا مسکین و نیازمندهستم!
جان مرا نگاه دار زیرا من متقی هستم. ای خدای من، بنده خود را که بر تو توکل دارد، نجات بده.
‌ای خداوند بر من کرم فرما زیرا که تمامی روز تو را می‌خوانم!
جان بنده خود را شادمان گردان زیرا‌ای خداوند جان خود را نزد توبرمی دارم.
زیرا تو‌ای خداوند، نیکو و غفارهستی و بسیار رحیم برای آنانی که تو رامی خوانند.
‌ای خداوند دعای مرا اجابت فرما وبه آواز تضرع من توجه نما!
در روز تنگی خودتو را خواهم خواند زیرا که مرا مستجاب خواهی فرمود.
‌ای خداوند در میان خدایان مثل تونیست و کاری مثل کارهای تو نی.
‌ای خداوندهمه امت هایی که آفریده‌ای آمده، به حضور توسجده خواهند کرد و نام تو را تمجید خواهندنمود.
زیرا که تو بزرگ هستی و کارهای عجیب می‌کنی. تو تنها خدا هستی.
‌ای خداوند طریق خود را به من بیاموز تا درراستی تو سالک شوم. دل مرا واحد ساز تا از نام تو ترسان باشم.
‌ای خداوند خدای من تو را به تمامی دل حمد خواهم گفت و نام تو را تمجیدخواهم کرد تا ابدالاباد.
زیرا که رحمت تو به من عظیم است و جان مرا از هاویه اسفل رهانیده‌ای.
‌ای خدا متکبران بر من برخاسته اندو گروهی از ظالمان قصد جان من دارند و تو را در مد نظر خود نمی آورند.
و تو‌ای خداوندخدای رحیم و کریم هستی. دیر غضب و پر ازرحمت و راستی.
بسوی من التفات کن و بر من کرم فرما. قوت خود را به بنده ات بده و پسر کنیزخود را نجات‌بخش.علامت خوبی را به من بنما تا آنانی که از من نفرت دارند آن را دیده، خجل شوند زیرا که تو‌ای خداوند مرا اعانت کرده و تسلی داده‌ای.
علامت خوبی را به من بنما تا آنانی که از من نفرت دارند آن را دیده، خجل شوند زیرا که تو‌ای خداوند مرا اعانت کرده و تسلی داده‌ای.

87

اساس او در کوههای مقدس است.
خداوند دروازه های صهیون رادوست می‌دارد، بیشتر از جمیع مسکن های یعقوب.
سخنهای مجید درباره تو گفته می‌شود، ای شهر خدا! سلاه.
رهب و بابل را ازشناسندگان خود ذکر خواهم کرد. اینک فلسطین و صور و حبش، این در آنجا متولد شده است.
ودرباره صهیون گفته خواهد شد که این و آن در آن متولد شده‌اند. و خود حضرت اعلی آن را استوارخواهد نمود.
خداوند چون امت‌ها رامی نویسد، ثبت خواهد کرد که این در آنجا متولدشده است، سلاه.مغنیان و رقص کنندگان نیز. جمیع چشمه های من در تو است.
مغنیان و رقص کنندگان نیز. جمیع چشمه های من در تو است.

88

ای یهوه خدای نجات من، شب و روزنزد تو فریاد کرده‌ام.
دعای من به حضور تو برسد، به ناله من گوش خود را فراگیر.
زیرا که جان من از بلایا پر شده است وزندگانی‌ام به قبر نزدیک گردیده.
از فروروندگان به هاویه شمرده شده‌ام و مثل مرد بی‌قوت گشته‌ام.
در میان مردگان منفرد شده، مثل کشتگان که در قبر خوابیده‌اند، که ایشان را دیگربه یاد نخواهی آورد و از دست تو منقطع شده‌اند.
مرا در هاویه اسفل گذاشته‌ای، در ظلمت درژرفیها.
خشم تو بر من سنگین شده است و به همه امواج خود مرا مبتلا ساخته‌ای، سلاه.
آشنایانم را از من دور کرده، و مرا مکروه ایشان گردانیده‌ای محبوس شده، بیرون نمی توانم آمد.
چشمانم از مذلت کاهیده شد. ای خداوند، نزدتو فریاد کرده‌ام تمامی روز. دستهای خود را به تودراز کرده‌ام.
آیا برای مردگان کاری عجیب خواهی کرد؟ مگر مردگان برخاسته، تو را حمد خواهندگفت؟ سلاه.
آیا رحمت تو در قبر مذکورخواهد شد؟ و امانت تو در هلاکت؟
آیا کارعجیب تو در ظلمت اعلام می‌شود و عدالت تودر زمین فراموشی؟
و اما من نزد تو‌ای خداوندفریاد برآورده‌ام و بامدادان دعای من در‌پیش تومی آید.
‌ای خداوند چرا جان مرا ترک کرده، وروی خود را از من پنهان نموده‌ای.
من مستمندو از طفولیت مشرف بر موت شده‌ام. ترسهای تورا متحمل شده، متحیر گردیده‌ام.
حدت خشم تو بر من گذشته است و خوف های تو مراهلاک ساخته.
مثل آب دور مرا گرفته است تمامی روز و مرا از هر سو احاطه نموده.یاران و دوستان را از من دور کرده‌ای و آشنایانم را در تاریکی.
یاران و دوستان را از من دور کرده‌ای و آشنایانم را در تاریکی.

89

رحمت های خداوند را تا به ابد خواهم سرایید. امانت تو را به دهان خود نسلابعد نسل اعلام خواهم کرد.
زیرا گفتم رحمت بنا خواهد شد تا ابدالاباد و امانت خویش را درافلاک پایدار خواهی ساخت.
با برگزیده خودعهد بسته‌ام. برای بنده خویش داود قسم خورده‌ام.
که ذریت تو را پایدار خواهم ساخت تا ابدالاباد و تخت تو را نسلا بعد نسل بنا خواهم نمود، سلاه.
و آسمانها کارهای عجیب تو را‌ای خداوند تمجید خواهند کرد و امانت تو را درجماعت مقدسان.
زیرا کیست در آسمانها که باخداوند برابری تواند کرد؟ و از فرزندان زورآوران که را با خداوند تشبیه توان نمود؟
خدا بی‌نهایت مهیب است در جماعت مقدسان و ترسناک است بر آنانی که گرداگرد او هستند.
‌ای یهوه خدای لشکرها! کیست‌ای یاه قدیرمانند تو؟ و امانت تو، تو را احاطه می‌کند.
برتکبر دریا تو مسلط هستی. چون امواجش بلندمی شود، آنها را ساکن می‌گردانی.
رهب را مثل کشته شده خرد شکسته‌ای. به بازوی زورآورخویش دشمنانت را پراکنده نموده‌ای.
آسمان از آن تو است و زمین نیز از آن تو. ربع مسکون وپری آن را تو بنیاد نهاده‌ای.
شمال و جنوب راتو آفریده‌ای. تابور و حرمون به نام تو شادی می‌کنند.
بازوی تو با قوت است. دست توزورآور است و دست راست تو متعال.
عدالت و انصاف اساس تخت تو است. رحمت و راستی پیش روی تو می‌خرامند.
خوشابحال قومی که آواز شادمانی رامی دانند. در نور روی تو‌ای خداوند خواهندخرامید.
در نام تو شادمان خواهند شد تمامی روز و در عدالت تو سرافراشته خواهند گردید.
زیرا که فخر قوت ایشان تو هستی و به رضامندی تو شاخ ما مرتفع خواهد شد.
زیراکه سپر ما از آن خداوند است و پادشاه ما از آن قدوس اسرائیل.
آنگاه در عالم رویا به مقدس خود خطاب کرده، گفتی که نصرت را بر مردی زورآور نهادم و برگزیده‌ای از قوم را ممتاز کردم.
بنده خود داود را یافتم و او را به روغن مقدس خود مسح کردم.
که دست من با او استوارخواهد شد. بازوی من نیز او را قوی خواهدگردانید.
دشمنی بر او ستم نخواهد کرد و هیچ پسر ظلم بدو اذیت نخواهد رسانید.
و خصمان او را پیش روی وی خواهم گرفت و آنانی را که ازاو نفرت دارند مبتلا خواهم گردانید.
و امانت ورحمت من با وی خواهد بود و در نام من شاخ اومرتفع خواهد شد.
دست او را بر دریا مستولی خواهم ساخت و دست راست او را بر نهرها.
او مرا خواهد خواند که تو پدر من هستی، خدای من و صخره نجات من.
من نیز او رانخست زاده خود خواهم ساخت، بلندتر ازپادشاهان جهان.
رحمت خویش را برای وی نگاه خواهم داشت تا ابدالاباد و عهد من با اواستوار خواهد بود.
و ذریت وی را باقی خواهم داشت تا ابدالاباد و تخت او را مثل روزهای آسمان.
اگر فرزندانش شریعت مرا ترک کنند، و دراحکام من سلوک ننمایند،
اگر فرایض مرابشکنند، و اوامر مرا نگاه ندارند،
آنگاه معصیت ایشان را به عصا تادیب خواهم نمود وگناه ایشان را به تازیانه‌ها.
لیکن رحمت خود رااز او برنخواهم داشت و امانت خویش را باطل نخواهم ساخت.
عهد خود را نخواهم شکست و آنچه را از دهانم صادر شد تغییر نخواهم داد.
یک چیز را به قدوسیت خود قسم خوردم و به داود هرگز دروغ نخواهم گفت.
که ذریت اوباقی خواهد بود تا ابدالاباد و تخت او به حضورمن مثل آفتاب،
مثل ماه ثابت خواهد بود تاابدالاباد و مثل شاهد امین در آسمان، سلاه.
لیکن تو ترک کرده‌ای و دور انداخته‌ای و بامسیح خود غضبناک شده‌ای.
عهد بنده خودرا باطل ساخته‌ای و تاج او را بر زمین انداخته، بی‌عصمت کرده‌ای.
جمیع حصارهایش راشکسته و قلعه های او را خراب نموده‌ای.
همه راه گذران او را تاراج می‌کنند و او نزد همسایگان خود عار گردیده است.
دست راست خصمان او را برافراشته، و همه دشمنانش را مسرورساخته‌ای.
دم شمشیر او را نیز برگردانیده‌ای واو را در جنگ پایدار نساخته‌ای.
جلال او راباطل ساخته و تخت او را به زمین انداخته‌ای.
ایام شبابش را کوتاه کرده، و او را به خجالت پوشانیده‌ای، سلاه.
تا به کی‌ای خداوند خود را تا به ابد پنهان خواهی کرد و غضب تو مثل آتش افروخته خواهد شد؟
به یاد آور که ایام حیاتم چه کم است. چرا تمامی بنی آدم را برای بطالت آفریده‌ای؟
کدام آدمی زنده است که موت رانخواهد دید؟ و جان خویش را از دست قبرخلاص خواهد ساخت؟ سلاه.
‌ای خداوندرحمت های قدیم تو کجاست؟ که برای داود به امانت خود قسم خوردی.
‌ای خداوند ملامت بنده خود را به یاد آور که آن را از قومهای بسیاردر سینه خود متحمل می‌باشم.
که دشمنان توای خداوند ملامت کرده‌اند، یعنی آثار مسیح تورا ملامت نموده‌اند.خداوند متبارک باد تاابدالاباد. آمین و آمین.
خداوند متبارک باد تاابدالاباد. آمین و آمین.

90

ای خداوند مسکن ما تو بوده‌ای، درجمیع نسل‌ها،
قبل از آنکه کوهها به وجود آید و زمین ربع مسکون را بیافرینی. از ازل تا به ابد تو خدا هستی.
انسان را به غباربرمی گردانی، و می‌گویی‌ای بنی آدم رجوع نمایید.
زیرا که هزار سال در نظر تو مثل دیروزاست که گذشته باشد و مثل پاسی از شب.
مثل سیلاب ایشان را رفته‌ای و مثل خواب شده‌اند. بامدادان مثل گیاهی که می‌روید.
بامدادان می‌شکفد و می‌روید. شامگاهان بریده و پژمرده می‌شود.
زیرا که در غضب تو کاهیده می‌شویم ودر خشم تو پریشان می‌گردیم.
چونکه گناهان مارا در نظر خود گذارده‌ای و خفایای ما را در نورروی خویش.
زیرا که تمام روزهای ما در خشم تو سپری شد و سالهای خود را مثل خیالی بسر برده‌ایم.
ایام عمر ما هفتاد سال است و اگر ازبنیه، هشتاد سال باشد. لیکن فخر آنها محنت وبطالت است زیرا به زودی تمام شده، پروازمی کنیم.
کیست که شدت خشم تو را می‌داند وغضب تو را چنانکه از تو می‌باید ترسید.
ما را تعلیم ده تا ایام خود را بشماریم تا دل خردمندی را حاصل نماییم.
رجوع کن‌ای خداوند تا به کی و بر بندگان خود شفقت فرما.
صبحگاهان ما را از رحمت خود سیر کن تاتمامی عمر خود ترنم و شادی نماییم.
ما راشادمان گردان به عوض ایامی که ما را مبتلاساختی و سالهایی که بدی را دیده‌ایم.
اعمال تو بر بندگانت ظاهر بشود و کبریایی تو بر فرزندان ایشان.جمال خداوند خدای ما بر ما باد وعمل دستهای ما را بر ما استوار ساز. عمل دستهای ما را استوار گردان.
جمال خداوند خدای ما بر ما باد وعمل دستهای ما را بر ما استوار ساز. عمل دستهای ما را استوار گردان.

91

آنکه در ستر حضرت اعلی نشسته است، زیر سایه قادرمطلق ساکن خواهد بود.
درباره خداوند می‌گویم که او ملجاو قلعه من است و خدای من که بر او توکل دارم.
زیرا که او تو را از دام صیاد خواهد رهانید و ازوبای خبیث.
به پرهای خود تو را خواهدپوشانید و زیر بالهایش پناه خواهی گرفت. راستی او تو را مجن و سپر خواهد بود.
از خوفی درشب نخواهی ترسید و نه از تیری که در روزمی پرد.
و نه از وبایی که در تاریکی می‌خرامد ونه از طاعونی که وقت ظهر فساد می‌کند.
هزارنفر به‌جانب تو خواهند افتاد و ده هزار به‌دست راست تو. لیکن نزد تو نخواهد رسید.
فقط به چشمان خود خواهی نگریست و پاداش شریران را خواهی دید.
زیرا گفتی تو‌ای خداوندملجای من هستی و حضرت اعلی را ماوای خویش گردانیده‌ای.
هیچ بدی بر تو واقع نخواهد شد و بلایی نزد خیمه تو نخواهد رسید.
زیرا که فرشتگان خود را درباره تو امر خواهدفرمود تا در تمامی راههایت تو را حفظ نمایند.
تو را بر دستهای خود برخواهند داشت، مباداپای خود را به سنگ بزنی.
بر شیر و افعی پای خواهی نهاد؛ شیربچه و اژدها را پایمال خواهی کرد.
«چونکه به من رغبت دارد او را خواهم رهانید و چونکه به اسم من عارف است او راسرافراز خواهم ساخت.
چون مرا خواند او رااجابت خواهم کرد. من در تنگی با او خواهم بود واو را نجات داده، معزز خواهم ساخت.به طول ایام او را سیر می‌گردانم و نجات خویش را بدونشان خواهم داد.»
به طول ایام او را سیر می‌گردانم و نجات خویش را بدونشان خواهم داد.»

92

خداوند را حمد گفتن نیکو است و به نام تو تسبیح خواندن، ای حضرت اعلی.
بامدادان رحمت تو را اعلام نمودن و درهر شب امانت تو را.
بر ذات ده اوتار و بر رباب وبه نغمه هجایون و بربط.
زیرا که‌ای خداوند مرابه‌کارهای خودت شادمان ساخته‌ای. به‌سبب اعمال دستهای تو ترنم خواهم نمود.
‌ای خداوند اعمال تو چه عظیم است و فکرهای توبی نهایت عمیق.
مرد وحشی این را نمی داند و جاهل در این تامل نمی کند.
وقتی که شریران مثل علف می‌رویند و جمیع بدکاران می‌شکفند، برای این است که تا به ابد هلاک گردند.
لیکن توای خداوند بر اعلی علیین هستی، تا ابدالاباد.
زیرا اینک دشمنان تو‌ای خداوند، هان دشمنان تو هلاک خواهند شد و جمیع بدکاران پراکنده خواهند شد.
و اما شاخ مرا مثل شاخ گاو وحشی بلندکرده‌ای و به روغن تازه مسح شده‌ام.
و چشم من بر دشمنانم خواهد نگریست و گوشهای من ازشریرانی که با من مقاومت می‌کنند خواهد شنید.
عادل مثل درخت خرما خواهد شکفت و مثل سرو آزاد در لبنان نمو خواهد کرد.
آنانی که درخانه خداوند غرس شده‌اند، در صحنهای خدای ما خواهند شکفت.
در وقت پیری نیز میوه خواهند‌آورد و تر و تازه و سبز خواهند بود.تااعلام کنند که خداوند راست است. او صخره من است و در وی هیچ بی‌انصافی نیست.
تااعلام کنند که خداوند راست است. او صخره من است و در وی هیچ بی‌انصافی نیست.

93

خداوند سلطنت را گرفته و خود را به جلال آراسته است. خداوند خود راآراسته و کمر خود را به قوت بسته است. ربع مسکون نیز پایدار گردیده است و جنبش نخواهدخورد.
تخت تو از ازل پایدار شده است و تو ازقدیم هستی.
‌ای خداوند سیلابها برافراشته اندسیلابها آواز خود را برافراشته‌اند. سیلابهاخروش خود را برافراشته‌اند.
فوق آواز آبهای بسیار، فوق امواج زورآور دریا. خداوند در اعلی اعلیین زورآورتر است.شهادات تو بی‌نهایت امین است. ای خداوند، قدوسیت خانه تو رامی زیبد تا ابدالاباد.
شهادات تو بی‌نهایت امین است. ای خداوند، قدوسیت خانه تو رامی زیبد تا ابدالاباد.

94

ای یهوه خدای ذوالانتقام، ای خدای ذوالانتقام، تجلی فرما!
‌ای داور جهان متعال شو و بر متکبران مکافات برسان!
‌ای خداوند تا به کی شریران، تا به کی شریران فخرخواهند نمود؟
حرفها می‌زنند و سخنان ستم آمیز می‌گویند. جمیع بدکاران لاف می‌زنند. ای خداوند، قوم تو را می‌شکنند و میراث تو راذلیل می‌سازند.
بیوه‌زنان و غریبان را می‌کشند ویتیمان را به قتل می‌رسانند.
و می‌گویند یاه نمی بیند و خدای یعقوب ملاحظه نمی نماید.
‌ای احمقان قوم بفهمید! و‌ای ابلهان کی تعقل خواهید نمود؟
او که گوش را غرس نمود، آیانمی شنود؟ او که چشم را ساخت، آیا نمی بیند؟
او که امت‌ها را تادیب می‌کند، آیا توبیخ نخواهد نمود، او که معرفت را به انسان می‌آموزد؟
خداوند فکرهای انسان را می‌داندکه محض بطالت است.
‌ای یاه خوشابحال شخصی که او را تادیب می‌نمایی و از شریعت خود او را تعلیم می‌دهی
تا او را از روزهای بلا راحت بخشی، مادامی که حفره برای شریران کنده شود.
زیرا خداوندقوم خود را رد نخواهد کرد و میراث خویش راترک نخواهد نمود.
زیرا که داوری به انصاف رجوع خواهد کرد و همه راست دلان پیروی آن را خواهند نمود.
کیست که برای من با شریران مقاومت خواهد کرد و کیست که با بدکاران مقابله خواهدنمود.
اگر خداوند مددکار من نمی بود، جان من به زودی در خاموشی ساکن می‌شد.
چون گفتم که پای من می‌لغزد، پس رحمت تو‌ای خداوندمرا تایید نمود.
در کثرت اندیشه های دل من، تسلی های توجانم را آسایش بخشید.
آیا کرسی شرارت باتو رفاقت تواند نمود، که فساد را به قانون اختراع می‌کند؟
بر جان مرد صدیق با هم جمع می‌شوند و بر خون بی‌گناه فتوا می‌دهند.
لیکن خداوند برای من قلعه بلند است و خدایم صخره ملجای من است.و گناه ایشان را بر ایشان راجع خواهد کرد و ایشان را در شرارت ایشان فانی خواهد ساخت. یهوه خدای ما ایشان را فانی خواهد نمود.
و گناه ایشان را بر ایشان راجع خواهد کرد و ایشان را در شرارت ایشان فانی خواهد ساخت. یهوه خدای ما ایشان را فانی خواهد نمود.

95

بیایید خداوند را بسراییم و صخره نجات خود را آواز شادمانی دهیم!
به حضور او با حمد نزدیک بشویم! و با مزامیر او راآواز شادمانی دهیم!
زیرا که یهوه، خدای بزرگ است،
و پادشاه عظیم بر جمیع خدایان. نشیبهای زمین در دست وی است و فرازهای کوهها از آن او.
دریا از آن اوست، او آن رابساخت؛ و دستهای وی خشکی را مصور نمود.
بیایید عبادت و سجده نماییم و به حضورآفریننده خود خداوند زانو زنیم!
زیرا که اوخدای ما است! و ما قوم مرتع و گله دست اومی باشیم! امروز کاش آواز او را می‌شنیدید!
دل خود را سخت مسازید، مثل مریبا، مانند یوم مسا در صحرا.
چون اجداد شما مرا آزمودند وتجربه کردند و اعمال مرا دیدند.
چهل سال ازآن قوم محزون بودم و گفتم: «قوم گمراه دل هستند که طرق مرا نشناختند.پس در غضب خود قسم خوردم، که به آرامی من داخل نخواهند شد.»
پس در غضب خود قسم خوردم، که به آرامی من داخل نخواهند شد.»

96

یهوه را سرود تازه بسرایید! ای تمامی زمین خداوند را بسرایید!
خداوند رابسرایید و نام او را متبارک خوانید! روز به روزنجات او را اعلام نمایید.
در میان امت‌ها جلال او را ذکر کنید و کارهای عجیب او را در جمیع قومها.
زیرا خداوند، عظیم است و بی‌نهایت حمید. و او مهیب است بر جمیع خدایان.
زیراجمیع خدایان امت‌ها بتهایند، لیکن یهوه آسمانهارا آفرید.
مجد و جلال به حضور وی است وقوت و جمال در قدس وی.
‌ای قبایل قوم‌ها خداوند را توصیف نمایید! خداوند را به جلال و قوت توصیف نمایید!
خداوند را به جلال اسم او توصیف نمایید! هدیه بیاورید و به صحنهای او بیایید!
خداوندرا در زینت قدوسیت بپرستید! ای تمامی زمین ازحضور وی بلرزید!
در میان امت‌ها گوییدخداوند سلطنت گرفته است. ربع مسکون نیزپایدار شد و جنبش نخواهد خورد. قومها را به انصاف داوری خواهد نمود.
آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نماید.
صحرا و هر‌چه در آن است، به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنم خواهند نمودبه حضور خداوند زیرا که می‌آید. زیرا که برای داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قوم هارا به امانت خود.
به حضور خداوند زیرا که می‌آید. زیرا که برای داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قوم هارا به امانت خود.

97

خداوند سلطنت گرفته است، پس زمین شادی کند و جزیره های بسیار مسرورگردند.
ابرها و ظلمت غلیظ گرداگرد اوست. عدل و انصاف قاعده تخت اوست.
آتش پیش روی وی می‌رود و دشمنان او را به اطرافش می‌سوزاند.
برقهایش ربع مسکون را روشن می‌سازد. زمین این را بدید و بلرزید.
کوهها ازحضور خداوند مثل موم گداخته می‌شود، ازحضور خداوند تمامی جهان.
آسمانها عدالت او را اعلام می‌کنند و جمیع قوم‌ها جلال او رامی بینند.
همه پرستندگان بتهای تراشیده خجل می‌شوند که به بتها فخر می‌نمایند. ای جمیع خدایان او را بپرستید.
صهیون شنید و شادمان شد و دختران یهودامسرور گردیدند، ای خداوند به‌سبب داوریهای تو.
زیرا که تو‌ای خداوند بر تمامی روی زمین متعال هستی. بر جمیع خدایان، بسیار اعلی هستی.
‌ای شما که خداوند را دوست می‌دارید، ازبدی نفرت کنید! او حافظ جانهای مقدسان خوداست. ایشان را از دست شریران می‌رهاند.
نوربرای عادلان کاشته شده است و شادمانی برای راست دلان.‌ای عادلان، در خداوند شادمان باشید! و ذکر قدوسیت او را حمد بگویید.
‌ای عادلان، در خداوند شادمان باشید! و ذکر قدوسیت او را حمد بگویید.

98

برای خداوند سرود تازه بسرایید زیراکارهای عجیب کرده است. دست راست و بازوی قدوس او، او را مظفر ساخته است.
خداوند نجات خود را اعلام نموده، وعدالتش را به نظر امت‌ها مکشوف کرده است.
رحمت و امانت خود را با خاندان اسرائیل به یادآورد. همه اقصای زمین نجات خدای ما رادیده‌اند.
‌ای تمامی زمین، خداوند را آواز شادمانی دهید. بانگ زنید و ترنم نمایید و بسرایید.
خداوند را با بربط بسرایید! با بربط و با آوازنغمات!
با کرناها و آواز سرنا! به حضور یهوه پادشاه آواز شادمانی دهید!
دریا و پری آن بخروشد! ربع مسکون و ساکنان آن!
نهرهادستک بزنند! و کوهها با هم ترنم نمایند.به حضور خداوند زیرا به داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قومهارا به راستی.
به حضور خداوند زیرا به داوری جهان می‌آید. ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد و قومهارا به راستی.

99

خداوند سلطنت گرفته است، پس قوم‌ها بلرزند! بر کروبیین جلوس می‌فرماید، زمین متزلزل گردد!
خداوند در صیهون عظیم است و او بر جمیع قوم هامتعال است!
اسم عظیم و مهیب تو را حمدبگویند، که او قدوس است.
و قوت پادشاه، انصاف را دوست می‌دارد. تو راستی را پایدارکرده، و انصاف و عدالت را در یعقوب به عمل آورده‌ای.
یهوه خدای ما را تکریم نمایید ونزد قدمگاه او عبادت کنید، که او قدوس است.
موسی و هارون از کاهنانش و سموئیل ازخوانندگان نام او. یهوه را خواندند و او ایشان را اجابت فرمود.
در ستون ابر بدیشان سخن گفت. شهادات او و فریضه‌ای را که بدیشان داد نگاه داشتند.
‌ای یهوه خدای ما توایشان را اجابت فرمودی. ایشان را خدای غفوربودی. اما از اعمال ایشان انتقام کشیدی.یهوه خدای ما را متعال بخوانید و نزد کوه مقدس او عبادت کنید. زیرا یهوه خدای ما قدوس است.
یهوه خدای ما را متعال بخوانید و نزد کوه مقدس او عبادت کنید. زیرا یهوه خدای ما قدوس است.

100

ای تمامی روی زمین خداوند راآواز شادمانی دهید.
خداوند را باشادی عبادت نمایید و به حضور او با ترنم بیاید.
بدانید که یهوه خداست، او ما را آفرید. ما قوم اوهستیم و گوسفندان مرتع او.
به دروازه های او باحمد بیایید و به صحنهای او با تسبیح! او را حمدگویید و نام او را متبارک خوانید!زیرا که خداوند نیکوست و رحمت او ابدی و امانت وی تا ابدالاباد.
زیرا که خداوند نیکوست و رحمت او ابدی و امانت وی تا ابدالاباد.

101

رحمت و انصاف را خواهم سرایید. نزد تو‌ای خداوند، تسبیح خواهم خواند.
در طریق کامل به خردمندی رفتارخواهم نمود. نزد من کی خواهی آمد؟ در خانه خود با دل سلیم سالک خواهم شد.
چیزی بد راپیش نظر خود نخواهم گذاشت. کار کج روان رامکروه می‌دارم، به من نخواهد چسبید.
دل کج ازمن دور خواهد شد. شخص شریر را نخواهم شناخت.
کسی را که در خفیه به همسایه خودغیبت‌گوید، هلاک خواهم کرد. کسی را که چشم بلند و دل متکبر دارد تحمل نخواهم کرد.
چشمانم بر امنای زمین است تا بامن ساکن شوند. کسی‌که به طریق کامل سالک باشد خادم من خواهد بود.
حیله گر در خانه من ساکن نخواهدشد. دروغ گو پیش نظر من نخواهد ماند.همه شریران زمین را صبحگاهان هلاک خواهم کرد. تاجمیع بدکاران را از شهر خداوند منقطع سازم.
همه شریران زمین را صبحگاهان هلاک خواهم کرد. تاجمیع بدکاران را از شهر خداوند منقطع سازم.

102

ای خداوند دعای مرا بشنو، و فریادمن نزد تو برسد.
در روز تنگی‌ام روی خود را از من مپوشان. گوش خود را به من فراگیر، و روزی که بخوانم مرا به زودی اجابت فرما.
زیرا روزهایم مثل دود تلف شد واستخوانهایم مثل هیزم سوخته گردید.
دل من مثل گیاه زده شده و خشک گردیده است زیراخوردن غذای خود را فراموش می‌کنم.
به‌سبب آواز ناله خود، استخوانهایم به گوشت من چسبیده است.
مانند مرغ سقای صحرا شده، ومثل بوم خرابه‌ها گردیده‌ام.
پاسبانی می‌کنم ومثل گنجشک بر پشت بام، منفرد گشته‌ام.
تمامی روز دشمنانم مرا سرزنش می‌کنند و آنانی که برمن دیوانه شده‌اند مرا لعنت می‌نمایند.
زیراخاکستر را مثل نان خورده‌ام و مشروب خود را بااشک آمیخته‌ام،
به‌سبب غضب و خشم توزیرا که مرا برافراشته و به زیر افکنده‌ای.
روزهایم مثل سایه زوال پذیر گردیده و من مثل گیاه پژمرده شده‌ام.
لیکن تو‌ای خداوند جلوس فرموده‌ای تاابدالاباد! و ذکر تو تا جمیع نسل هاست!
توبرخاسته، بر صهیون ترحم خواهی نمود زیراوقتی است که بر او رافت کنی و زمان معین رسیده است.
چونکه بندگان تو در سنگهای وی رغبت دارند و بر خاک او شفقت می‌نمایند.
پس امتها از نام خداوند خواهند ترسید وجمیع پادشاهان جهان از کبریایی تو.
زیراخداوند صهیون را بنا نموده، و در جلال خودظهور فرموده است.
به دعای مسکینان توجه نموده، و دعای ایشان را خوار نشمرده است.
این برای نسل آینده نوشته می‌شود تا قومی که آفریده خواهند شد خداوند را تسبیح بخوانند.
زیرا که از بلندی قدس خودنگریسته، خداوند از آسمان بر زمین نظر افکنده است.
تا ناله اسیران را بشنود و آنانی را که به موت سپرده شده‌اند آزاد نماید.
تا نام خداوندرا در صیهون ذکر نمایند و تسبیح او را دراورشلیم،
هنگامی که قوم‌ها با هم جمع شوند وممالک نیز تا خداوند را عبادت نمایند.
توانایی مرا در راه ناتوان ساخت و روزهای مرا کوتاه گردانید.
گفتم‌ای خدای من مرا در نصف روزهایم برمدار. سالهای تو تا جمیع نسل‌ها است.
از قدیم بنیاد زمین را نهادی وآسمان‌ها عمل دستهای تو است.
آنها فانی می‌شوند، لیکن تو باقی هستی و جمیع آنها مثل جامه مندرس خواهند شد. و مثل ردا آنها راتبدیل خواهی کرد و مبدل خواهند شد.
لیکن تو همان هستی و سالهای تو تمام نخواهد گردید.فرزندان بندگانت باقی خواهند ماند و ذریت ایشان در حضور تو پایدار خواهند بود.
فرزندان بندگانت باقی خواهند ماند و ذریت ایشان در حضور تو پایدار خواهند بود.

103

ای جان من خداوند را متبارک بخوان! و هرچه در درون من است نام قدوس او را متبارک خواند.
‌ای جان من خداوند را متبارک بخوان! و جمیع احسان های اورا فراموش مکن!
که تمام گناهانت را می‌آمرزدو همه مرض های تو را شفا می‌بخشد.
که حیات تو را از هاویه فدیه می‌دهد و تاج رحمت و رافت را بر سر تو می‌نهد.
که جان تو را به چیزهای نیکو سیر می‌کند تا جوانی تو مثل عقاب تازه شود.
خداوند عدالت را به‌جا می‌آورد و انصاف رابرای جمیع مظلومان.
طریق های خویش را به موسی تعلیم داد و عمل های خود را به بنی‌اسرائیل.
خداوند رحمان و کریم است دیرغضب و بسیار رحیم.
تا به ابد محاکمه نخواهدنمود و خشم را همیشه نگاه نخواهد داشت.
باما موافق گناهان ما عمل ننموده، و به ما به حسب خطایای ما جزا نداده است.
زیرا آنقدر که آسمان از زمین بلندتر است، به همان قدر رحمت او بر ترسندگانش عظیم است.
به اندازه‌ای که مشرق از مغرب دور است، به همان اندازه گناهان ما را از ما دور کرده است.
چنانکه پدر برفرزندان خود رئوف است همچنان خداوند برترسندگان خود رافت می‌نماید.
زیرا جبلت مارا می‌داند و یاد می‌دارد که ما خاک هستیم.
واما انسان، ایام او مثل گیاه است، مثل گل صحراهمچنان می‌شکفد.
زیرا که باد بر آن می‌وزد ونابود می‌گردد و مکانش دیگر آن را نمی شناسد.
لیکن رحمت خداوند بر ترسندگانش ازازل تا ابدالاباد است و عدالت او بر فرزندان فرزندان.
بر آنانی که عهد او را حفظ می‌کنند وفرایض او را یاد می‌دارند تا آنها را به‌جا آورند.
خداوند تخت خود را بر آسمانها استوارنموده، و سلطنت او بر همه مسلط است.
خداوند را متبارک خوانید، ای فرشتگان او که در قوت زورآورید و کلام او را به‌جا می‌آورید وآواز کلام او را گوش می‌گیرید!
‌ای جمیع لشکرهای او خداوند را متبارک خوانید! و‌ای خادمان او که اراده او را بجا می‌آورید!‌ای همه کارهای خداوند او را متبارک خوانید! در همه مکان های سلطنت او. ای جان من خداوند رامتبارک بخوان!
‌ای همه کارهای خداوند او را متبارک خوانید! در همه مکان های سلطنت او. ای جان من خداوند رامتبارک بخوان!

104

ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! ای یهوه خدای من توبی نهایت عظیم هستی! به عزت و جلال ملبس هستی.
خویشتن را به نور مثل ردا پوشانیده‌ای.
آن که غرفات خود را بر آبها بنا کرده است و ابرها رامرکب خود نموده و بر بالهای باد می‌خرامد.
فرشتگان خود را بادها می‌گرداند و خادمان خود را آتش مشتعل.
که زمین را بر اساسش استوار کرده، تا جنبش نخورد تا ابدالاباد.
آن رابه لجه‌ها مثل ردا پوشانیده‌ای، که آبها بر کوههاایستاده‌اند.
از عتاب تو می‌گریزند. از آواز رعدتو پراکنده می‌شوند.
به فراز کوهها برمی آیند، وبه همواریها فرود می‌آیند، به مکانی که برای آنهامهیا ساخته‌ای.
حدی برای آنها قرار داده‌ای که از آن نگذرند و برنگردند تا زمین را بپوشانند.
که چشمه‌ها را در وادیها جاری می‌سازد تا درمیان کوهها روان بشوند.
تمام حیوانات صحرارا سیراب می‌سازند تا گورخران تشنگی خود رافرو نشانند.
بر آنها مرغان هوا ساکن می‌شوند واز میان شاخه‌ها آواز خود را می‌دهند.
او ازغرفات خود کوهها را سیراب می‌کند و از ثمرات اعمال تو زمین سیر می‌شود.
نباتات را برای بهایم می‌رویاند و سبزه‌ها رابرای خدمت انسان، و نان را از زمین بیرون می‌آورد.
و شراب را که دل انسان را شادمان می‌کند، و چهره او را به روغن شاداب می‌سازد ودل انسان را به نان قوی می‌گرداند.
درختان خداوند شادابند، یعنی سروهای آزاد لبنان که غرس کرده است،
که در آنها مرغان آشیانهای خود را می‌گیرند و اما صنوبر خانه لق لق می‌باشد.
کوههای بلند برای بزهای کوهی و صخره هابرای یربوع ملجاء است.
ماه را برای موسمهاساخت و آفتاب مغرب خود را می‌داند.
تاریکی می‌سازی و شب می‌شود که در آن همه حیوانات جنگلی راه می‌روند.
شیربچگان برای شکار خود غرش می‌کنند و خوراک خویش را از خدا می‌جویند.
چون آفتاب طلوع می‌کند جمع می‌شوند و در بیشه های خودمی خوابند.
انسان برای عمل خود بیرون می‌آید و به جهت شغل خویش تا شامگاه.
‌ای خداوند اعمال تو چه بسیار است. جمیع آنها را به حکمت کرده‌ای. زمین از دولت تو پر است.
و آن دریای بزرگ و وسیع الاطراف نیز که در آن حشرات از حد شماره زیاده‌اند و حیوانات خرد و بزرگ.
و در آن کشتیها راه می‌روند و آن لویاتان که به جهت بازی کردن در آن آفریده‌ای.
جمیع اینها از تو انتظارمی کشند تا خوراک آنها را در وقتش برسانی.
آنچه را که به آنها می‌دهی، فرا می‌گیرند. دست خود را باز می‌کنی، پس از چیزهای نیکو سیرمی شوند.
روی خود را می‌پوشانی پس مضطرب می‌گردند. روح آنها را قبض می‌کنی، پس می‌میرند و به خاک خود برمی گردند.
چون روح خود را می‌فرستی، آفریده می‌شوند و روی زمین را تازه می‌گردانی.
جلال خداوند تا ابدالاباد است. خداوند ازاعمال خود راضی خواهد بود.
که به زمین نگاه می‌کند و آن می‌لرزد. کوهها را لمس می‌کند، پس آتش فشان می‌شوند.
خداوند را خواهم سرایید تا زنده می‌باشم. برای خدای خود تسبیح خواهم خواند تا وجود دارم.
تفکر من او رالذیذ بشود و من در خداوند شادمان خواهم بود.گناهکاران از زمین نابود گردند و شریران دیگر یافت نشوند. ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! هللویاه!
گناهکاران از زمین نابود گردند و شریران دیگر یافت نشوند. ای جان من، خداوند را متبارک بخوان! هللویاه!

105

یهوه را حمد گویید و نام او رابخوانید. اعمال او را در میان قوم هااعلام نمایید.
او را بسرایید برای او تسبیح بخوانید. در تمام کارهای عجیب او تفکر نمایید.
در نام قدوس او فخر کنید. دل طالبان خداوندشادمان باشد.
خداوند و قوت او را بطلبید. روی او را پیوسته طالب باشید.
کارهای عجیب را که او کرده است به یاد آورید. آیات او و داوریهای دهان او را.
‌ای ذریت بنده او ابراهیم! ای فرزندان یعقوب، برگزیده او!
یهوه خدای ماست. داوریهای او در تمامی جهان است.
عهد خود رایاد می‌دارد تا ابدالاباد و کلامی را که بر هزاران پشت فرموده است.
آن عهدی را که با ابراهیم بسته و قسمی را که برای اسحاق خورده است.
و آن را برای یعقوب فریضه‌ای استوار ساخت و برای اسرائیل عهد جاودانی.
و گفت که زمین کنعان را به تو خواهم داد تا حصه میراث شماشود.
هنگامی که عددی معدود بودند، قلیل العدد و غربا در آنجا.
و از امتی تا امتی سرگردان می‌بودند و از یک مملکت تا قوم دیگر.
او نگذاشت که کسی بر ایشان ظلم کند بلکه پادشاهان را به‌خاطر ایشان توبیخ نمود
که بر مسیحان من دست مگذارید. و انبیای مرا ضررمرسانید.
پس قحطی را بر آن زمین خواند وتمامی قوام نان را شکست،
و مردی پیش روی ایشان فرستاد، یعنی یوسف را که او را به غلامی فروختند.
پایهای وی را به زنجیرها خستند وجان او در آهن بسته شد
تا وقتی که سخن اوواقع شد. و کلام خداوند او را امتحان نمود.
آنگاه پادشاه فرستاده، بندهای او را گشاد وسلطان قوم‌ها او را آزاد ساخت.
او را بر خانه خود حاکم قرار داد و مختار بر تمام مایملک خویش.
تا به اراده خود سروران او را بند نمایدو مشایخ او را حکمت آموزد.
پس اسرائیل به مصر درآمدند و یعقوب درزمین حام غربت پذیرفت.
و او قوم خود را به غایت بارور گردانید و ایشان را از دشمنان ایشان قوی تر ساخت.
لیکن دل ایشان را برگردانید تابر قوم او کینه ورزند و بر بندگان وی حیله نمایند.
بنده خود موسی را فرستاد و هارون را که برگزیده بود.
کلمات و آیات او را در میان ایشان اقامه کردند و عجایب او را در زمین حام.
ظلمت را فرستاد که تاریک گردید. پس به کلام او مخالفت نورزیدند.
آبهای ایشان را به خون مبدل ساخت و ماهیان ایشان را میرانید.
زمین ایشان غوکها را به ازدحام پیدا نمود، حتی درحرمهای پادشاهان ایشان.
او گفت و انواع مگسها پدید آمد و پشه هادر همه حدود ایشان.
تگرگ را به عوض باران بارانید و آتش مشتعل را در زمین ایشان.
موهاو انجیرهای ایشان را زد و درختان محال ایشان رابشکست.
او گفت و ملخ پدید آمد و کرمها ازحد شماره افزون.
و هر سهم را در زمین ایشان بخوردند و میوه های زمین ایشان را خوردند.
وجمیع نخست زادگان را در زمین ایشان زد، اوائل تمامی قوت ایشان را.
و ایشان را با طلا و نقره بیرون آورد که در اسباط ایشان یکی ضعیف نبود.
مصریان از بیرون رفتن ایشان شاد بودند زیرا که خوف ایشان بر آنها مستولی گردیده بود.
ابری برای پوشش گسترانید و آتشی که شامگاه روشنایی دهد.
سوال کردند پس سلوی برای ایشان فرستاد و ایشان را از نان آسمان سیرگردانید.
صخره را بشکافت و آب جاری شد؛ در جایهای خشک مثل نهر روان گردید.
زیراکلام مقدس خود را به یاد آورد و بنده خویش ابراهیم را.
و قوم خود را با شادمانی بیرون آورد و برگزیدگان خویش را با ترنم.
وزمینهای امتها را بدیشان داد و زحمت قوم‌ها راوارث شدند.تا آنکه فرایض او را نگاه دارند وشریعت او را حفظ نمایند. هللویاه!
تا آنکه فرایض او را نگاه دارند وشریعت او را حفظ نمایند. هللویاه!

106

هللویاه! خداوند را حمد بگوییدزیرا که او نیکو است و رحمت او تاابدالاباد!
کیست که اعمال عظیم خداوند رابگوید و همه تسبیحات او را بشنواند؟
خوشابحال آنانی که انصاف را نگاه دارند و آن که عدالت را در همه وقت به عمل آورد.
‌ای خداوند مرا یاد کن به رضامندیی که با قوم خودمی داری و به نجات خود از من تفقد نما.
تاسعادت برگزیدگان تو را ببینم و به شادمانی قوم تو مسرور شوم و با میراث تو فخر نمایم.
با پدران خود گناه نموده‌ایم و عصیان ورزیده، شرارت کرده‌ایم.
پدران ما کارهای عجیب تو را در مصر نفهمیدند و کثرت رحمت تو را به یاد نیاوردند بلکه نزد دریا یعنی بحر قلزم فتنه انگیختند.
لیکن به‌خاطر اسم خود ایشان رانجات داد تا توانایی خود را اعلان نماید.
و بحرقلزم را عتاب کرد که خشک گردید. پس ایشان رادر لجه‌ها مثل بیابان رهبری فرمود.
و ایشان رااز دست دشمن نجات داد و از دست خصم رهایی بخشید.
و آب، دشمنان ایشان را پوشانید که یکی از ایشان باقی نماند.
آنگاه به کلام اوایمان آوردند و حمد او را سراییدند.
لیکن اعمال او را به زودی فراموش کردند و مشورت اورا انتظار نکشیدند.
بلکه شهوت‌پرستی نمودنددر بادیه؛ و خدا را امتحان کردند در هامون.
ومسالت ایشان را بدیشان داد. لیکن لاغری درجانهای ایشان فرستاد.
پس به موسی در اردو حسد بردند و به هارون، مقدس یهوه.
و زمین شکافته شده، داتان را فرو برد و جماعت ابیرام را پوشانید.
وآتش، در جماعت ایشان افروخته شده، شعله آتش شریران را سوزانید.
گوساله‌ای درحوریب ساختند و بتی ریخته شده را پرستش نمودند.
و جلال خود را تبدیل نمودند به مثال گاوی که علف می‌خورد.
و خدای نجات‌دهنده خود را فراموش کردند که کارهای عظیم در مصر کرده بود.
و اعمال عجیبه را در زمین حام و کارهای ترسناک را در بحر قلزم.
آنگاه گفت که ایشان را هلاک بکند. اگر برگزیده اوموسی در شکاف به حضور وی نمی ایستاد، تاغضب او را از هلاکت ایشان برگرداند.
و زمین مرغوب را خوار شمردند و به کلام وی ایمان نیاوردند.
و در خیمه های خود همهمه کردندو قول خداوند را استماع ننمودند.
لهذا دست خود را برایشان برافراشت، که ایشان را در صحرااز پا درآورد.
و ذریت ایشان را در میان امتهابیندازد و ایشان را در زمینها پراکنده کند.
پس به بعل فغور پیوستند و قربانی های مردگان راخوردند.
و به‌کارهای خود خشم او را به هیجان آوردند و وبا بر ایشان سخت آمد.
آنگاه فینحاس بر پا ایستاده، داوری نمود ووبا برداشته شد.
و این برای او به عدالت محسوب گردید، نسلا بعد نسل تا ابدالاباد.
واو را نزد آب مریبه غضبناک نمودند. حتی موسی را به‌خاطر ایشان آزاری عارض گردید.
زیراکه روح او را تلخ ساختند، تا از لبهای خود ناسزاگفت.
و آن قوم‌ها را هلاک نکردند، که درباره ایشان خداوند امر فرموده بود.
بلکه خویشتن را با امتها آمیختند و کارهای ایشان را آموختند.
و بتهای ایشان را پرستش نمودند تا آنکه برای ایشان دام گردید.
و پسران و دختران خویش رابرای دیوها قربانی گذرانیدند.
و خون بی‌گناه راریختند یعنی خون پسران و دختران خود را که آن را برای بتهای کنعان ذبح کردند و زمین از خون ملوث گردید.
و از کارهای خود نجس شدند ودر افعال خویش زناکار گردیدند.
لهذا خشم خداوند بر قوم خود افروخته شد و میراث خویش را مکروه داشت.
و ایشان را به‌دست امتها تسلیم نمود تا آنانی که از ایشان نفرت داشتند، بر ایشان حکمرانی کردند.
و دشمنان ایشان بر ایشان ظلم نمودند و زیر دست ایشان ذلیل گردیدند.
بارهای بسیار ایشان راخلاصی داد. لیکن به مشورتهای خویش براو فتنه کردند و به‌سبب گناه خویش خوار گردیدند.
با وجود این، بر تنگی ایشان نظر کرد، وقتی که فریاد ایشان را شنید.
و به‌خاطر ایشان، عهدخود را به یاد آورد و در کثرت رحمت خویش بازگشت نمود.
و ایشان را حرمت داد، در نظرجمیع اسیرکنندگان ایشان.
‌ای یهوه خدای ما، ما را نجات ده! و ما را از میان امتها جمع کن! تا نام قدوس تو را حمد گوییم و در تسبیح تو فخرنماییم.یهوه خدای اسرائیل متبارک باد از ازل تا ابدالاباد. و تمامی قوم بگویند آمین. هللویاه!
یهوه خدای اسرائیل متبارک باد از ازل تا ابدالاباد. و تمامی قوم بگویند آمین. هللویاه!

107

خداوند را حمد بگویید زیرا که اونیکو است و رحمت او باقی است تا ابدالاباد.
فدیه شدگان خداوند این را بگویند که ایشان را از دست دشمن فدیه داده است.
وایشان را از بلدان جمع کرده، از مشرق و مغرب واز شمال و جنوب.
در صحرا آواره شدند و دربادیه‌ای بی‌طریق و شهری برای سکونت نیافتند.
گرسنه و تشنه نیز شدند و جان ایشان در ایشان مستمند گردید.
آنگاه در تنگی خود نزدخداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید.
و ایشان را به راه مستقیم رهبری نمود، تا به شهری مسکون درآمدند.
پس خداوند را به‌سبب رحمتش تشکرنمایند و به‌سبب کارهای عجیب وی با بنی آدم.
زیرا که جان آرزومند را سیر گردانید و جان گرسنه را از چیزهای نیکو پر ساخت.
آنانی که در تاریکی و سایه موت نشسته بودند، که درمذلت و آهن بسته شده بودند.
زیرا به کلام خدامخالفت نمودند و به نصیحت حضرت اعلی اهانت کردند.
و او دل ایشان را به مشقت ذلیل ساخت. بلغزیدند و مدد کننده‌ای نبود.
آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد برآوردند وایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید.
ایشان را از تاریکی و سایه موت بیرون آورد وبندهای ایشان را بگسست.
پس خداوند را به‌سبب رحمتش تشکرنمایند و به‌سبب کارهای عجیب او با بنی آدم.
زیرا که دروازه های برنجین را شکسته، وبندهای آهنین را پاره کرده است.
احمقان به‌سبب طریق شریرانه خود و به‌سبب گناهان خویش، خود را ذلیل ساختند.
جان ایشان هرقسم خوراک را مکروه داشت و به دروازه های موت نزدیک شدند.
آنگاه در تنگی خود نزدخداوند فریاد برآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید.
کلام خود را فرستاده، ایشان را شفا بخشید و ایشان را از هلاکتهای ایشان رهانید.
پس خداوند را به‌سبب رحمتش تشکرنمایند و به‌سبب کارهای عجیب او با بنی آدم.
و قربانی های تشکر را بگذرانند و اعمال وی رابه ترنم ذکر کنند.
آنانی که در کشتیها به دریارفتند، و در آبهای کثیر شغل کردند.
اینان کارهای خداوند را دیدند و اعمال عجیب او را درلجه‌ها.
او گفت پس باد تند را وزانید و امواج آن را برافراشت.
به آسمانها بالا رفتند و به لجه‌ها فرود شدند و جان ایشان از سخنی گداخته گردید.
سرگردان گشته، مثل مستان افتان وخیزان شدند و عقل ایشان تمام حیران گردید.
آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریادبرآوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید.
طوفان را به آرامی ساکت ساخت که موجهایش ساکن گردید.
پس مسرور شدندزیرا که آسایش یافتند و ایشان را به بندر مرادایشان رسانید.
پس خداوند را به‌سبب رحمتش تشکرنمایند و به‌سبب کارهای عجیب او با بنی آدم.
و او را در مجمع قوم متعال بخوانند و درمجلس مشایخ او را تسبیح بگویند.
او نهرها رابه بادیه مبدل کرد و چشمه های آب را به زمین تشنه.
و زمین بارور را نیز به شوره زار، به‌سبب شرارت ساکنان آن.
بادیه را به دریاچه آب مبدل کرد و زمین خشک را به چشمه های آب.
و گرسنگان را در آنجا ساکن ساخت تا شهری برای سکونت بنا نمودند.
و مزرعه‌ها کاشتند وتاکستانها غرس نمودند و حاصل غله به عمل آوردند.
و ایشان را برکت داد تا به غایت کثیرشدند و بهایم ایشان را نگذارد کم شوند.
و بازکم گشتند و ذلیل شدند، از ظلم و شقاوت و حزن.
ذلت را بر روسا می‌ریزد و ایشان را در بادیه‌ای که راه ندارد آواره می‌سازد.
اما مسکین را ازمشقتش برمی افروزد و قبیله‌ها را مثل گله هابرایش پیدا می‌کند.
صالحان این را دیده، شادمان می‌شوند و تمامی شرارت دهان خود راخواهد بست.کیست خردمند تا بدین چیزهاتفکر نماید؟ که ایشان رحمت های خداوند راخواهند فهمید.
کیست خردمند تا بدین چیزهاتفکر نماید؟ که ایشان رحمت های خداوند راخواهند فهمید.

108

ای خدا دل من مستحکم است. من خواهم سرایید و ترنم خواهم نمودو جلال من نیز.
‌ای عود و بربط بیدار شوید! من نیز در سحرگاه بیدار خواهم شد.
‌ای خداوند، تو را در میان قوم‌ها حمد خواهم گفت و در میان طایفه‌ها تو را خواهم سرایید.
زیرا که رحمت توعظیم است، فوق آسمانها! و راستی تو تا افلاک می‌رسد!
‌ای خدا، بر فوق آسمانها متعال باش وجلال تو بر تمامی زمین!
تا محبوبان تو خلاصی یابند. به‌دست راست خود نجات ده و مرا اجابت فرما.
خدا در قدوسیت خود سخن گفته است، پس وجد خواهم نمود. شکیم را تقسیم می‌کنم و وادی سکوت را خواهم پیمود.
جلعاد از آن من است و منسی از آن من. و افرایم خود سر من. ویهودا عصای سلطنت من.
موآب ظرف شست وشوی من است، و بر ادوم نعلین خود را خواهم‌انداخت و بر فلسطین فخر خواهم نمود.
کیست که مرا به شهر حصین درآورد؟ کیست که مرا به ادوم رهبری نماید؟
آیا نه تو‌ای خداکه ما را ترک کرده‌ای؟ و تو‌ای خدا که بالشکرهای ما بیرون نمی آیی؟
ما را بر دشمن امداد فرما، زیرا که مدد انسان باطل است.درخدا با شجاعت کار خواهیم کرد و او دشمنان مارا پایمال خواهد نمود.
درخدا با شجاعت کار خواهیم کرد و او دشمنان مارا پایمال خواهد نمود.

109

خدای تسبیح من، خاموش مباش!
زیرا که دهان شرارت ودهان فریب را بر من گشوده‌اند، و به زبان دروغ برمن سخن گفته‌اند.
به سخنان کینه مرا احاطه کرده‌اند و بی‌سبب با من جنگ نموده‌اند.
به عوض محبت من، با من مخالفت می‌کنند، و اما من دعا.
و به عوض نیکویی به من بدی کرده‌اند. و به عوض محبت، عداوت نموده.
مردی شریر را براو بگمار، و دشمن به‌دست راست او بایستد.
هنگامی که در محاکمه بیاید، خطا کار بیرون آیدو دعای او گناه بشود.
ایام عمرش کم شود ومنصب او را دیگری ضبط نماید.
فرزندان اویتیم بشوند و زوجه وی بیوه گردد.
و فرزندان او آواره شده، گدایی بکنند و از خرابه های خودقوت را بجویند.
طلبکار تمامی مایملک او را ضبط نماید و اجنبیان محنت او را تاراج کنند.
کسی نباشد که بر او رحمت کند و بر یتیمان وی احدی رافت ننماید.
ذریت وی منقطع گردند و در طبقه بعد نام ایشان محو شود.
عصیان پدرانش نزد خداوند به یاد آورده شودو گناه مادرش محو نگردد.
و آنها در مد نظرخداوند دائم بماند تا یادگاری ایشان را از زمین ببرد.
زیرا که رحمت نمودن را به یاد نیاورد، بلکه بر فقیر و مسکین جفا کرد و بر شکسته دل تااو را به قتل رساند.
چون که لعنت را دوست می‌داشت بدو رسیده و چون که برکت رانمی خواست، از او دور شده است.
و لعنت رامثل ردای خود در بر‌گرفت و مثل آب به شکمش درآمد و مثل روغن در استخوانهای وی.
پس مثل جامه‌ای که او را می‌پوشاند، و چون کمربندی که به آن همیشه بسته می‌شود، خواهدبود.
این است اجرت مخالفانم از جانب خداوند و برای آنانی که بر جان من بدی می‌گویند.
اما تو‌ای یهوه خداوند به‌خاطر نام خود بامن عمل نما؛ چون که رحمت تو نیکوست، مراخلاصی ده.
زیرا که من فقیر و مسکین هستم ودل من در اندرونم مجروح است.
مثل سایه‌ای که در زوال باشد رفته‌ام و مثل ملخ رانده شده‌ام.
زانوهایم از روزه داشتن می‌لرزد و گوشتم ازفربهی کاهیده می‌شود.
و من نزد ایشان عارگردیده‌ام. چون مرا می‌بینند سر خود رامی جنبانند.
‌ای یهوه خدای من مرا اعانت فرما، و به حسب رحمت خود مرا نجات ده،
تا بدانند که این است دست تو، و تو‌ای خداوند این را کرده‌ای.
ایشان لعنت بکنند، اما تو برکت بده. ایشان برخیزند و خجل گردند و اما بنده توشادمان شود.
جفا کنندگانم به رسوایی ملبس شوند و خجالت خویش را مثل ردا بپوشند.
خداوند را به زبان خود بسیار تشکر خواهم کرد و او را در جماعت کثیر حمد خواهم گفت.زیرا که به‌دست راست مسکین خواهد ایستادتا او را از آنانی که بر جان او فتوا می‌دهندبرهاند.
زیرا که به‌دست راست مسکین خواهد ایستادتا او را از آنانی که بر جان او فتوا می‌دهندبرهاند.

110

یهوه به خداوند من گفت: «به‌دست راست من بنشین تا دشمنانت را پای انداز تو سازم.»
خداوند عصای قوت تو را ازصهیون خواهد فرستاد. در میان دشمنان خودحکمرانی کن.
قوم تو در روز قوت تو، هدایای تبرعی می‌باشند. در زینتهای قدوسیت، شبنم جوانی تو از رحم صحرگاه برای توست.
خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهدشد که «تو کاهن هستی تا ابدالاباد، به رتبه ملکیصدق.»
خداوند که به‌دست راست توست؛ در روز غضب خود پادشاهان را شکست خواهد داد.
در میان امتها داوری خواهد کرد. از لاشها پر خواهد ساخت و سر آنها را درزمین وسیع خواهد کوبید.از نهر سر راه خواهد نوشید. بنابراین سر خود را بر‌خواهدافراشت.
از نهر سر راه خواهد نوشید. بنابراین سر خود را بر‌خواهدافراشت.

111

هللویاه! خداوند را به تمامی دل حمد خواهم گفت، در مجلس راستان و در جماعت.
کارهای خداوند عظیم است، و همگانی که به آنها رغبت دارند در آنهاتفتیش می‌کنند.
کار او جلال و کبریایی است وعدالت وی پایدار تا ابدالاباد.
یادگاری برای کارهای عجیب خود ساخته است. خداوند کریم و رحیم است.
ترسندگان خود را رزقی نیکوداده است. عهد خویش را به یاد خواهد داشت تاابدالاباد.
قوت اعمال خود را برای قوم خودبیان کرده است تا میراث امتها را بدیشان عطافرماید.
کارهای دستهایش راستی و انصاف است و جمیع فرایض وی امین.
آنها پایدار است تا ابدالاباد. در راستی و استقامت کرده شده.
فدیه‌ای برای قوم خود فرستاد و عهد خویش راتا ابد امر فرمود. نام او قدوس و مهیب است.ترس خداوند ابتدای حکمت است. همه عاملین آنها را خردمندی نیکو است. حمد اوپایدار است تا ابدالاباد.
ترس خداوند ابتدای حکمت است. همه عاملین آنها را خردمندی نیکو است. حمد اوپایدار است تا ابدالاباد.

112

هللویاه! خوشابحال کسی‌که ازخداوند می‌ترسد و در وصایای اوبسیار رغبت دارد.
ذریتش در زمین زورآورخواهند بود. طبقه راستان مبارک خواهند شد.
توانگری و دولت در خانه او خواهد بود وعدالتش تا به ابد پایدار است.
نور برای راستان در تاریکی طلوع می‌کند. او کریم و رحیم و عادل است.
فرخنده است شخصی که رئوف و قرض دهنده باشد. او کارهای خود را به انصاف استوارمی دارد.
زیرا که تا به ابد جنبش نخواهد خورد. مرد عادل تا به ابد مذکور خواهد بود.
از خبر بدنخواهد ترسید. دل او پایدار است و بر خداوندتوکل دارد.
دل او استوار است و نخواهد ترسیدتا آرزوی خویش را بر دشمنان خود ببیند.
بذل نموده، به فقرا بخشیده است؛ عدالتش تا به ابدپایدار است. شاخ او با عزت افراشته خواهد شد.شریر این را دیده، غضبناک خواهد شد. دندانهای خود را فشرده، گداخته خواهد گشت. آرزوی شریران زایل خواهد گردید.
شریر این را دیده، غضبناک خواهد شد. دندانهای خود را فشرده، گداخته خواهد گشت. آرزوی شریران زایل خواهد گردید.

113

هللویاه! ای بندگان خداوند، تسبیح بخوانید. نام خداوند را تسبیح بخوانید.
نام خداوند متبارک باد، از الان تاابدالاباد.
از مطلع آفتاب تا مغرب آن، نام خداوند را تسبیح خوانده شود.
خداوند برجمیع امتها متعال است و جلال وی فوق آسمانها.
کیست مانند یهوه خدای ما که بر اعلی علیین نشسته است؟
و متواضع می‌شود تا نظرنماید بر آسمانها و بر زمین.
که مسکین را ازخاک برمی دارد و فقیر را از مزبله برمی افرازد.
تااو را با بزرگان بنشاند یعنی با بزرگان قوم خویش.زن نازاد را خانه نشین می‌سازد و مادر فرحناک فرزندان. هللویاه!
زن نازاد را خانه نشین می‌سازد و مادر فرحناک فرزندان. هللویاه!

114

وقتی که اسرائیل از مصر بیرون آمدند، و خاندان یعقوب از قوم اجنبی زبان،
یهودا مقدس او بود و اسرائیل محل سلطنت وی.
دریا این را بدید و گریخت واردن به عقب برگشت.
کوهها مثل قوچها به جستن درآمدند و تلها مثل بره های گله.
‌ای دریاتو را چه شد که گریختی؟ و‌ای اردن که به عقب برگشتی؟
‌ای کوهها که مثل قوچها به جستن درآمدید و‌ای تلها که مثل بره های گله.
‌ای زمین از حضور خداوند متزلزل شو و از حضور خدای یعقوب.که صخره را دریاچه آب گردانید وسنگ خارا را چشمه آب.
که صخره را دریاچه آب گردانید وسنگ خارا را چشمه آب.

115

ما را نی، ای خداوند! ما را نی، بلکه نام خود را جلال ده! به‌سبب رحمتت و به‌سبب راستی خویش.
امتها چرابگویند که «خدای ایشان الان کجاست؟»
اماخدای ما در آسمانهاست. آنچه را که اراده نموده به عمل آورده است.
بتهای ایشان نقره وطلاست، از صنعت دستهای انسان.
آنها را دهان است و سخن نمی گویند. آنها را چشمهاست ونمی بینند.
آنها را گوشهاست و نمی شنوند. آنهارا بینی است و نمی بویند.
دستها دارند و لمس نمی کنند. و پایها و راه نمی روند. و به گلوی خودتنطق نمی نمایند.
سازندگان آنها مثل آنهاهستند، و هر‌که بر آنها توکل دارد.
‌ای اسرائیل بر خداوند توکل نما. او معاون وسپر ایشان است.
‌ای خاندان هارون بر خداوندتوکل نمایید. او معاون و سپر ایشان است.
‌ای ترسندگان خداوند، بر خداوند توکل نمایید. او معاون و سپر ایشان است.
خداوند ما را به یادآورده، برکت می‌دهد. خاندان اسرائیل را برکت خواهد داد و خاندان هارون را برکت خواهد داد.
ترسندگان خداوند را برکت خواهد داد، چه کوچک و چه بزرگ.
خداوند شما را ترقی خواهد داد، شما و فرزندان شما را.
شمامبارک خداوند هستید که آسمان و زمین را آفرید.
آسمانها، آسمانهای خداوند است و اما زمین را به بنی آدم عطا فرمود.
مردگان نیستند که یاه را تسبیح می‌خوانند؛ و نه آنانی که به خاموشی فرو می‌روند.لیکن ما یاه را متبارک خواهیم خواند، از الان و تا ابدالاباد. هللویاه!
لیکن ما یاه را متبارک خواهیم خواند، از الان و تا ابدالاباد. هللویاه!

116

خداوند را محبت می‌نمایم زیرا که آواز من و تضرع مرا شنیده است.
زیرا که گوش خود را به من فرا داشته است، پس مدت حیات خود، او را خواهم خواند.
ریسمان های موت مرا احاطه کرد و تنگیهای هاویه مرا دریافت، تنگی و غم پیدا کردم.
آنگاه نام خداوند را خواندم. آه‌ای خداوند جان مرارهایی ده!
خداوند رئوف و عادل است و خدای ما رحیم است.
خداوند ساده دلان را محافظت می‌کند. ذلیل بودم و مرا نجات داد.
‌ای جان من به آرامی خود برگرد، زیراخداوند به تو احسان نموده است.
زیرا که جان مرا از موت خلاصی دادی و چشمانم را از اشک و پایهایم را از لغزیدن.
به حضور خداوند سالک خواهم بود، در زمین زندگان.
ایمان آوردم پس سخن گفتم. من بسیار مستمند شدم.
درپریشانی خود گفتم که «جمیع آدمیان دروغ گویند.»
خداوند را چه ادا کنم، برای همه احسانهایی که به من نموده است؟
پیاله نجات را خواهم گرفت و نام خداوند را خواهم خواند.
نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد، به حضور تمامی قوم او.
موت مقدسان خداونددر نظر وی گرانبها است.
آه‌ای خداوند، من بنده تو هستم! من بنده تو و پسر کنیز تو هستم. بندهای مرا گشوده‌ای!
قربانی های تشکر نزدتو خواهم گذرانید و نام خداوند را خواهم خواند.
نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد، به حضور تمامی قوم وی،در صحن های خانه خداوند، در اندرون تو‌ای اورشلیم. هللویاه!
در صحن های خانه خداوند، در اندرون تو‌ای اورشلیم. هللویاه!

117

ای جمیع امتها خداوند را تسبیح بخوانید! ای تمامی قبایل! او راحمد گویید!زیرا که رحمت او بر ما عظیم است و راستی خداوند تا ابدالاباد. هللویاه!
زیرا که رحمت او بر ما عظیم است و راستی خداوند تا ابدالاباد. هللویاه!

118

خداوند را حمد گویید زیرا که نیکوست و رحمت او تا ابدالاباداست.
اسرائیل بگویند که «رحمت او تا ابدالاباداست.»
خاندان هارون بگویند که «رحمت او تاابدالاباد است.»
ترسندگان خداوند بگویند که «رحمت او تا ابدالاباد است.»
در تنگی یاه را خواندم. یاه مرا اجابت فرموده، در جای وسیع آورد.
خداوند با من است، پس نخواهم ترسید. انسان به من چه تواندکرد؟
خداوند برایم از مددکاران من است. پس من بر نفرت کنندگان خود آرزوی خویش راخواهم دید.
به خداوند پناه بردن بهتر است ازتوکل نمودن بر آدمیان.
به خداوند پناه بردن بهتراست از توکل نمودن بر امیران.
جمیع امتها مرااحاطه کردند، لیکن به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد.
مرا احاطه کردند و دور مراگرفتند، لیکن به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد.
مثل زنبورها مرا احاطه کردند ومثل آتش خارها خاموش شدند. زیرا که به نام خداوند ایشان را هلاک خواهم کرد.
بر من سخت هجوم آوردی تا بیفتم، لیکن خداوند مرااعانت نمود.
خداوند قوت و سرود من است ونجات من شده است.
آواز ترنم و نجات درخیمه های عادلان است. دست راست خداوند باشجاعت عمل می‌کند.
دست راست خداوندمتعال است. دست راست خداوند با شجاعت عمل می‌کند.
نمی میرم بلکه زیست خواهم کرد و کارهای یاه را ذکر خواهم نمود.
یاه مرابه شدت تنبیه نموده، لیکن مرا به موت نسپرده است.
دروازه های عدالت را برای من بگشایید! به آنها داخل شده، یاه را حمد خواهم گفت.
دروازه خداوند این است. عادلان بدان داخل خواهند شد.
تو را حمد می‌گویم زیرا که مرااجابت فرموده و نجات من شده‌ای.
سنگی راکه معماران رد کردند، همان سر زاویه شده است.
این از جانب خداوند شده و در نظر ما عجیب است.
این است روزی که خداوند ظاهر کرده است. درآن وجد و شادی خواهیم نمود.
آه‌ای خداوند نجات ببخش! آه‌ای خداوند سعادت عطا فرما!
متبارک باد او که به نام خداوندمی آید. شما را از خانه خداوند برکت می‌دهیم.
یهوه خدایی است که ما را روشن ساخته است. ذبیحه را به ریسمانها بر شاخهای قربانگاه ببندید.
تو خدای من هستی تو، پس تو را حمدمی گویم. خدای من، تو را متعال خواهم خواند.خداوند را حمد گویید زیرا که نیکوست ورحمت او تا ابدالاباد است.
خداوند را حمد گویید زیرا که نیکوست ورحمت او تا ابدالاباد است.

119

خوشا‌به‌حال کاملان طریق که به شریعت خداوند سالکند.
خوشا‌به‌حال آنانی که شهادات او را حفظ می‌کنند و به تمامی دل او را می‌طلبند.
کج روی نیز نمی کنندو به طریق های وی سلوک می‌نمایند.
تووصایای خود را امر فرموده‌ای تا آنها را تمام نگاه داریم.
کاش که راههای من مستحکم شودتا فرایض تو را حفظ کنم.
آنگاه خجل نخواهم شد چون تمام اوامر تو را در مد نظر خود دارم.
تو را به راستی دل حمد خواهم گفت چون داوریهای عدالت تو را آموخته شوم.
فرایض تورا نگاه می‌دارم. مرا بالکلیه ترک منما.
به چه چیز مرد جوان راه خود را پاک می‌سازد؟ به نگاه داشتنش موافق کلام تو.
به تمامی دل تو را طلبیدم. مگذار که از اوامر توگمراه شوم.
کلام تو را در دل خود مخفی داشتم که مبادا به تو گناه ورزم.
‌ای خداوند تومتبارک هستی فرایض خود را به من بیاموز.
به لب های خود بیان کردم تمامی داوری های دهان تو را.
در طریق شهادات تو شادمانم.
چنانکه در هر قسم توانگری، در وصایای توتفکر می‌کنم و به طریق های تو نگران خواهم بود.
از فرایض تو لذت می‌برم، پس کلام تو رافراموش نخواهم کرد.
به بنده خود احسان بنما تا زنده شوم و کلام تو را حفظ نمایم.
چشمان مرا بگشا تا ازشریعت تو چیزهای عجیب بینم.
من در زمین غریب هستم. اوامر خود را از من مخفی مدار.
جان من شکسته می‌شود از اشتیاق داوریهای تو در هر وقت.
متکبران ملعون را توبیخ نمودی، که از اوامر تو گمراه می‌شوند.
ننگ ورسوایی را از من بگردان، زیرا که شهادات تو راحفظ کرده‌ام.
سروران نیز نشسته، به ضد من سخن‌گفتند. لیکن بنده تو در فرایض تو تفکرمی کند.
شهادات تو نیز ابتهاج من و مشورت دهندگان من بوده‌اند.
جان من به خاک چسبیده است. مرا موافق کلام خود زنده ساز.
راههای خود را ذکر کردم و مرا اجابت نمودی. پس فرایض خویش را به من بیاموز.
طریق وصایای خود را به من بفهمان و در کارهای عجیب تو تفکر خواهم نمود.
جان من از حزن گداخته می‌شود. مرا موافق کلام خود برپا بدار.
راه دروغ را از من دور کن و شریعت خود را به من عنایت فرما.
طریق راستی رااختیار کردم و داوریهای تو را پیش خود گذاشتم.
به شهادات تو چسبیدم. ای خداوند مرا خجل مساز.
در طریق اوامر تو دوان خواهم رفت، وقتی که دل مرا وسعت دادی.
‌ای خداوند طریق فرایض خود را به من بیاموز. پس آنها را تا به آخر نگاه خواهم داشت.
مرا فهم بده و شریعت تو را نگاه خواهم داشت و آن را به تمامی دل خود حفظ خواهم نمود.
مرا در سبیل اوامر خود سالک گردان زیرا که درآن رغبت دارم.
دل مرا به شهادات خود مایل گردان و نه به سوی طمع.
چشمانم را از دیدن بطالت برگردان و در طریق خود مرا زنده ساز.
کلام خود را بر بنده خویش استوار کن، که به ترس تو سپرده شده است.
ننگ مرا که از آن می‌ترسم از من دور کن زیرا که داوریهای تو نیکواست.
هان به وصایای تو اشتیاق دارم. به حسب عدالت خود مرا زنده ساز.
‌ای خداوند رحمهای تو به من برسد ونجات تو به حسب کلام تو.
تا بتوانم ملامت کننده خود را جواب دهم زیرا بر کلام تو توکل دارم.
و کلام راستی را از دهانم بالکل مگیرزیرا که به داوریهای تو امیدوارم
و شریعت تورا دائم نگاه خواهم داشت تا ابدالاباد.
و به آزادی راه خواهم رفت زیرا که وصایای تو را طلبیده‌ام.
و در شهادات تو به حضور پادشاهان سخن خواهم گفت و خجل نخواهم شد.
و ازوصایای تو تلذذ خواهم یافت که آنها را دوست می‌دارم.
و دستهای خود را به اوامر تو که دوست می‌دارم بر خواهم افراشت و در فرایض تو تفکر خواهم نمود.
کلام خود را با بنده خویش به یاد آور که مرا بر آن امیدوار گردانیدی.
این در مصیبتم تسلی من است زیرا قول تو مرا زنده ساخت.
متکبران مرا بسیار استهزا کردند، لیکن ازشریعت تو رو نگردانیدم.
‌ای خداوندداوریهای تو را از قدیم به یاد آوردم و خویشتن راتسلی دادم.
حدت خشم مرا در‌گرفته است، به‌سبب شریرانی که شریعت تو را ترک کرده‌اند.
فرایض تو سرودهای من گردید، در خانه غربت من.
‌ای خداوند نام تو را در شب به یادآوردم و شریعت تو را نگاه داشتم.
این بهره من گردید، زیرا که وصایای تو را نگاه داشتم.
خداوند نصیب من است. گفتم که کلام تو رانگاه خواهم داشت.
رضامندی تو را به تمامی دل خود طلبیدم. به حسب کلام خود بر من رحم فرما.
در راههای خود تفکر کردم و پایهای خود را به شهادات تو مایل ساختم.
شتابیدم ودرنگ نکردم تا اوامر تو را نگاه دارم.
ریسمانهای شریران مرا احاطه کرد، لیکن شریعت تو را فراموش نکردم.
در نصف شب برخاستم تا تو را حمد گویم برای داوریهای عدالت تو.
من همه ترسندگانت را رفیق هستم، و آنانی را که وصایای تو را نگاه می‌دارند.
‌ای خداوند زمین از رحمت تو پر است. فرایض خودرا به من بیاموز.
با بنده خود احسان نمودی، ای خداوندموافق کلام خویش.
خردمندی نیکو و معرفت را به من بیاموز زیرا که به اوامر تو ایمان آوردم.
قبل از آنکه مصیبت را ببینم من گمراه شدم لیکن الان کلام تو را نگاه داشتم.
تو نیکو هستی و نیکویی می‌کنی. فرایض خود را به من بیاموز.
متکبران بر من دروغ بستند. و اما من به تمامی دل وصایای تو را نگاه داشتم.
دل ایشان مثل پیه فربه است. و اما من در شریعت تو تلذذمی یابم.
مرا نیکو است که مصیبت را دیدم، تافرایض تو را بیاموزم.
شریعت دهان تو برای من بهتر است از هزاران طلا و نقره.
دستهای تو مرا ساخته و آفریده است. مرافهیم گردان تا اوامر تو را بیاموزم.
ترسندگان توچون مرا بینند شادمان گردند زیرا به کلام توامیدوار هستم.
‌ای خداوند دانسته‌ام که داوریهای تو عدل است، و بر‌حق مرا مصیبت داده‌ای.
پس رحمت تو برای تسلی من بشود، موافق کلام تو با بنده خویش.
رحمت های توبه من برسد تا زنده شوم زیرا که شریعت تو تلذذمن است.
متکبران خجل شوند زیرا به دروغ مرا اذیت رسانیدند. و اما من در وصایای تو تفکرمی کنم.
ترسندگان تو به من رجوع کنند و آنانی که شهادات تو را می‌دانند.
دل من در فرایض تو کامل شود، تا خجل نشوم.
جان من برای نجات تو کاهیده می‌شود. لیکن به کلام تو امیدوار هستم.
چشمان من برای کلام تو تار گردیده است و می‌گویم کی مراتسلی خواهی داد.
زیرا که مثل مشک در دودگردیده‌ام. لیکن فرایض تو را فراموش نکرده‌ام.
چند است روزهای بنده تو؟ و کی بر جفاکنندگانم داوری خواهی نمود؟
متکبران برای من حفره‌ها زدند زیرا که موافق شریعت تونیستند.
تمامی اوامر تو امین است. بر من ناحق جفا کردند. پس مرا امداد فرما.
نزدیک بود که مرا از زمین نابود سازند. اما من وصایای تو را ترک نکردم.
به حسب رحمت خود مرا زنده ساز تاشهادات دهان تو را نگاه دارم.
‌ای خداوند کلام تو تا ابدالاباد در آسمانهاپایدار است.
امانت تو نسلا بعد نسل است. زمین را آفریده‌ای و پایدار می‌ماند.
برای داوریهای تو تا امروز ایستاده‌اند زیرا که همه بنده تو هستند.
اگر شریعت تو تلذذ من نمی بود، هرآینه در مذلت خود هلاک می‌شدم.
وصایای تو را تا به ابد فراموش نخواهم کردزیرا به آنها مرا زنده ساخته‌ای.
من از آن توهستم مرا نجات ده زیرا که وصایای تو را طلبیدم.
شریران برای من انتظار کشیدند تا مرا هلاک کنند. لیکن در شهادات تو تامل می‌کنم.
برای هر کمالی انتهایی دیدم، لیکن حکم تو بی‌نهایت وسیع است.
شریعت تو را چقدر دوست می‌دارم.
اوامر تو مرا ازدشمنانم حکیم تر ساخته است زیرا که همیشه نزد من می‌باشد.
از جمیع معلمان خود فهیم ترشدم زیرا که شهادات تو تفکر من است.
ازمشایخ خردمندتر شدم زیرا که وصایای تو رانگاه داشتم.
پایهای خود را از هر راه بد نگاه داشتم تا آن که کلام تو را حفظ کنم.
ازداوریهای تو رو برنگردانیدم، زیرا که تو مرا تعلیم دادی.
کلام تو به مذاق من چه شیرین است وبه دهانم از عسل شیرین تر.
از وصایای توفطانت را تحصیل کردم. بنابراین هر راه دروغ رامکروه می‌دارم.
کلام تو برای پایهای من چراغ، و برای راههای من نور است.
قسم خوردم و آن راوفا خواهم نمود که داوریهای عدالت تو را نگاه خواهم داشت.
بسیار ذلیل شده‌ام. ای خداوند، موافق کلام خود مرا زنده ساز!
‌ای خداوند هدایای تبرعی دهان مرا منظور فرما وداوریهای خود را به من بیاموز.
جان من همیشه در کف من است، لیکن شریعت تو رافراموش نمی کنم.
شریران برای من دام گذاشته‌اند، اما از وصایای تو گمراه نشدم.
شهادات تو را تا به ابد میراث خود ساخته‌ام زیرا که آنها شادمانی دل من است.
دل خود رابرای بجا آوردن فرایض تو مایل ساختم، تاابدالاباد و تا نهایت.
مردمان دو رو را مکروه داشته‌ام، لیکن شریعت تو را دوست می‌دارم.
ستر و سپر من تو هستی. به کلام تو انتظار می‌کشم.
‌ای بدکاران، از من دور شوید! و اوامر خدای خویش را نگاه خواهم داشت.
مرا به حسب کلام خود تایید کن تا زنده شوم و از امید خود خجل نگردم.
مرا تقویت کن تا رستگار گردم و برفرایض تو دائم نظر نمایم.
همه کسانی را که از فرایض تو گمراه شده‌اند، حقیر شمرده‌ای زیراکه مکر ایشان دروغ است.
جمیع شریران زمین را مثل درد هلاک می‌کنی. بنابراین شهادات تو را دوست می‌دارم.
موی بدن من از خوف تو برخاسته است و از داوریهای تو ترسیدم.
داد و عدالت را به‌جا آوردم. مرا به ظلم کنندگانم تسلیم منما.
برای سعادت بنده خود ضامن شو تا متکبران بر من ظلم نکنند.
چشمانم برای نجات تو تار شده است و برای کلام عدالت تو.
با بنده خویش موافق رحمانیتت عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز.
من بنده تو هستم. مرا فهیم گردان تاشهادات تو را دانسته باشم.
وقت است که خداوند عمل کند زیرا که شریعت تو را باطل نموده‌اند.
بنابراین، اوامر تو را دوست می‌دارم، زیادتر از طلا و زر خالص.
بنابراین، همه وصایای تو را در هر چیز راست می‌دانم، وهر راه دروغ را مکروه می‌دارم.
شهادات تو عجیب است. ازین سبب جان من آنها را نگاه می‌دارد.
کشف کلام تو نورمی بخشد و ساده دلان را فهیم می‌گرداند.
دهان خود را نیکو باز کرده، نفس زدم زیرا که مشتاق وصایای تو بودم.
بر من نظر کن و کرم فرما، برحسب عادت تو به آنانی که نام تو رادوست می‌دارند.
قدم های مرا در کلام خودت پایدار ساز، تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد.
مرا از ظلم انسان خلاصی ده، تا وصایای تورا نگاه دارم.
روی خود را بر بنده خود روشن ساز، و فرایض خود را به من بیاموز.
نهرهای آب از چشمانم جاری است زیرا که شریعت تو رانگاه نمی دارند.
‌ای خداوند تو عادل هستی و داوریهای تو راست است.
شهادات خود را به راستی امر فرمودی و به امانت الی نهایت.
غیرت من مرا هلاک کرده است زیرا که دشمنان من کلام تورا فراموش کرده‌اند.
کلام تو بی‌نهایت مصفی است و بنده تو آن را دوست می‌دارد.
من کوچک و حقیر هستم، اما وصایای تو را فراموش نکردم.
عدالت تو عدل است تا ابدالاباد وشریعت تو راست است.
تنگی و ضیق مرا درگرفته است، اما اوامر تو تلذذ من است.
شهادات تو عادل است تا ابدالاباد. مرا فهیم گردان تا زنده شوم.
به تمامی دل خوانده‌ام. ای خداوند مراجواب ده تا فرایض تو را نگاه دارم!
تو راخوانده‌ام، پس مرا نجات ده. و شهادات تو را نگاه خواهم داشت.
بر طلوع فجر سبقت جسته، استغاثه کردم، و کلام تو را انتظار کشیدم.
چشمانم بر پاسهای شب سبقت جست، تا درکلام تو تفکر بنمایم.
به حسب رحمت خود آواز مرا بشنو. ای خداوند موافق داوریهای خودمرا زنده ساز.
آنانی که در‌پی خباثت می‌روند، نزدیک می‌آیند، و از شریعت تو دورمی باشند.
‌ای خداوند تو نزدیک هستی وجمیع اوامر تو راست است.
شهادات تو را اززمان پیش دانسته‌ام که آنها را بنیان کرده‌ای تاابدالاباد.
بر مذلت من نظر کن و مرا خلاصی ده زیراکه شریعت تو را فراموش نکرده‌ام.
در دعوای من دادرسی فرموده، مرا نجات ده و به حسب کلام خویش مرا زنده ساز.
نجات از شریران دور است زیرا که فرایض تو را نمی طلبند.
‌ای خداوند، رحمت های تو بسیار است. به حسب داوریهای خود مرا زنده ساز.
جفاکنندگان و خصمان من بسیارند. اما ازشهادات تو رو برنگردانیدم.
خیانت کاران رادیدم و مکروه داشتم زیرا کلام تو را نگاه نمی دارند.
ببین که وصایای تو را دوست می‌دارم. ای خداوند، به حسب رحمت خود مرازنده ساز!
جمله کلام تو راستی است وتمامی داوری عدالت تو تا ابدالاباد است.
سروران بی‌جهت بر من جفا کردند. اما دل من از کلام تو ترسان است.
من در کلام توشادمان هستم، مثل کسی‌که غنیمت وافر پیدانموده باشد.
از دروغ کراهت و نفرت دارم. اماشریعت تو را دوست می‌دارم.
هر روز تو راهفت مرتبه تسبیح می‌خوانم، برای داوریهای عدالت تو.
آنانی را که شریعت تو را دوست می دارند، سلامتی عظیم است و هیچ‌چیز باعث لغزش ایشان نخواهد شد.
‌ای خداوند، برای نجات تو امیدوار هستم و اوامر تو را بجا می‌آورم.
جان من شهادات تو را نگاه داشته است و آنهارا بی‌نهایت دوست می‌دارم.
وصایا وشهادات تو را نگاه داشته‌ام زیرا که تمام طریقهای من در مد نظر تو است.
‌ای خداوند، فریاد من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مرا فهیم گردان.
مناجات من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مراخلاصی ده.
لبهای من حمد تو را جاری کندزیرا فرایض خود را به من آموخته‌ای.
زبان من کلام تو را بسراید زیرا که تمام اوامر تو عدل است.
دست تو برای اعانت من بشود زیرا که وصایای تو را برگزیده‌ام.
‌ای خداوند برای نجات تو مشتاق بوده‌ام و شریعت تو تلذذ من است.
جان من زنده شود تا تو را تسبیح بخواند و داوریهای تو معاون من باشد.مثل گوسفند گم شده، آواره گشتم. بنده خود را طلب نما، زیرا که اوامر تو را فراموش نکردم.
مثل گوسفند گم شده، آواره گشتم. بنده خود را طلب نما، زیرا که اوامر تو را فراموش نکردم.

120

نزد خداوند در تنگی خود فریادکردم و مرا اجابت فرمود.
‌ای خداوند جان مرا خلاصی ده از لب دروغ و از زبان حیله گر.
چه چیز به تو داده شود و چه چیز بر توافزوده گردد، ای زبان حیله گر؟
تیرهای تیزجباران با اخگرهای طاق!
وای بر من که در ماشک ماوا گزیده‌ام و در خیمه های قیدار ساکن شده‌ام.
چه طویل شدسکونت جان من با کسی‌که سلامتی را دشمن می‌دارد.من از اهل سلامتی هستم، لیکن چون سخن می‌گویم، ایشان آماده جنگ می‌باشند.
من از اهل سلامتی هستم، لیکن چون سخن می‌گویم، ایشان آماده جنگ می‌باشند.

121

چشمان خود را به سوی کوههابرمی افرازم، که از آنجا اعانت من می‌آید. [*ترجمه درست این آیه اینست: «چشمان خودرا بسوی کوهها برمی افرازم. اعانت من از کجا می‌آید؟» ]
اعانت من از جانب خداوند است، که آسمان و زمین را آفرید.
او نخواهد گذاشت که پای تو لغزش خورد. او که حافظ توست نخواهدخوابید.
اینک او که حافظ اسرائیل است، نمی خوابد و به خواب نمی رود.
خداوند حافظ تو می‌باشد. خداوند به‌دست راستت سایه تو است.
آفتاب در روز به تو اذیت نخواهد رسانید و نه ماهتاب در شب.
خداوندتو را از هر بدی نگاه می‌دارد. او جان تو را حفظخواهد کرد.خداوند خروج و دخولت را نگاه خواهد داشت، از الان و تا ابدالاباد.
خداوند خروج و دخولت را نگاه خواهد داشت، از الان و تا ابدالاباد.

122

شادمان می‌شدم چون به من می گفتند: «به خانه خداوند برویم.»
پایهای ما خواهد ایستاد، به اندرون دروازه های تو، ای اورشلیم!
‌ای اورشلیم که بنا شده‌ای مثل شهری که تمام با هم پیوسته باشد،
که بدانجااسباط بالا می‌روند، یعنی اسباط یاه، تا شهادت باشد برای اسرائیل و تا نام یهوه را تسبیح بخوانند.
زیرا که در آنجا کرسیهای داوری بر پاشده است، یعنی کرسیهای خاندان داود.
برای سلامتی اورشلیم مسالت کنید. آنانی که تو را دوست می‌دارند، خجسته حال خواهندشد.
سلامتی در باره های تو باشد، و رفاهیت درقصرهای تو.
به‌خاطر برادران و یاران خویش، می‌گویم که سلامتی بر تو باد.به‌خاطرخانه یهوه خدای ما، سعادت تو را خواهم طلبید.
به‌خاطرخانه یهوه خدای ما، سعادت تو را خواهم طلبید.

123

به سوی تو چشمان خود رابرمی افرازم، ای که بر آسمانهاجلوس فرموده‌ای!
اینک مثل چشمان غلامان به سوی آقایان خود، و مثل چشمان کنیزی به سوی خاتون خویش، همچنان چشمان ما به سوی یهوه خدای ماست تا بر ما کرم بفرماید.
‌ای خداوند بر ما کرم فرما، بر ما کرم فرما زیراچه بسیار از اهانت پر شده‌ایم.چه بسیار جان ماپر شده است، از استهزای مستریحان و اهانت متکبران.
چه بسیار جان ماپر شده است، از استهزای مستریحان و اهانت متکبران.

124

اگر خداوند با ما نمی بود، اسرائیل الان بگوید؛
اگر خداوند با مانمی بود، وقتی که آدمیان با ما مقاومت نمودند،
آنگاه هر آینه ما را زنده فرو می‌بردند، چون خشم ایشان بر ما افروخته بود.
آنگاه آبها ما راغرق می‌کرد و نهرها بر جان ما می‌گذشت.
آنگاه آبهای پر زور، از جان ما می‌گذشت.
متبارک باد خداوند که ما را شکار برای دندانهای ایشان نساخت.
جان ما مثل مرغ از دام صیادان خلاص شد. دام گسسته شد و ما خلاصی یافتیم.اعانت ما به نام یهوه است، که آسمان وزمین را آفرید.
اعانت ما به نام یهوه است، که آسمان وزمین را آفرید.

125

آنانی که بر خداوند توکل دارند، مثل کوه صهیون‌اند که جنبش نمی خورد و پایدار است تا ابدالاباد.
کوههاگرداگرد اورشلیم است؛ و خداوند گرداگرد قوم خود، از الان و تا ابدالاباد است.
زیرا که عصای شریران بر نصیب عادلان قرار نخواهد گرفت، مبادا عادلان دست خود را به گناه دراز کنند.
‌ای خداوند به صالحان احسان فرما و به آنانی که راست دل می‌باشند.و اما آنانی که به راههای کج خود مایل می‌باشند، خداوند ایشان را با بدکاران رهبری خواهد نمود. سلامتی بر اسرائیل باد.
و اما آنانی که به راههای کج خود مایل می‌باشند، خداوند ایشان را با بدکاران رهبری خواهد نمود. سلامتی بر اسرائیل باد.

126

چون خداوند اسیران صهیون را بازآورد، مثل خواب بینندگان شدیم.
آنگاه دهان ما از خنده پر شد و زبان ما از ترنم. آنگاه در میان امتها گفتند که «خداوند با ایشان کارهای عظیم کرده است.»
خداوند برای ما کارهای عظیم کرده است که از آنها شادمان هستیم.
‌ای خداوند اسیران ما راباز آور، مثل نهرها در جنوب.
آنانی که با اشکهامی کارند، با ترنم درو خواهند نمود.آنکه باگریه بیرون می‌رود و تخم برای زراعت می‌برد، هر آینه با ترنم خواهد برگشت و بافه های خویش را خواهد آورد.
آنکه باگریه بیرون می‌رود و تخم برای زراعت می‌برد، هر آینه با ترنم خواهد برگشت و بافه های خویش را خواهد آورد.

127

اگر خداوند خانه را بنا نکند، بنایانش زحمت بی‌فایده می‌کشند. اگر خداوند شهر را پاسبانی نکند، پاسبانان بی‌فایده پاسبانی می‌کنند.
بی‌فایده است که شماصبح زود برمی خیزید و شب دیر می‌خوابید و نان مشقت را می‌خورید. همچنان محبوبان خویش را خواب می‌بخشد.
اینک پسران میراث ازجانب خداوند می‌باشند و ثمره رحم، اجرتی ازاوست.
مثل تیرها در دست مرد زور آور، همچنان هستند پسران جوانی.خوشابحال کسی‌که ترکش خود را از ایشان پر کرده است. خجل نخواهند شد بلکه با دشمنان، در دروازه سخن خواهند راند.
خوشابحال کسی‌که ترکش خود را از ایشان پر کرده است. خجل نخواهند شد بلکه با دشمنان، در دروازه سخن خواهند راند.

128

خوشابحال هر‌که از خداوندمی ترسد و بر طریق های او سالک می‌باشد.
عمل دستهای خود را خواهی خورد. خوشابحال تو و سعادت با تو خواهد بود.
زن تومثل مو بارآور به اطراف خانه تو خواهد بود وپسرانت مثل نهالهای زیتون، گرداگرد سفره تو.
اینک همچنین مبارک خواهد بود کسی‌که ازخداوند می‌ترسد.
خداوند تو را از صهیون برکت خواهد داد، و در تمام ایام عمرت سعادت اورشلیم را خواهی دید.پسران پسران خود راخواهی دید. سلامتی بر اسرائیل باد.
پسران پسران خود راخواهی دید. سلامتی بر اسرائیل باد.

129

چه بسیار از طفولیتم مرا اذیت رسانیدند. اسرائیل الان بگویند:
چه بسیار از طفولیتم مرا اذیت رسانیدند. لیکن بر من غالب نیامدند.
شیار کنندگان بر پشت من شیار کردند، و شیارهای خود را درازنمودند.
اما خداوند عادل است و بندهای شریران راگسیخت.
خجل و برگردانیده شوند همه کسانی که از صهیون نفرت دارند.
مثل گیاه بر پشت بامهاباشند، که پیش از آن که آن را بچینند می‌خشکد.
که درونده دست خود را از آن پر نمی کند و نه دسته بند آغوش خود را.و راهگذاران نمی گویند برکت خداوند بر شما باد. شما را به نام خداوند مبارک می‌خوانیم.
و راهگذاران نمی گویند برکت خداوند بر شما باد. شما را به نام خداوند مبارک می‌خوانیم.

130

ای خداوند از عمقها نزد تو فریادبرآوردم.
‌ای خداوند! آواز مرابشنو و گوشهای تو به آواز تضرع من ملتفت شود.
‌ای یاه، اگر گناهان را به نظر آوری، کیست‌ای خداوند که به حضور تو بایستد؟
لیکن مغفرت نزد توست تا از تو بترسند.
منتظر خداوندهستم. جان من منتظر است و به کلام او امیدوارم.
جان من منتظر خداوند است، زیاده از منتظران صبح؛ بلی زیاده از منتظران صبح.
اسرائیل برای خداوند امیدوار باشند زیرا که رحمت نزدخداوند است و نزد اوست نجات فراوان.و اواسرائیل را فدیه خواهد داد، از جمیع گناهان وی.
و اواسرائیل را فدیه خواهد داد، از جمیع گناهان وی.

131

ای خداوند دل من متکبر نیست و نه چشمانم برافراشته و خویشتن را به‌کارهای بزرگ مشغول نساختم، و نه به‌کارهایی که از عقل من بعید است.
بلکه جان خود را آرام و ساکت ساختم، مثل بچه‌ای از شیر باز داشته شده، نزد مادر خود. جانم در من بود، مثل بچه ازشیر بازداشته شده.اسرائیل بر خداوند امیدوارباشند، از الان و تا ابدالاباد.
اسرائیل بر خداوند امیدوارباشند، از الان و تا ابدالاباد.

132

ای خداوند برای داود به یاد آور، همه مذلتهای او را.
چگونه برای خداوند قسم خورد و برای قادر مطلق یعقوب نذر نمود
که به خیمه خانه خود هرگز داخل نخواهم شد، و بر بستر تختخواب خود برنخواهم آمد.
خواب به چشمان خود نخواهم داد و نه پینکی به مژگان خویش،
تا مکانی برای خداوندپیدا کنم و مسکنی برای قادر مطلق یعقوب.
اینک ذکر آن را در افراته شنیدیم و آن را درصحرای یعاریم یافتیم.
به مسکن های او داخل شویم و نزد قدمگاه وی پرستش نماییم.
‌ای خداوند به آرامگاه خود برخیز و بیا، تو و تابوت قوت تو.
کاهنان تو به عدالت ملبس شوند ومقدسانت ترنم نمایند.
به‌خاطر بنده خودداود، روی مسیح خود را برمگردان.
خداوند برای داود به راستی قسم خورد و از آن برنخواهدگشت که «از ثمره صلب تو بر تخت تو خواهم گذاشت.
اگر پسران تو عهد مرا نگاه دارند وشهادتم را که بدیشان می‌آموزم، پسران ایشان نیزبر کرسی تو تا به ابد خواهند نشست.»
زیرا که خداوند صهیون را برگزیده است وآن را برای مسکن خویش مرغوب فرموده.
«این است آرامگاه من تا ابدالاباد. اینجا ساکن خواهم بود زیرا در این رغبت دارم.
آذوقه آن را هرآینه برکت خواهم داد و فقیرانش را به نان سیر خواهم ساخت،
و کاهنانش را به نجات ملبس خواهم ساخت و مقدسانش هرآینه ترنم خواهند نمود.
در آنجا شاخ داود را خواهم رویانید و چراغی برای مسیح خود آماده خواهم ساخت.دشمنان او را به خجالت ملبس خواهم ساخت و تاج او بر وی شکوفه خواهدآورد.»
دشمنان او را به خجالت ملبس خواهم ساخت و تاج او بر وی شکوفه خواهدآورد.»

133

اینک چه خوش و چه دلپسند است که برادران به یکدلی با هم ساکن شوند.
مثل روغن نیکو بر سر است که به ریش فرود می‌آید، یعنی به ریش هارون که به دامن ردایش فرود می‌آید.و مثل شبنم حرمون است که بر کوههای صهیون فرود می‌آید. زیرا که درآنجا خداوند برکت خود را فرموده است یعنی حیات را تا ابدالاباد.
و مثل شبنم حرمون است که بر کوههای صهیون فرود می‌آید. زیرا که درآنجا خداوند برکت خود را فرموده است یعنی حیات را تا ابدالاباد.

134

هان خداوند را متبارک خوانید، ای جمیع بندگان خداوند که شبانگاه درخانه خداوند می‌ایستید!
دستهای خود را به قدس برافرازید، و خداوند را متبارک خوانید.خداوند که آسمان و زمین را آفرید، تو را ازصهیون برکت خواهد داد.
خداوند که آسمان و زمین را آفرید، تو را ازصهیون برکت خواهد داد.

135

هللویاه، نام خداوند را تسبیح بخوانید! ای بندگان خداوند تسبیح بخوانید!
‌ای شما که در خانه خداوندمی ایستید، در صحن های خانه خدای ما.
هللویاه، زیرا خداوند نیکو است! نام او رابسرایید زیرا که دلپسند است.
زیرا که خداوندیعقوب را برای خود برگزید، و اسرائیل را به جهت ملک خاص خویش.
زیرا می‌دانم که خداوند بزرگ است و خداوند ما برتر است ازجمیع خدایان.
هر‌آنچه خداوند خواست آن را کرد، درآسمان و در زمین و در دریا و در همه لجه‌ها.
ابرها را از اقصای زمین برمی آورد و برقها رابرای باران می‌سازد و بادها را از مخزنهای خویش بیرون می‌آورد.
که نخست زادگان مصررا کشت، هم از انسان هم از بهایم.
آیات ومعجزات را در وسط تو‌ای مصر فرستاد، برفرعون و بر جمیع بندگان وی.
که امتهای بسیاررا زد و پادشاهان عظیم را کشت.
سیحون پادشاه اموریان و عوج پادشاه باشان و جمیع ممالک کنعان را.
و زمین ایشان را به میراث داد، یعنی به میراث قوم خود اسرائیل.
‌ای خداوند، نام توست تا ابدالاباد؛ و‌ای خداوند، یادگاری توست تا جمیع طبقات.
زیرا خداوند قوم خود را داوری خواهد نمودو بر بندگان خویش شفقت خواهد فرمود.
بتهای امتها طلا و نقره می‌باشند، عمل دستهای انسان.
دهنها دارند و سخن نمی گویند؛ چشمان دارند و نمی بینند؛
گوشهادارند و نمی شنوند بلکه در دهان ایشان هیچ نفس نیست.
سازندگان آنها مثل آنها می‌باشند وهرکه بر آنها توکل دارد.
‌ای خاندان اسرائیل، خداوند را متبارک خوانید. ای خاندان هارون، خداوند را متبارک خوانید.
‌ای خاندان لاوی، خداوند را متبارک خوانید. ای ترسندگان خداوند، خداوند را متبارک خوانید.خداونداز صهیون متبارک باد، که در اورشلیم ساکن است. هللویاه.
خداونداز صهیون متبارک باد، که در اورشلیم ساکن است. هللویاه.

136

خداوند را حمد گویید زیرا که نیکواست و رحمت او تا ابدالاباد است.
خدای خدایان را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
رب‌الارباب را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
او را که تنها کارهای عجیب عظیم می‌کند، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
او را که آسمانها را به حکمت آفرید، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
او را که زمین را بر آبها گسترانید، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
او را که نیرهای بزرگ آفرید زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
آفتاب را برای سلطنت روز، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
ماه و ستارگان را برای سلطنت شب، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
که مصر را در نخست زادگانش زد، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
و اسرائیل را از میان ایشان بیرون آورد، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
با دست قوی و بازوی دراز، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
او را که بحر قلزم را به دو بهره تقسیم کرد، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
و اسرائیل را از میان آن گذرانید، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
و فرعون و لشکر او را در بحرقلزم انداخت، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
او را که قوم خویش را در صحرا رهبری نمود، زیرا که رحمت او تاابدالاباد است.
او را که پادشاهان بزرگ را زد، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
و پادشاهان نامور را کشت، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
سیحون پادشاه اموریان را، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
و عوج پادشاه باشان را، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
و زمین ایشان را به ارثیت داد، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
یعنی به ارثیت بنده خویش اسرائیل، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
و ما را در مذلت ما به یاد آورد، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
و مارا از دشمنان ما رهایی داد، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
که همه بشر را روزی می‌دهد، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.خدای آسمانها را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.
خدای آسمانها را حمد گویید، زیرا که رحمت او تا ابدالاباد است.

137

نزد نهرهای بابل آنجا نشستیم وگریه نیز کردیم، چون صهیون را به یاد آوردیم.
بربطهای خود را آویختیم بردرختان بید که در میان آنها بود.
زیرا آنانی که مارا به اسیری برده بودند، در آنجا از ما سرودخواستند؛ و آنانی که ما را تاراج کرده بودند، شادمانی (خواستند) که «یکی از سرودهای صهیون را برای ما بسرایید.»
چگونه سرود خداوند را، در زمین بیگانه بخوانیم؟
اگر تو را‌ای اورشلیم فراموش کنم، آنگاه دست راست من فراموش کند.
اگر تو را به یادنیاورم، آنگاه زبانم به کامم بچسبد، اگر اورشلیم رابر همه شادمانی خود ترجیح ندهم.
ای خداوند، روز اورشلیم را برای بنی ادوم به یادآور، که گفتند: «منهدم سازید، تا بنیادش منهدم سازید!»
‌ای دختر بابل که خراب خواهی شد، خوشابحال آنکه به تو جزا دهد چنانکه تو به ماجزا دادی!خوشابحال آنکه اطفال تو را بگیرد وایشان را به صخره‌ها بزند.
خوشابحال آنکه اطفال تو را بگیرد وایشان را به صخره‌ها بزند.

138

تو را به تمامی دل خود حمدخواهم گفت. به حضور خدایان تورا حمد خواهم گفت.
به سوی هیکل قدس توعبادت خواهم کرد و نام تو را حمد خواهم گفت، به‌سبب رحمت و راستی تو. زیرا کلام خود را برتمام اسم خود تمجید نموده‌ای.
در روزی که تورا خواندم مرا اجابت فرمودی. و مرا با قوت درجانم شجاع ساختی.
‌ای خداوند، تمام پادشاهان جهان تو راحمد خواهند گفت، چون کلام دهان تو رابشنوند.
و طریق های خداوند را خواهندسرایید، زیرا که جلال خداوند عظیم است.
زیراکه خداوند متعال است، لیکن بر فروتنان نظر می‌کند. و اما متکبران را از دور می‌شناسد.
اگر‌چه در میان تنگی راه می‌روم، مرا زنده خواهی کرد. دست خود را بر خشم دشمنانم درازمی کنی و دست راستت مرا نجات خواهد داد.خداوند کار مرا به‌کمال خواهد رسانید. ای خداوند، رحمت تو تا ابدالاباد است. کارهای دست خویش را ترک منما.
خداوند کار مرا به‌کمال خواهد رسانید. ای خداوند، رحمت تو تا ابدالاباد است. کارهای دست خویش را ترک منما.

139

ای خداوند مرا آزموده وشناخته‌ای.
تو نشستن و برخاستن مرا می‌دانی و فکرهای مرا از دور فهمیده‌ای.
راه و خوابگاه مرا تفتیش کرده‌ای و همه طریق های مرا دانسته‌ای.
زیرا که سخنی بر زبان من نیست، جز اینکه تو‌ای خداوند آن را تمام دانسته‌ای.
از عقب و از پیش مرا احاطه کرده‌ای و دست خویش را بر من نهاده‌ای.
این‌گونه معرفت برایم زیاده عجیب است. و بلند است که بدان نمی توانم رسید.
از روح تو کجا بروم؟ و از حضور تو کجابگریزم؟
اگر به آسمان صعود کنم، تو آنجاهستی! و اگر در هاویه بستر بگسترانم اینک توآنجا هستی!
اگر بالهای سحر را بگیرم و دراقصای دریا ساکن شوم،
در آنجا نیز دست تومرا رهبری خواهد نمود و دست راست تو مراخواهد گرفت.
و گفتم: «یقین تاریکی مرا خواهدپوشانید.» که در حال شب گرداگرد من روشنایی گردید.
تاریکی نیز نزد تو تاریک نیست و شب مثل روز روشن است و تاریکی و روشنایی یکی است.
زیرا که تو بر دل من مالک هستی؛ مرا دررحم مادرم نقش بستی.
تو را حمد خواهم گفت زیرا که به طور مهیب و عجیب ساخته شده‌ام. کارهای تو عجیب است و جان من این رانیکو می‌داند.
استخوانهایم از تو پنهان نبودوقتی که در نهان ساخته می‌شدم و در اسفل زمین نقشبندی می‌گشتم.
چشمان تو جنین مرا دیده است و در دفتر تو همه اعضای من نوشته شده، درروزهایی که ساخته می‌شد، وقتی که یکی از آنهاوجود نداشت.
‌ای خدا، فکرهای تو نزد من چه قدر گرامی است و جمله آنها چه عظیم است!
اگر آنها رابشمارم، از ریگ زیاده است. وقتی که بیدارمی شوم هنوز نزد تو حاضر هستم.
یقین‌ای خدا شریران را خواهی کشت. پس‌ای مردمان خون ریز از من دور شوید.
زیرا سخنان مکرآمیز درباره تو می‌گویند و دشمنانت نام تو رابه باطل می‌برند.
‌ای خداوند آیا نفرت نمی دارم از آنانی که تو را نفرت می‌دارند، و آیامخالفان تو را مکروه نمی شمارم؟
ایشان را به نفرت تام نفرت می‌دارم. ایشان را دشمنان خویشتن می‌شمارم.
‌ای خدا مرا تفتیش کن و دل مرا بشناس. مرابیازما و فکرهای مرا بدان،و ببین که آیا در من راه فساد است! و مرا به طریق جاودانی هدایت فرما.
و ببین که آیا در من راه فساد است! و مرا به طریق جاودانی هدایت فرما.

140

ای خداوند، مرا از مرد شریر رهایی ده و از مرد ظالم مرا محفوظ فرما!
که در دلهای خود در شرارت تفکر می‌کنند وتمامی روز برای جنگ جمع می‌شوند.
دندانهای خود را مثل مار تیز می‌کنند و زهرافعی زیر لب ایشان است، سلاه.
‌ای خداوند مرااز دست شریر نگاه دار، از مرد ظالم مرا محافظت فرما که تدبیر می‌کنند تا پایهای مرا بلغزانند.
متکبران برای من تله و ریسمانها پنهان کرده ودام به‌سر راه گسترده، و کمندها برای من نهاده‌اند، سلاه.
به خداوند گفتم: «تو خدای من هستی. ای خداوند آواز تضرع مرا بشنو!»
‌ای یهوه خداوندکه قوت نجات من هستی، تو سر مرا در روز جنگ پوشانیده‌ای.
‌ای خداوند، آرزوهای شریر رابرایش برمیاور و تدابیر ایشان را به انجام مرسان مبادا سرافراشته شوند، سلاه.
و اما سرهای آنانی که مرا احاطه می‌کنند، شرارت لبهای ایشان، آنها را خواهد پوشانید.
اخگرهای سوزنده را برایشان خواهند ریخت، ایشان را درآتش خواهند انداخت و در ژرفیها که دیگرنخواهند برخاست.
مرد بدگو در زمین پایدارنخواهد شد. مرد ظالم را شرارت صید خواهدکرد تا او را هلاک کند
می‌دانم که خداونددادرسی فقیر را خواهد کرد و داوری مسکینان راخواهد نمود.هر آینه عادلان نام تو را حمدخواهند گفت و راستان به حضور تو ساکن خواهند شد.
هر آینه عادلان نام تو را حمدخواهند گفت و راستان به حضور تو ساکن خواهند شد.

141

ای خداوند تو را می‌خوانم. نزد من بشتاب! و چون تو را بخوانم آوازمرا بشنو!
دعای من به حضور تو مثل بخورآراسته شود، و برافراشتن دستهایم، مثل هدیه شام.
‌ای خداوند، بر دهان من نگاهبانی فرما و درلبهایم را نگاه دار.
دل مرا به عمل بد مایل مگردان تا مرتکب اعمال زشت با مردان بدکارنشوم. و از چیزهای لذیذ ایشان نخورم.
مرد عادل مرا بزند و لطف خواهد بود، و مرا تادیب نماید و روغن برای سر خواهد بود! و سر من آن راابا نخواهد نمود زیرا که در بدیهای ایشان نیزدعای من دایم خواهد بود.
چون داوران ایشان از سر صخره‌ها انداخته شوند، آنگاه سخنان مراخواهند شنید زیرا که شیرین است.
مثل کسی‌که زمین را فلاحت و شیار بکند، استخوانهای مابر سر قبرها پراکنده می‌شود.
زیرا که‌ای یهوه خداوند، چشمان من بسوی توست. و بر تو توکل دارم. پس جان مرا تلف منما!
مرا از دامی که برای من نهاده‌اند نگاه دار و از کمندهای گناهکاران.شریران به دامهای خود بیفتند و من بسلامتی در بگذرم.
شریران به دامهای خود بیفتند و من بسلامتی در بگذرم.

142

به آواز خود نزد خداوند فریادبرمی آورم. به آواز خود نزد خداوندتضرع می‌نمایم.
ناله خود را در حضور اوخواهم ریخت. تنگی های خود را نزد او بیان خواهم کرد.
وقتی که روح من در من مدهوش می‌شود. پس تو طریقت مرا دانسته‌ای. در راهی که می‌روم دام برای من پنهان کرده‌اند.
به طرف راست بنگر و ببین که کسی نیست که مرا بشناسد. ملجا برای من نابود شد. کسی نیست که در فکرجان من باشد.
نزد تو‌ای خداوند فریاد کردم وگفتم که تو ملجا و حصه من در زمین زندگان هستی.
به ناله من توجه کن زیرا که بسیار ذلیلم! مرا از جفاکنندگانم برهان، زیرا که از من زورآورترند.جان مرا از زندان درآور تا نام تو را حمد گویم. عادلان گرداگرد من خواهند آمد زیراکه به من احسان نموده‌ای.
جان مرا از زندان درآور تا نام تو را حمد گویم. عادلان گرداگرد من خواهند آمد زیراکه به من احسان نموده‌ای.

143

ای خداوند دعای مرا بشنو و به تضرع من گوش بده! در امانت وعدالت خویش مرا اجابت فرما!
و بر بنده خودبه محاکمه برمیا. زیرا زنده‌ای نیست که به حضورتو عادل شمرده شود.
زیرا که دشمن بر جان من جفا کرده، حیات مرا به زمین کوبیده است و مرا درظلمت ساکن گردانیده، مثل آنانی که مدتی مرده باشند.
پس روح من در من مدهوش شده، و دلم در اندرونم متحیر گردیده است.
ایام قدیم را به یاد می‌آورم. در همه اعمال توتفکر نموده، در کارهای دست تو تامل می‌کنم.
دستهای خود را بسوی تو دراز می‌کنم. جان من مثل زمین خشک، تشنه تو است، سلاه.
‌ای خداوند، بزودی مرا اجابت فرما زیرا روح من کاهیده شده است. روی خود را از من مپوشان، مبادا مثل فروروندگان به هاویه بشوم.
بامدادان رحمت خود را به من بشنوان زیرا که بر تو توکل دارم. طریقی را که برآن بروم، مرا بیاموز زیرا نزدتو جان خود را برمی افرازم.
‌ای خداوند مرا از دشمنانم برهان زیرا که نزدتو پناه برده‌ام.
مرا تعلیم ده تا اراده تو را بجاآورم زیرا خدای من تو هستی. روح مهربان تو مرادر زمین هموار هدایت بنماید.
به‌خاطر نام خود‌ای خداوند مرا زنده ساز. به‌خاطر عدالت خویش جان مرا از تنگی برهان.و به‌خاطر رحمت خود، دشمنانم را منقطع ساز. و همه مخالفان جان مرا هلاک کن زیرا که من بنده توهستم.
و به‌خاطر رحمت خود، دشمنانم را منقطع ساز. و همه مخالفان جان مرا هلاک کن زیرا که من بنده توهستم.

144

خداوند که صخره من است، متبارک باد! که دستهای مرا به جنگ وانگشتهای مرا به حرب تعلیم داد!
رحمت من اوست و ملجای من و قلعه بلند من و رهاننده من وسپر من و آنکه بر او توکل دارم، که قوم مرا در زیراطاعت من می‌دارد.
‌ای خداوند، آدمی چیست که او را بشناسی؟ و پسر انسان که او را به حساب بیاوری؟
انسان مثل نفسی است و روزهایش مثل سایه‌ای است که می‌گذرد.
‌ای خداوند آسمانهای خود را خم ساخته، فرود بیا. و کوهها را لمس کن تا دود شوند.
رعدرا جهنده ساخته، آنها را پراکنده ساز. تیرهای خود را بفرست و آنها را منهزم نما.
دست خودرا از اعلی بفرست، و مرا رهانیده، از آبهای بسیارخلاصی ده، یعنی از دست پسران اجنبی.
که دهان ایشان به باطل سخن می‌گوید، و دست راست ایشان، دست دروغ است.
‌ای خدا، تو راسرودی تازه می‌سرایم. با بربط ذات ده تار، تو راترنم خواهم نمود.
که پادشاهان را نجات می‌بخشی، و بنده خود داود را از شمشیر مهلک می‌رهانی.
مرا از دست اجنبیان برهان و خلاصی ده، که دهان ایشان به باطل سخن می‌گوید. و دست راست ایشان دست دروغ است.
تا پسران ما در جوانی خود نمو کرده، مثل نهالها باشند. ودختران ما مثل سنگهای زاویه تراشیده شده به مثال قصر.
و انبارهای ما پر شده، به انواع نعمت ریزان شوند. و گله های ما هزارها و کرورهادر صحراهای ما بزایند.
و گاوان ما باربردارشوند و هیچ رخنه و خروج و ناله‌ای درکوچه های ما نباشد.خوشابحال قومی که نصیب ایشان این است. خوشابحال آن قوم که یهوه خدای ایشان است.
خوشابحال قومی که نصیب ایشان این است. خوشابحال آن قوم که یهوه خدای ایشان است.

145

ای خدای من، ای پادشاه، تو را متعال می‌خوانم و نام تو را متبارک می‌گویم، تا ابدالاباد!
تمامی روز تو را متبارک می‌خوانم، و نام تو را حمد می‌گویم تا ابدالاباد.
خداوند عظیم است و بی‌نهایت ممدوح. وعظمت او را تفتیش نتوان کرد.
طبقه تا طبقه اعمال تو را تسبیح می‌خوانند و کارهای عظیم تورا بیان خواهند نمود.
در مجد جلیل کبریایی توو در کارهای عجیب تو تفکر خواهم نمود.
درقوت کارهای مهیب تو سخن خواهند گفت. و من عظمت تو را بیان خواهم نمود.
و یادگاری کثرت احسان تو را حکایت خواهند کرد. وعدالت تو را خواهند سرایید.
خداوند کریم ورحیم است و دیر غضب و کثیرالاحسان.
خداوند برای همگان نیکو است. و رحمت های وی بر همه اعمال وی است.
‌ای خداوندجمیع کارهای تو، تو را حمد می‌گویند. ومقدسان تو، تو را متبارک می‌خوانند.
درباره جلال ملکوت تو سخن می‌گویند و توانایی تو راحکایت می‌کنند.
تا کارهای عظیم تو را به بنی آدم تعلیم دهند و کبریایی مجید ملکوت تورا.
ملکوت تو، ملکوتی است تا جمیع دهرها وسلطنت تو باقی تا تمام دورها.
خداوند جمیع افتادگان را تایید می‌کند و خم شدگان رابرمی خیزاند.
چشمان همگان منتظر تومی باشد و تو طعام ایشان را در موسمش می‌دهی.
دست خویش را باز می‌کنی و آرزوی همه زندگان را سیر می‌نمایی.
خداوند عادل است در جمیع طریق های خود و رحیم در کل اعمال خویش.
خداوند نزدیک است به آنانی که او رامی خوانند، به آنانی که او را به راستی می‌خوانند.
آرزوی ترسندگان خود را بجا می‌آورد وتضرع ایشان را شنیده، ایشان را نجات می‌دهد.
خداوند همه محبان خود را نگاه می‌دارد وهمه شریران را هلاک خواهد ساخت.دهان من تسبیح خداوند را خواهد گفت و همه بشر نام قدوس او را متبارک بخوانند تا ابدالاباد.
دهان من تسبیح خداوند را خواهد گفت و همه بشر نام قدوس او را متبارک بخوانند تا ابدالاباد.

146

هللویاه! ای جان من خداوند راتسبیح بخوان!
تا زنده هستم، خداوند را حمد خواهم گفت. مادامی که وجوددارم، خدای خود را خواهم سرایید.
بر روساتوکل مکنید و نه بر ابن آدم که نزد او اعانتی نیست.
روح او بیرون می‌رود و او به خاک خودبرمی گردد و در همان روز فکرهایش نابودمی شود.
خوشابحال آنکه خدای یعقوب مددکار اوست، که امید او بر یهوه خدای وی می‌باشد،
که آسمان و زمین را آفرید و دریا و آنچه را که در آنهاست؛ که راستی را نگاه دارد تا ابدالاباد؛
که مظلومان را دادرسی می‌کند؛ و گرسنگان رانان می‌بخشد. خداوند اسیران را آزاد می‌سازد.
خداوند چشمان کوران را باز می‌کند. خداوندخم شدگان را برمی افرازد. خداوند عادلان رادوست می‌دارد.
خداوند غریبان را محافظت می‌کند و یتیمان و بیوه‌زنان را پایدار می‌نماید. لیکن طریق شریران را کج می‌سازد.خداوندسلطنت خواهد کرد تا ابدالاباد و خدای تو‌ای صهیون، نسلا بعد نسل. هللویاه!
خداوندسلطنت خواهد کرد تا ابدالاباد و خدای تو‌ای صهیون، نسلا بعد نسل. هللویاه!

147

هللویاه، زیرا خدای ما را سراییدن نیکو است و دل پسند، و تسبیح خواندن شایسته است!
خداوند اورشلیم را بنامی کند و پراکندگان اسرائیل را جمع می‌نماید.
شکسته دلان را شفا می‌دهد و جراحت های ایشان را می‌بندد.
عدد ستارگان را می‌شمارد وجمیع آنها را به نام می‌خواند.
خداوند ما بزرگ است و قوت او عظیم و حکمت وی غیرمتناهی.
خداوند مسکینان را برمی افرازد و شریران را به زمین می‌اندازد.
خداوند را با تشکر بسرایید. خدای ما را با بربط سرود بخوانید.
که آسمانهارا با ابرها می‌پوشاند و باران را برای زمین مهیامی نماید و گیاه را بر کوهها می‌رویاند.
که بهایم را آذوقه می‌دهد و بچه های غراب را که او رامی خوانند.
در قوت اسب رغبت ندارد، و ازساقهای انسان راضی نمی باشد.
رضامندی خداوند از ترسندگان وی است و از آنانی که به رحمت وی امیدوارند.
‌ای اورشلیم، خداوند را تسبیح بخوان. ای صهیون، خدای خود را حمد بگو.
زیرا که پشت بندهای دروازه هایت را مستحکم کرده وفرزندانت را در اندرونت مبارک فرموده است.
که حدود تو را سلامتی می‌دهد و تو را ازمغز گندم سیر می‌گرداند.
که کلام خود را برزمین فرستاده است و قول او به زودی هر‌چه تمام تر می‌دود.
که برف را مثل پشم می‌باراند، و ژاله را مثل خاکستر می‌پاشد.
که تگرگ خودرا در قطعه‌ها می‌اندازد؛ و کیست که پیش سرمای او تواند ایستاد؟
کلام خود را می‌فرستد وآنها را می‌گدازد. باد خویش را می‌وزاند، پس آبها جاری می‌شود.
کلام خود را به یعقوب بیان کرده، و فرایض و داوریهای خویش را به اسرائیل.با هیچ امتی چنین نکرده است و داوریهای او را ندانسته‌اند. هللویاه!
با هیچ امتی چنین نکرده است و داوریهای او را ندانسته‌اند. هللویاه!

148

هللویاه! خداوند را از آسمان تسبیح بخوانید! در اعلی علیین او راتسبیح بخوانید!
‌ای همه فرشتگانش او را تسبیح بخوانید. ای همه لشکرهای او او را تسبیح بخوانید.
‌ای آفتاب و ماه او را تسبیح بخوانید. ای همه ستارگان نور او را تسبیح بخوانید.
‌ای فلک الافلاک او را تسبیح بخوانید، و‌ای آبهایی که فوق آسمانهایید.
نام خداوند را تسبیح بخوانیدزیرا که او امر فرمود پس آفریده شدند.
و آنها راپایدار نمود تا ابدالاباد و قانونی قرار داد که از آن در نگذرند.
خداوند را از زمین تسبیح بخوانید، ای نهنگان و جمیع لجه‌ها.
‌ای آتش و تگرگ وبرف و مه و باد تند که فرمان او را به‌جا می‌آورید.
‌ای کوهها و تمام تل‌ها و درختان میوه دار و همه سروهای آزاد.
‌ای وحوش و جمیع بهایم وحشرات و مرغان بالدار.
‌ای پادشاهان زمین وجمیع امت‌ها و سروران و همه داوران جهان.
‌ای جوانان و دوشیزگان نیز و پیران و اطفال.
نام خداوند را تسبیح بخوانند، زیرا نام او تنهامتعال است و جلال او فوق زمین و آسمان.واو شاخی برای قوم خود برافراشته است، تا فخرباشد برای همه مقدسان او، یعنی برای بنی‌اسرائیل که قوم مقرب او می‌باشند. هللویاه!
واو شاخی برای قوم خود برافراشته است، تا فخرباشد برای همه مقدسان او، یعنی برای بنی‌اسرائیل که قوم مقرب او می‌باشند. هللویاه!

149

هللویاه! خداوند را سرود تازه بسرایید و تسبیح او را در جماعت مقدسان!
اسرائیل در آفریننده خود شادی کنندو پسران صهیون در پادشاه خویش وجد نمایند.
نام او را با رقص تسبیح بخوانند. با بربط و عود اورا بسرایند.
زیرا خداوند از قوم خویش رضامندی دارد. مسکینان را به نجات جمیل می‌سازد.
مقدسان از جلال فخر بنمایند. و بربسترهای خود ترنم بکنند.
تسبیحات بلند خدادر دهان ایشان باشد. و شمشیر دو‌دمه در دست ایشان.
تا از امت‌ها انتقام بکشند و تادیب‌ها برطوایف بنمایند.
و پادشاهان ایشان را به زنجیرها ببندند و سروران ایشان را به پابندهای آهنین.و داوری را که مکتوب است بر ایشان اجرا دارند. این کرامت است برای همه مقدسان او. هللویاه!
و داوری را که مکتوب است بر ایشان اجرا دارند. این کرامت است برای همه مقدسان او. هللویاه!

150

هللویاه! خدا را در قدس او تسبیح بخوانید. در فلک قوت او، او راتسبیح بخوانید!
او را به‌سبب کارهای عظیم اوتسبیح بخوانید. او را به حسب کثرت عظمتش تسبیح بخوانید.
او را به آواز کرنا تسبیح بخوانید. او را با بربط و عود تسبیح بخوانید.
اورا با دف و رقص تسبیح بخوانید. او را با ذوات اوتار و نی تسبیح بخوانید.او را با صنجهای بلندآواز تسبیح بخوانید. او را با صنجهای خوش صدا تسبیح بخوانید.
او را با صنجهای بلندآواز تسبیح بخوانید. او را با صنجهای خوش صدا تسبیح بخوانید.

Lizenz
CC-0
Link zur Lizenz

Zitationsvorschlag für diese Edition
TextGrid Repository (2025). Christos Christodoulopoulos. Psalms (Farsi). Multilingual Parallel Bible Corpus. https://hdl.handle.net/21.11113/0000-0016-977A-5